رفتن به مطلب

فریحا

کاربر ویژه
  • تعداد ارسال ها

    1586
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    8

تمامی مطالب نوشته شده توسط فریحا

  1. من اصلا نمیتونم بخورم فقط گریه ارومم میکنه
  2. فریحا

    آهنگ آخر شب

    عاااااالی سکررررررت جوووون
  3. باهمه فرق داره چشمای تو که انقد نجیبه

    دارم عاشقت میشم عجله نکن اولش که تازس

  4. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    ای جانم جوووون
  5. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    مگه خودت چند سالته بابابزرگ
  6. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    اااااخجون ااااخجوووووون میرم سراغش ودکا میخوام با ابجو در ضمن به توهم نمیدم بخوری جیززززه برات
  7. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    منننننننن میقام
  8. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    نچچچچچچچ
  9. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    زشت نیس عسیسم
  10. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    کاپوچینو چی چیه فقططططط ودکااااااا
  11. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    اززز کجا بیااارم بیا برو بیار دوتایی بخوریم بشیم مست وپاتیل
  12. فریحا

     تفاوت های ویسکی

    ااااخجووون دلم خواست تککک خوری حرام است
  13. گر بيدل و بي‌دستم وز عشق تو پابستم بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم در مجلس حيراني ، جاني است مرا جاني زان شد که تو مي داني ، آهسته که سرمستم پيش آي دمي جانم ، زين بيش مرنجانم اي دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم ساقي مي جانان بگذر ز گران جانان دزديده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم رندي و چو من فاشي ، بر ملت قلاشي در پرده چرا باشي ؟ آهسته که سرمستم اي مي بترم از تو من باده ترم از تو پرجوش ترم از تو ، آهسته که سرمستم از باده جوشانم وز خرقه فروشانم از يار چه پوشانم ؟ آهسته که سرمستم تا از خود ببريدم من عشق تو بگزيدم خود را چو فنا ديدم ، آهسته که سرمستم هر چند به تلبيسم در صورت قسيسم نور دل ادريسم ، آهسته که سرمستم در مذهب بي‌کيشان بيگانگي خويشان با دست بر ايشان آهسته که سرمستم اي صاحب صد دستان بي‌گاه شد از مستان احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم
  14. من یک دخترم و امروز روز من است! در سرم هزاران فکر می پیچد هزاران اما و اگر مثل یک سمساری قدیمی جنگ بین امید و ناامیدی رسیدن و نرسیدن در سر من همیشه هزاران زن کولی دارند کِل می کشند. همیشه چند نفر بخاطر یک تابلوی قدیمی با هم جر و بحث می کنند. در سر من همیشه یک تابلوی با احتیاط برانید یکی دارد قدم میزند وجود دارد دلم یک موزه ی قدیمی است که در آن فقط تصویر یک نفر است که در بر تمام در و دیوارها ریخته شده در دل من هزاران اما و اگر است اما پایان شب سیه سپید است را زمزمه خواهم کرد شاید من هیچوقت دختر عاقلی نبوده ام
  15. در نوجوانی موهایم را پوشاندند صحبت هایم در جمع مردان را با چشم غره بریدند و ملاقه ای را به دستم دادند و همچون یک راز کریه تا ابد در آشپزخانه مخفی نگه ام داشتند همه ی لحظات رنگین نوجوانی ام را قربانی آبرویشان کردند و هرگاه برای دفاع از خودم و حق و حقوقم لب گشودم با جمله ی سرکش شدی باید شوهرت بدهیم تن و بدنم را لرزاندند و لب هایم را به هم دوختند… تمام زیبایی های دنیا برایم در ۱۸ سالگی خلاصه می شد که می گفتن سن قانونیست!!! همان قانونی که مرا از مرد پایین تر می‌دانست چه رویاهایی که بافته بودم … در ذهنم به چه سفرهایی که نرفتم چه عکس های یادگاری که نگرفتم امان از ذهن بلند پروازم… دختر بودن زیبا ترین غم دنیاس
  16. فریحا

    پاییز🍁🍁🍁

  17. فریحا

    سلااااام

  18. فریحا

    پاییز🍁🍁🍁

    و بارِ ديگر "پاييز"... خزانِ نو رسيده! ببخش بر لحظه هايمان لبخند و شادی را نابود كن هر آنچه كه غم‌آلود كرده خانه‌ی دلهايمان را ببوس و نوازش كن زخم غروب‌های غريب و غمگين گذشته را و در آخر... تنها خواسته ام از تو اين است كه: با من و روزهايم، مهربان باش... پاییزتون مبارک
  19. فریحا

    سلااااام

    مرسی
×
×
  • اضافه کردن...