-
تعداد ارسال ها
203 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
تمامی مطالب نوشته شده توسط Amiti18
-
چقدر بده یکیو دوس داشته داشته باشی ولی اون عاشق یکی دیگه باشه....و تو هر روز شاهد حرف زدنش با عشقش باشی ...هعیییییییییییییی
-
یه وقتایی هرچقدر هم که آدم خوبی باشی،
آدم موفقی باشی،
یا حتی خیلی پولدار باشی،
باز هم زمانی میرسه که احساس میکنی خیلی تنها هستی.
احساس میکنی هیچکس رو نداری و هیچ جایی، جای تو نیست -
تنها روزی از عشق تو و اشتیاق وصالت دلزده میشوم که
ستارههای شب دیگر ندرخشند
و ماه
از آسمان به زمین سقوط کند -
آن هنگام که احساس غم میکنم،
آن هنگام که احساس تنهایی میکنم،
آن هنگام که دلتنگ تو هستم،
آن هنگام که همه وجودم برای دیدنت پر میکشد،
دستم را به روی سینه ام میگذارم تا وجودت را در قلبم، حس کنم. -
چقدر عبرت در این عروسک هاست، و ما از عروسک کمتریم …
آن ها مرده بودند و زندگی می کردند، ما زندگی می کنیم و مرده ایم … -
خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا
ز آب دیده که به صد خون دلش پروردم
هیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا
بی رخت اشک همی بارم و گل میکارم
غیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا
محنت زلف تو تا یافت ظفر بر دل من
بر مراد دل خود هیچ ظفر نیست مرا
بر سر زلف تو زانروی ظفر ممکن نیست
که تواناییی چون باد سحر نیست مرا
دل پروانه صفت گر چه پر و بال بسوخت
همچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا
غم آن شمع که در سوز چنان بی خبرم
که گرم سر ببرند هیچ خبر نیست مرا
تا که آمد رخ زیبات به چشم خسرو
بر گل و لاله کنون میل نظر نیست مرا
-
سرگرمی ام شده گرفتن فال حافظ و من خسته از جواب های تکراری :
“غم تمام می شود”
“غصه نخور”
“مشکلات حل می شود ”
و …
دلم می گیرد ، چرا حافظ نمی داند بی او هیچ چیز تمامی ندارد جز این زندگی ؟! -
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است
با تیغِ کُند -
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه میفشارمت اما ندارمتای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح میشمارمت اما ندارمتدر عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمتمی خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمتمی خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت -
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشی ، پیر میشی
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشی ، می بُری
از یه جایی به بعد هم دیگه تکراری نیستی ، زیادی هستی . . . -
لــبــخــنــد بـــزن…!
عـــکــاس مـــدام ايــن جــمـــلــه را تکرار می کــنـــد…
اصـــلا برایش مهم نیست،کـــه در وجودت…
حــتـــی یـــک بــهــانــه بــرای لــبــخــنـــد نــیـــســـتــــ… -
واتساپ در زمینهی پاک کردن پیاما،
مثل این بچه کوچیکاس که
بهش گفتن بگو بابام خونه نیس،
اونم نه میذاره و نه برمیداره،
میگه بابام میگه که بگو بابام خونه نیس
-
یه چیزی که مدتها نگهش داشتی و دیگه به دردت نمیخوره رو بندازش دور.
حالا اگه یک ساعت بعدش همون جنس به کارت نیومد بیا بزن تو گوش من! -
یکی ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﻧﺎﺳﺎﻟﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ :
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﭘﯿﭻ ﻭ ﻣﻬﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺒﺮﻡ
ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﯿﻢ
ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ که ﺍﺻﻮﻻ ﺁﺩﻡ ترسوییه
ﻣﯿﮕﻢ : ﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ؟
اونم که مثل سگ میترسه
-
حالا گاوداری و مرغداری و پرورش اسب و این چیزا رو خارج شهر میسازن قابل درکه برام!
اما نمیفهمم دیگه چرا دانشگاهها رو خارج شهر میسازن؟:|
-
به درجهای از عرفان و معرفت رسیدم که…
واسه خودم یه چیزی تعریف میکنم میخندم تازه آخرش هم از خودم میپرسم: جان من؟! -
من نمیدونم این مامانا که وسایل خودشون رو یه جایی میزارن
بعد خودشونم یادشون میره کجاس…
چه جوریه که تو پیدا کردن وسایلی
که ما به اصطلاح تو ۷ تا سوراخ موش قایم میکنیم تبحر خاصی دارن!!!