رفتن به مطلب

کاکتوس🌵


AVA_2002

ارسال های توصیه شده

 

وقتی کاکتوس داشتم 
خیلی بهشون اهمیت نمیدادم ، هروقت ته بطریم آب میموند میریختم پای گلا
همینطور ادامه دادم ، میگفتم کاکتوسه دیگه
ده بار دستم خورد بهشون افتادن از ریشه دراومدن
گذاشتم تو گلدونشون ، گفتم کاکتوسه دیگه
عزیزم هروقت میدیشون میگفت بهشون آب بده 
گناه دارن ، میگفتم عزیز کاکتوسه دیگه
زیر پنجره جایی که سایه پنجره روشون بود میزاشتمشون ، آفتاب نمیدیدن ، میگفتم کاکتوسه دیگه
یه روز بهش دقت کردم دیدم ای بابا ، کاکتوسام یکی یکی خشک شدن ، این آخریم تا نصفه پلاسیده که
به خودم اومدم ...
کاکتوسام همشون خشک شدن ، چون کاکتوس بودن
چون بهشون آب ندادم ، بهشون توجه نکردم ، آفتاب ندیدن ، از ریشه دراومدن ولی طاقت آودن
دست آخر ولی از بی توجهی خشک شدن ، مردن

بعد اون یه گل دیگه گرفتم اینسری کاکتوس نبود
اسمشم نمیدونم ، زیاد برگ نداشت ، بهم گفتن بزارش حتما جلو آفتاب ، آبم دوبار در هفته بده ...
اینقدر چشمم از کاکتوسا ترسیده بود که مدام حواسم به این یکی بود ، سر وقت آب میدادم ، کنار اسپیکر بود که موزیک پخش بشه چون شنیده بودم اگه با گلا حرف بزنی خوب رشد میکنن ، گلو نوازش میکردم ، برگاشو تمیز میکردم ، میدونی ، آخه چشمم ترسیده بود ... حالا امروز نگاهش گردم دیدم ، عجب بابا چقدر برگ داده و چقدر بزرگ شده ... گفتم کاش مراقب کاکتوساام بودم ، الان اونام کلی بزرگ شده بودن ، ولی دیگه اونا نبودن . 

ته حرفم اینه ، گاهی باید چشممون بترسه و یه سری تباه شن ، تا قدر یسری دیگرو بدونیم تا توجه کنیم ، تا هواشو داشته باشیم ، تا نره ، نمیره ، حدر نشه .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...