Arash71 ارسال شده در 29 آبان، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، 2022 می خوابم و با چشمهای نگران گریه میکنم از ترس خوابیدنت با دگران گریه می کنم سرزده امد و دید که دستم سراپا خونیست میخندید ولی من مثل مهمان گریه میکنم خبر امد به فالم که تو از من دوری بر شومی فال ته فنجان گریه می کنم بعد تو درهای اتاق را بر خودم قفل کردم با عکس تو توی این زندان گریه می کنم برای جلوگیری از هرگونه ابروریزی جلوی دوستان با لب خندان گریه می کنم قدم میزنم سیگار میشکم بغض می کنم منم مثل همه مردان گریه می کنم با انقلاب و کافه و هرچه خیابان هست حتی با جنگل سیسنگان گریه می کنم از داروخانه چند مسکن قوی میخواهم بگذار فک کنند از درد دندان گریه میکنم #آرش_سماک 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .