Miss little ارسال شده در 29 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد اومدم افطاری درست کنم مامانم هی میگفت این کمه این زیاده اینجوری اونجوری. اخرشم گفت تو کار خودتو میکنی و رفت.۱ آقا نشون به این نشون. همههههههه خمیر یوفکا ها بهم چسبیده بودن و پاره پوره میشدن و اصلا یه وضعی. یعنی یه ساندویچ درست کردم با زخامت چقد زیاد. یکی فقیر بدبخ بیچاره. اخرشم کلی مواد اضافه اومد. بعد مامانم اومده میگه، دیدی گفتم داری زیاد درست میکنی. بعد یه نگاه به دیس انداخته میگه کلش همین؟ کلا تو همه چیو اسراف میکنی.۲ الان من باید گریه کنم یا چی؟ پ.ن۱ مامانم میدونست چه بلایی سر خمیر ها اومده و به من هیچی نمیگفت. پ.ن۲ اینا رو به شوخی میگفت. 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Black_wolf ارسال شده در 29 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد 5 دقیقه قبل، Miss little گفته است: اومدم افطاری درست کنم مامانم هی میگفت این کمه این زیاده اینجوری اونجوری. اخرشم گفت تو کار خودتو میکنی و رفت.۱ آقا نشون به این نشون. همههههههه خمیر یوفکا ها بهم چسبیده بودن و پاره پوره میشدن و اصلا یه وضعی. یعنی یه ساندویچ درست کردم با زخامت چقد زیاد. یکی فقیر بدبخ بیچاره. اخرشم کلی مواد اضافه اومد. بعد مامانم اومده میگه، دیدی گفتم داری زیاد درست میکنی. بعد یه نگاه به دیس انداخته میگه کلش همین؟ کلا تو همه چیو اسراف میکنی.۲ الان من باید گریه کنم یا چی؟ پ.ن۱ مامانم میدونست چه بلایی سر خمیر ها اومده و به من هیچی نمیگفت. پ.ن۲ اینا رو به شوخی میگفت. خخخ بگو از پس این کارام بر نیومدی یه بار دیگه امتحان کن 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Miss little ارسال شده در 29 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد 1 دقیقه قبل، Black_wolf گفته است: خخخ بگو از پس این کارام بر نیومدی یه بار دیگه امتحان کن نه خیرررررمممممممممم من از پس هر کاری بر میام هرررررر کاریییییییی اخه اون بیچاره ها قرار بود شیرینی بشن طی تصمیم ناگهاانی شدن افطاری توقع بیشتر نمیشد داشت که من داشتم. حالا هم چیزی نشده بقیه مواد باقی مونده رو با نون لواش میزنیم بر بدن 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Black_wolf ارسال شده در 29 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد 7 دقیقه قبل، Miss little گفته است: نه خیرررررمممممممممم من از پس هر کاری بر میام هرررررر کاریییییییی اخه اون بیچاره ها قرار بود شیرینی بشن طی تصمیم ناگهاانی شدن افطاری توقع بیشتر نمیشد داشت که من داشتم. حالا هم چیزی نشده بقیه مواد باقی مونده رو با نون لواش میزنیم بر بدن خخخخ ای جان باشه باشه عصبانی نشو تووو نوش جون و بدنت اما زیادرویی نکنی ک شکم درد بگیری خوشکل خانوم خخخخخخخخخخخخخ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Miss little ارسال شده در 29 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 خرداد ۱ ساعت قبل، Black_wolf گفته است: خخخخ ای جان باشه باشه عصبانی نشو تووو نوش جون و بدنت اما زیادرویی نکنی ک شکم درد بگیری خوشکل خانوم خخخخخخخخخخخخخ عصبانی نشدم که قربانت نه دیگه خیالت راحت همون یه دفه درس عبرت شد برام نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .