حسین138 ارسال شده در 24 فروردین اشتراک گذاری ارسال شده در 24 فروردین ناصر خسرو تا چهل سالگی شرب مدام میکرد... در چهل سالگی بود که خواب حج میبینه و مرد دین میشه و به سفر حج میره. پنج بار به سفر حج میره که جمعا ۱۵ سال از عمرش رو در سفر حج گذروند. پس از ۵ سفر، دیگه به حج نرفت ! اهل شهر به ناصر خسرو گفتن چرا دیگه به حج نمیری؟ گفت: در سفر آخرم در راه رفتن به حج در میانه راه یکی از هم قطاران غذایی نداشت رویش نمیشد تا از کسی غذایی طلب کند. دیدم به یکباره از شدت ضعف در حال موت است. خرمایی داشتم به او دادم و حالش بهبودی یافت. در آن لحظه به ناگاه گمان کردم که کعبه را طواف مینمایم... که گفته می شود شیخ بهایی نیز در رابطه با این داستان شعر زیر را سروده است: همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن ز مدینه تا به کعبه سر و پابرهنه رفتن ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر ندارد که به روی نا امیدی در بسته باز کردن نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .