حسین138 ارسال شده در 3 بهمن، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، 2023 روزی مردی به خانه یکی از آشنایان خود رفت. صاحبخانه برای او کاسه ای آش داغ آورد. میهمان هنوز دست به کاسه آش نبرده بود که دندانش به شدت درد گرفت. او دست روی دهان خود گذاشته بود و از درد به خود می پیچید.صاحبخانه به خیال آن که او از آن آش داغ خورده و دهانش سوخته است، گفت: بهتر بود صبر می کردی تا آش کمی سرد می شد و دهانت نمی سوخت. میهمان که هم از درد دندان رنج می برد و هم از حرف صاحبخانه شرمگین شده بود، گفت: بله، آش نخورده و دهان سوخته!!این مثل در مورد کسی به کار می رود که گناهی نکرده و کار بدی انجام نداده است، اما مردم بی دلیل او را گناهکار می دانند. 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .