رفتن به مطلب

آش،نخورده -_-


ارسال های توصیه شده

 

روزی مردی به خانه یکی از آشنایان خود رفت. صاحبخانه برای او کاسه ای آش داغ آورد. میهمان هنوز دست به کاسه آش نبرده بود که دندانش به شدت درد گرفت. او دست روی دهان خود گذاشته بود و از درد به خود می پیچید.صاحبخانه به خیال آن که او از آن آش داغ خورده و دهانش سوخته است، گفت: بهتر بود صبر می کردی تا آش کمی سرد می شد و دهانت نمی سوخت. میهمان که هم از درد دندان رنج می برد و هم از حرف صاحبخانه شرمگین شده بود، گفت: بله، آش نخورده و دهان سوخته!!این مثل در مورد کسی به کار می رود که گناهی نکرده و کار بدی انجام نداده است، اما مردم بی دلیل او را گناهکار می دانند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...