رفتن به مطلب

پدر---


حسین138

ارسال های توصیه شده

 

غم چشمان پدر  را نه تو دیدی ونه من
بغض عریان پدر را  نه تو دیدی  ونه  من

سالها رفته ولی  زخم دلم  خوب نشد
زخم دستان  پدر را  نه تو دیدی  ونه من

دلش آتشکده ای بود که  دایم  می سوخت
آه سوزان پدر را  نه تو دیدی  ونه  من

شعر دلبند نگاهش شده سودای دلم
درد پنهان  پدر را  نه تو دیدی  ونه من

شرمسارم که نشد همدم دردش بشوم
که غم نان  پدر را  نه  تودیدی  ونه  من

کاش می شد بزنم  بوسه به دستش شب وروز
پای لرزان پدر را  نه تو دیدی  ونه من

روی خاکش بنویسیم پدر تنها بود
آتش جان  پدر  را  نه تو دیدی  ونه  من

"خنده ی تلخ من ازگریه غم انگیز تراست"
چشم گریان  پدر را  نه تو دیدی  ونه من

زهرا ضیایی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...