💔لبخند از ته دل💔

[Kereshmeh]

بعضی روزها ؛

دلم می خواهد پنجره را باز کنم ،

لطافتِ بِکرِ ابرها را با لبخندهایِ از تهِ دلم هم بزنم ،

چشمانم را ببندم و تصمیم هایِ خوب بگیرم …

بعضی روزها ، از همان گرگ و میشِ صبحش ،

حالِ من خوب است …

آن قدر خوب ؛

که مادرم برایم اسپند دود می کند ،

و همه ی گنجشک هایِ رو به روی پنجره ؛

“کور” می شوند …

 

..نرگس صوفیان..

[حسین138]

هم اکنون، Kereshmeh گفته است:

بعضی روزها ؛

دلم می خواهد پنجره را باز کنم ،

لطافتِ بِکرِ ابرها را با لبخندهایِ از تهِ دلم هم بزنم ،

چشمانم را ببندم و تصمیم هایِ خوب بگیرم …

بعضی روزها ، از همان گرگ و میشِ صبحش ،

حالِ من خوب است …

آن قدر خوب ؛

که مادرم برایم اسپند دود می کند ،

و همه ی گنجشک هایِ رو به روی پنجره ؛

“کور” می شوند …

 

..نرگس صوفیان..

سلام 

فکر کنم کتاب شعرش خوندم

[نیلوفرآبی]

1 ساعت قبل، Kereshmeh گفته است:

بعضی روزها ؛

دلم می خواهد پنجره را باز کنم ،

لطافتِ بِکرِ ابرها را با لبخندهایِ از تهِ دلم هم بزنم ،

چشمانم را ببندم و تصمیم هایِ خوب بگیرم …

بعضی روزها ، از همان گرگ و میشِ صبحش ،

حالِ من خوب است …

آن قدر خوب ؛

که مادرم برایم اسپند دود می کند ،

و همه ی گنجشک هایِ رو به روی پنجره ؛

“کور” می شوند …

 

..نرگس صوفیان..

عالی جانم❤

[Kereshmeh]

10 ساعت قبل، نیلوفرآبی گفته است:

عالی جانم❤

[Kereshmeh]

12 ساعت قبل، حسین138 گفته است:

سلام 

فکر کنم کتاب شعرش خوندم

خیلی خوبن واقعا زیبا مینویسن

[حسین138]

2 ساعت قبل، Kereshmeh گفته است:

خیلی خوبن واقعا زیبا مینویسن

دقیقا