فریحا ارسال شده در 18 مرداد، 2023 ارسال شده در 18 مرداد، 2023 گلاب دوآتشه هرچه منتظر میمانیم حاجی نمیآید. ما به دنبال حاجی به انبار میرویم تا میان حساب و کتاب سبکی و سنگینی کیسههای گل، قیمت گلاب سبک و سنگین را بپرسیم و عکاس عکس بگیرد. دختر حاجی گلبرگها را برداشته و رفته پای دیگ گلابگیری. حاجی اما هنوز هست. حاجرضا از کسادی بازار میگوید، از قیمتها، از گلابهای سبک و سنگین و دو آتشهای که لیتری ۸ هزار تومان قیمت دارند و کسی نمیخرد، از اینکه گلاب سنگین هم گران است؛ «۳ هزار و ۳۰۰ تومان است اما بیشتر تولید میکنیم. گلاب سبک خوب است و هزار و ۵۰۰ تومان که زیاد تولید میکنیم». از گلاب خوب میگوید که تفاله ندارد! گلاب که ناب باشد، ناخالصی را برنمیتابد. اگر چیزی هم به آن اضافه کنند، کدر میشود. گلاب خوب، گل فراوان میخواهد، آب کم و حرارت یکنواخت. گلاب خوب گران است و کمیاب. گلاب سبک، گلاب کمگل است و گلاب سنگین، گلاب پرگل. گلاب هرچه سنگینتر باشد، تلختر و کم بوتر است؛ تلخ به خاطر چیده شدن و جوشیدن میلیونها گل تازه شکفته و کمبو تا بوی خوش در دل گلاب بماند و وقت طبخ و استفاده عطر افشانی کند. گلاب دوآتشه سنگینترین و کمیابترین نوع گلاب است. گلاب دو آتشه گل فراوان میخواهد و گلاب و حرارت یکنواخت. گلاب خوب، حاصل جدال چهار ساعته آتش و گل و آب است و گلاب دو آتشه، حاصل جوش و خروش هشت ساعته آتش است و گل و گلاب. حاجی حساب و کتاب، خوب میداند؛ یک کیلو گل محمدی، یک لیتر گلاب سنگین میدهد. هر تن گل، ۵۰ تا ۷۰ گرم عطر در خود دارد. هر درختچه گل، ۲ تا ۵/۲ کیلو گل میدهد. کاشانیها ۸۰ درصد گلاب ایران را تولید میکنند و قمصر بیشترین سهم را در این کار دارد. این کارگاه، سالی ۱۷ تا ۲۰ تن گلاب تولید و روانه بازار میکند؛ به عبارتی ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان در فصل گل محمدی و باقی فصلها، عرقیات دیگر و قیمتهای دیگر؛ فصلهایی که فصل نیستند، یک ماه و دو ماهند؛ فصل اول فروردین است و فصل بیدمشک؛ بعدی فروردین و اردیبهشت که فصل بهار نارنج است و بعدی اردیبشهت و خرداد که فصل گل محمدی است و بعدی کاسنی و بعد نعنا و خارشتر و برگ گردو و برگ چنار. بعد از عوض شدن فصل، دیگها سفید و شسته میشوند اما بهارنارنج که قبل از گل محمدی در دیگها میجوشد، با آن قرابت دارد و شستوشو نمیخواهد. چراغ کارگاههای گلابگیری به برکت گل و برگ و ریشه گیاهان قمصری همیشه روشن است. از بین همه فراوردههای قمصر گلابش در همه جهان پرآوازهتر است. در عربستان سعودی، گلاب قمصر، تنها کالای ایرانیای است که شیوخ و بزرگان این کشور را مفتون خود کرده است نزدیک به ۱۱۰۰ سال پیش، اعراب، مسحور گل صورتیرنگ و عطری ایرانی شدند و آن را با خود به اروپا بردند و حالا جهانی مست بوی نابترین عطر طبیعی ایران است. گلابگیری همشهری آنلاین، عطری برخاسته از دامن شمال تا جنوب ایران از میمند تا ارومیه، از کاشان تا مهریز؛ عطر گل محمدی؛ گونهای از رز که در خاک ایران ریشه دارد و قد میکشد و عطرش از شرق تا غرب به همه جا میرسد. اگه میخوای سال ۱۴۰۲ ثروتمند بشی این جلسه رو ببین( زندگیت عوض میشه) اگه میخوای سال ۱۴۰۲ ثروتمند بشی این جلسه رو ببین( زندگیت عوض میشه) مشاهده yektanet-logo-signتبلیغ گلاب قمصر با بالاترین درجه خلوص میان گلابهای ایرانی مدتهاست که سالی دوبار به مکه میرود و خانه خدا را معطر میکند. گرانترین و مرغوبترین عطرهای فرانسوی را از همین گلاب تهیه میکنند. آوازه گلاب ایرانی هر سال میلیونها مشتاق را از نیمه اردیبهشت تا اواخر خردادماه به گلزارهای قمصر و دیگر شهرهای پرورشدهنده گل محمدی میکشاند. گردشگران این گلزارها به دیدن مردمی میروند که عطر گلمحمدی در همه زندگیشان منتشر شده و با غمها و شادیهایشان عجین. این گل چنان در زندگیشان نقش دارد که حتی کودکان گرمازدهشان را هم با گل درمان میکنند؛ از گلبرگهای صورتیرنگ گلمحمدی تپهای میسازند و کودک را عریان کرده و روی آن میخوابانند تا همه پوستش زیر رنگ صورتی گم شود و بهاین شکل دردش درمان. چشم که باز میکند، هوا هنوز تاریک است. نسیم خنک بامدادی تنش را مورمور میکند. پیراهن پوشیده، پای حوض میرود و مشغول وضوگرفتن میشود. اندکی دیگر صدای موذن در کوچهپسکوچه هاطنین میاندازد و قمصر را بیدار میکند. از نیمههای اردیبهشتماه تا اواخر خردادماه، اهالی قمصر نماز صبح را که خواندند، زمزمهکنان صلوات میفرستند و راهی گلزارهایشان میشوند. پیش از آنکه آفتاب بهاری روی سر گلزار عمود شود، باید همه گلهای صورتی و معطر محمدی را چیده باشند. صدای موتورسیکلتهای راهی گلزار، سکوت تاریک کوچهها را میشکند و از یک روز گل چینی در نیمه دوم بهار خبر میدهد. پیادهها هم دستمال بهکمر بسته و به گلزار میروند. سپیده که اندکنورش را روی سر شهر بپاشد، هیاهوی اهل محل از گلزار به گوش میرسد و صدای صلواتها بیشتر و بیشتر میشود؛ اللهم صلی علی محمد و آل محمد. سفر به خوشبوترین شهر دنیا که در ایران است اگه میخوای سال ۱۴۰۲ ثروتمند بشی این جلسه رو ببین( زندگیت عوض میشه) اگه میخوای سال ۱۴۰۲ ثروتمند بشی این جلسه رو ببین( زندگیت عوض میشه) مشاهده yektanet-logo-signتبلیغ چیدن گل، دوقدم مانده به صبح ما برای دیدن گلچینها، گلابگیران و گلزارهایشان شال و کلاه میکنیم و پیش از سپیده راهی قمصر میشویم. از تابلوی کاشان هم میگذریم و راه را ادامه میدهیم تا ۵ کیلومتر آنطرفتر، تابلویی سفیدرنگ ما را به جادهای ببرد که شهری دارد پر از گل و گلاب؛ قمصر. هرچه نزدیکتر میشویم، درختها بلندتر، گلها بیشتر و هوا خنکتر میشود. قمصر ۴۵ سال است که شهر شده اما حال و هوایش بیشتر به روستاهای آباد و سرسبز میماند. گرچه گلابش سالهاست جهانی شده اما حال و هوای آن هنوز ایرانی است؛ همنشین قرآن و سجاده و همراه ترمه، حلوا و شیرینی. به قمصر که میرسیم، باید ماشین را سر سرازیری جا بگذاریم و پای پیاده به دیدار گلزار و جمعیت خوشبویش برویم. شیب زمین ما را به سمت پایین میراند تا وقتی پای گلزار میرسیم، نفسنفسزنان عطر گلهای محمدی را وارد ریههایمان کرده باشیم. گلزار شلوغ است. جماعتی دستمال به کمر کنار هم دستمالها را دامن کردهاند. یک دست دامن را گرفته و دست دیگر گل میچیند. سلام میکنیم و پا به گلزار میگذاریم. پیرمرد سبزپوش لبخند میزند و سلام میگوید. دو انگشت اشاره و سبابه را زیر گلهای صورتی میاندازد و هنگام گلچیدن، از گل و گلاب و خانوادهاش حرف میزند؛ «همه مرا سید محمد صدا میزنند. خودم سید نیستم اما زنم سادات است. به احترام او مرا هم سید میگویند. اینها دخترها و پسرهایم هستند که آمدهاند کمکم برای گلچینی. همسرم اما بیمار است. فاطمهسادات نمیتواند بیاید؛ دو سال است که نمیتواند». دخترها و پسرها به یاد بیماری مادرشان با سکوت سنگین ادامه میدهند. سید لبخند میزند؛ «خوب میشود، سال بعد حتما او هم میآید». با این امید همه مشغول میشوند. دوبهدو، روبهروی هم گلهای شکفته را از ردیف بوتههای گل برمیدارند و در دامن میریزند. چنان رودرروی هم پیش میروند که گلی جا نماند و روی آفتاب را نبیند؛ گل آفتاب دیده کمعطر است و کمرنگ. گلهای تازه شکفته را میان دو انگشت اشاره و سبابه میگیرند و از شاخه جدا میکنند تا به خیل گلهای در دامنشان بپیوندد. اینجا عطر گل تمام شامه را تصاحب میکند. سید از کسادی بازار میگوید، از ورود گلها و اسانسهای مصنوعی به بازار، از کاشان رفتن پسرهایش، از سن و سال گلزارهایش. دخترها و پسرها- آنهایی که در قمصر ماندهاند- همه گلزار دارند. گلزار سید ۳۲ ساله است و گلزار دخترش ۶ ساله. بوتههای گلزار سید ۳۲ سال است که در خاک قمصر ریشه دوانده، قدکشیده، هرس شده و گل دادهاست. اما گلزار هرچه جوانتر باشد، بیشتر گل میدهد. خنکی هوا هم گلدهی بوتهها را بیشتر میکند. بوتههای گل محمدی از گرما بیزارند. هوا که خنک باشد، بوتهها گل بیشتری میدهند. سفر به خوشبوترین شهر دنیا که در ایران است زمزمه در گلزار فصل شکفتن غنچههای محمدی از نیمه بهار شروع میشود که هوا بین خنکا و گرمای تابستانی رو به گرمی میرود. روزهای گل چینی و گلابگیری، مردم زیادی از هر جای دنیا برای تماشا و تنفس با عطر گل محمدی به قمصر میآیند. هرچه مردم قمصر به حضور غریبهها و مسافران عادت دارند، گلزارهایش به حضور غریبه و دستهای بیگانه برای چیدن عادت ندارند. دخترها و پسرها فصل گلچینی به کمک پدرها و مادرهایشان میآیند تا آخر فصل یک شیشه گلاب و یک شیشه عرق بیدمشک نصیبشان شود و از همه مهمتر دعای خیر؛ اگر هم کمکهای خانواده کفاف گلهای گلزار را نداد، فرزندان همسایه یا کمی آنطرفتر به کمک میآیند تا آخر فصل گل برای هر کیلوگرم گل ۴۰۰ تومان دستمزد بگیرند و قدری گلبرگ خشک. قدم زدن در گلزار روشی دارد که هر غریبهای آن را نمیداند. قمصریها مراقبند مبادا گلی زیر پا بیفتد و چشم نبیند و با پا لگدمال شود. آنها معتقدند گل محمدی از عرق جبین پیامبر(ص) روییده است؛ شاید برای همین در گلزار بیش از هر چیز صدا و زمزمه صلوات شنیده میشود. دامنهای گل در کیسههای بزرگتر خالی میشوند و دوباره پر؛ آنقدر که گل شکفتهای جا نمانده باشد و تیزی تیغ آفتاب را بالای سر نبیند. بعد از گلچینی هر گلزار، همه جمع شده و راهی گلزاری دیگر میشوند. این گلزار پیرتر است و چند سال بعد وقت استراحتش میرسد. گلزاری که ۳۶-۳۵ سال عطر گل شنیده و خار گل دیده باشد، یک سالی مزرعه میشود و سیبزمینی، خیار و صیفیجات میپروراند تا سال بعد دوباره گلزار باشد و گلستان و میزبان دستها و دامنها. در گلزار سید محمد هنوز دستها میان بوتههای گل و دامنهای در دست، در رفت و آمدند. مرضیه دختر ۳۳ ساله سید هم مشغول است. او که دستهایش به خارهای تیز گل عادت کرده به گلزار پدر آمده تا جای خالی مادرش را پر کند. روسری مشکی بر سر دارد و پارچه گلدار به کمر. علاوه بر فرشبافی و کار فلاحت در مزرعه پدر، اردیبهشت که برسد، از سحر تا قبل از ظهر برای گلچینی به گلزار میآید و باقی روز را رخت میشوید و جوز قند درست میکند. جوزقند نوعی شیرینی است که آن را با آلگ (میوهای شبیه هلو)، بادام، گردو و آرد میپزند و به شکل حلقهای یا گرد جلوی مهمان میگذارند. قمصریها به آفت گلمحمدی هم جوزقند میگویند. جوزقند پای بوته گل که بنشیند، بوتهها بیگل و برگ میشوند و سید ناراحت و دخترش درمانده. باید این بوتهها را درمان کنند تا برای سال دیگر گلها را تکثیر کنند. گلزارهای سید با نشا تکثیر میشوند. پاییز بعد از خزان بوتهها و اواخر زمستان، قبل از بیداریشان، فصل نشازدن است. نشا پاییزی پربارتر است چون هوا رو به خنکا و سرما میرود. نشاها هفتهای یکبار آب میخواهند و گلزارها ماهی دوبار. نگهداری و مراقبت از گلزارهای همه دنیا شبیه هم است. آنجا هم گلچین دارد و عطر و خار. همانطور که کاشان در ایران مشهور است، در بلغارستان شهری است بهنام «کازانلک». عدهای میگویند سربازان اسکندر مقدونی قلمه گلمحمدی را از ایران به بلغارستان بردهاند تا دره بالکان برای خود یک کاشان داشته باشند. شهری با گلزار و گل و گلچین که گلچینهایش با لباسهای یکدست و یکرنگ و سبد و تاج گل سبد در دست میگیرند، گل میچینند و منتظر انتخاب ملکه گل میمانند. با این همه، عطر گلهای قمصر را هیچ گلی ندارد. هنگامه عطر و آتش عطر گلزارهای قمصر به کوچه و خیابان هم آمده و شهر را پر کردهاست. همه کیسههای بزرگ گل محمدی کنار گلزار جمع شده و ظهر نزدیک است. کیسهها بر دوش مردها و زین موتورها راهی گلابگیری میشوند و ما به دنبال آنها. بقیه هم راهی خانههایشان میشوند تا گلویی تازه کنند و صبحانهای بخورند. کیسههای گل سراشیبی جاده را بالا میروند تا در گلابگیری آقایی روی صفحه باسکول بنشینند. چشم گلچین و گلابگیر همراه شاخص وزنه چپ و راست میرود تا در میانه بایستد. حاج رضا آقایی با کت و شلوار اتوکشیده و موهای سفید شانه شده، رقم باسکول این نوبت را در دفترش ثبت میکند و کیسههای گل را در انبارش خالی. کیسه را که بلند میکند، لکههای صورتی پایین میریزند و تپه گل انبار را بلندتر و بلندتر میکنند. تپه گل یکدست صورتی است. لکههای قرمز محمدی را دختر دم بخت حاجی برمیدارد تا روی پارچههای گسترده پهن شوند و خشک و وقت دمکردن چای و آماده کردن دوغ، در لیوان بریزند یا در شکر غلت بدهند و چند ماهی آفتاب ببینند و دست آخر روی سفره صبحانه، کنار نان و کره بنشانند. قرمزها خشک میشوند و صورتیها راهی گلابگیری و ما هم به دنبال آنها. عطر پرهیاهوی گلاب میگوید که گلابگیری همین نزدیکی است؛ چهاردیواری ساده پرروزن. وارد هوای سنگین کارگاه میشویم. کارگاه چهار دیگ سنتی، چهار تغار، چهار لوله آلومینیومی و هزاران ظرف گلاب دارد و یک جوی آب روان و دو جوان گلابگیر ۲۳ ساله. اینجا همه مشغولند. آتش زبانه میکشد؛ گلهای محمدی در آب بالا و پایین میروند و میجوشند؛ لولههای آلومینیومی حجم پر حرارت بخار را به پارچ میرسانند؛ بخار آغشته به عطر بر سینه سرد پارچ مینشیند و پایین میلغزد؛ آب سرد چشمه، تن رسوب گرفته پارچ را خنک کرده و ابوذر پارچ را در ظرف خالی میکند. حواسش هست که عطر بالا آمده تا روی گلاب را جدا کند. یاسر ظرفهای گلاب را نام و نشاندار میکند و عکاس عکس میگیرد. گلزار سید و گلابگیری حاجی و خانههای محله فرفهان قمصر را آب روان کوههای قزآن و محله کجگان سیراب میکند. آب از چشمهها روان میشود تا اینجا که پارچهای مسی گلابگیری را خنک کند. بچههای حاج رضا آقایی همه در کار گُلند؛ یکی گل سوا میکند، یکی گلاب میگیرد، یکی ظرفهای گلاب را سیراب میکند و یکی گلاب میفروشد اما کار حاجی حساب است و کتاب. در بانک و در گلابگیری ولی اینجا نیست که بگوید گلهای محمدی را کیلویی ۲ هزارتومان میخرد و شیشههای یک لیتری گلاب را ۳ هزارو ۲۰۰ تومان میفروشد. پسرش، ابوذر میگوید: «در هر دیگ مسین، ۱۵ تا ۳۶ کیلوگرم گل و ۸۰ لیتر آب میریزند، دیگ را شعله گاز شهری داغ میکند. سرپوش دیگ را تغار میگویند. دیگ و تغار را پیچ و مهره و واشر بههم رساندهاند و پارچ ۳۰ تا ۴۰ لیتر ظرفیت دارد». او جوان است و ندیده روزگاری را که با دیگهای سفالین و نیهای چوبین و هیزم و بوته، گلاب از گل محمدی گرفته میشد. یاسر که برچسبهای گلاب قمصر را روی ظرفها میچسباند، میگوید: «نام گلابگیری مهم نیست، مهم نام قمصر است». او روش شناخت گلاب خوب را یادمان میدهد؛ «گلاب خوب تلخ است و بوی پختگی و ترشیدگی نمیدهد. تفاله گل را بنگل مینامند و به کار دام و باغ و اجاق میآید». 2 1 نقل قول
فریحا ارسال شده در 18 مرداد، 2023 مالک ارسال شده در 18 مرداد، 2023 1 دقیقه قبل، Niloofar گفته است: به به عالی مرسی گلی 1 نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .