رفتن به مطلب

دلنوشته


زانکو

ارسال های توصیه شده

وقتی واقعا نمیتونم باهات حرف بزنم پس هرچی تو ذهنمه رو مینویسم. میخوام بدونم امروز کجا رفتی و چیکار کردی. مثلا نهار چی خوردی و با کیا حرف زدی و چی ذهنتو مشغول کرده! من رفتم پارک رو چمن‌ها نشستم و نقاشی کشیدم. حالم خوب نبود و اونقدری که بنظر میاد آرامش‌بخش نیست. ولی میتونم بخندم. میتونم عکسای خوبی بگیرم و هیچ اثری از غم توشون نباشه، ولی هرچقدرم نقاشی بکشم و آهنگ گوش کنم و برم بیرون، چیزی رو بهتر نمیکنه. خب تو که نیستی من برات از روزام بگم و مشتاق باشی بشنوی، ولی من مشتاقم بدونم لحظه به لحظه‌ی روزاتو چطور میگذرونی و چیکار می‌کنی. چه بد که هیچی نمی‌دونم. من هیچی درباره‌ت نمی‌دونم و این ناامید‌کننده‌ست.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

6 ساعت قبل، زانکو گفته است:

وقتی واقعا نمیتونم باهات حرف بزنم پس هرچی تو ذهنمه رو مینویسم. میخوام بدونم امروز کجا رفتی و چیکار کردی. مثلا نهار چی خوردی و با کیا حرف زدی و چی ذهنتو مشغول کرده! من رفتم پارک رو چمن‌ها نشستم و نقاشی کشیدم. حالم خوب نبود و اونقدری که بنظر میاد آرامش‌بخش نیست. ولی میتونم بخندم. میتونم عکسای خوبی بگیرم و هیچ اثری از غم توشون نباشه، ولی هرچقدرم نقاشی بکشم و آهنگ گوش کنم و برم بیرون، چیزی رو بهتر نمیکنه. خب تو که نیستی من برات از روزام بگم و مشتاق باشی بشنوی، ولی من مشتاقم بدونم لحظه به لحظه‌ی روزاتو چطور میگذرونی و چیکار می‌کنی. چه بد که هیچی نمی‌دونم. من هیچی درباره‌ت نمی‌دونم و این ناامید‌کننده‌ست.

عالی 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...