kambiz_landar ارسال شده در 1 خرداد، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، 2023 دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت “ دلداده اش را ” با او چنین گفته بود : « اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس تو و رویاهای تو خواهم شد » و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد و دختر آسمان را دید و زمین را ، رودخانه ها و درختها را آدمیان و پرنده ها را و نفرت از روانش رخت بر بست دلداده به دیدنش آمد و یاد آورد وعده دیرینش شد : « بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام » دختر برخود بلرزید و به زمزمه با خود گفت : « این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ » دلداده اش هم نابینا بود و دختر قاطعانه جواب داد : قادر به همسری با او نیست دلداده رو به دیگر سو کرد که دختر اشکهایش را نبیند و در حالی که از او دور می شد گفت « پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی . . .» دوستان خوبم : هستند کسانی که فقط به آن اندازه که به شما احتیاج دارند به شما احترام میگذارند ، و چه سخت است . . . باخت زندگی ، باخت عشق . . . به خاطر . . . ؟ نمے خواهید نظر هم بدید 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
بمب انرژی ارسال شده در 1 خرداد، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، 2023 11 دقیقه قبل، kambiz_landar گفته است: دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت “ دلداده اش را ” با او چنین گفته بود : « اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس تو و رویاهای تو خواهم شد » و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد و دختر آسمان را دید و زمین را ، رودخانه ها و درختها را آدمیان و پرنده ها را و نفرت از روانش رخت بر بست دلداده به دیدنش آمد و یاد آورد وعده دیرینش شد : « بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام » دختر برخود بلرزید و به زمزمه با خود گفت : « این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ » دلداده اش هم نابینا بود و دختر قاطعانه جواب داد : قادر به همسری با او نیست دلداده رو به دیگر سو کرد که دختر اشکهایش را نبیند و در حالی که از او دور می شد گفت « پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی . . .» دوستان خوبم : هستند کسانی که فقط به آن اندازه که به شما احتیاج دارند به شما احترام میگذارند ، و چه سخت است . . . باخت زندگی ، باخت عشق . . . به خاطر . . . ؟ نمے خواهید نظر هم بدید یه وقتایی ممکنه کاری از دستت بر نیاد اما این مجوزی نمیشه که دل بشکنی قدرشناسی چیز خوبیه حتی اگه از انتخابش هم گریزان باشیم میشه با آسیب کمتر مدیریتش کرد 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
kambiz_landar ارسال شده در 1 خرداد، 2023 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، 2023 خدا شکررت 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
بمب انرژی ارسال شده در 1 خرداد، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، 2023 9 دقیقه قبل، kambiz_landar گفته است: خدا شکررت خیلی شکر نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .