Mehrdad_winch ارسال شده در 16 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، 2022 ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما افتاده در غرقابهای تا خود که داند آشنا گر سیل عالم پر شود هر موج، چون اشتر شود مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا این باده اندر هر سری سودای دیگر میپزد سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کُلَه امروز مِی درمیدهد تا برکند از ما قبا ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان، چون پری خوش خوش کشانم میبری آخر نگویی تا کجا هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان هر دم تجلی میرسد برمیشکافد کوه را یک پاره اخضر میشود یک پاره عبهر میشود یک پاره گوهر میشود یک پاره لعل و کهربا ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او ای که چه باده خوردهای ما مست گشتیم از صدا ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیدهای؟ گر برده ایم انگور تو، تو بردهای انبان ما! 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .