رفتن به مطلب

کاش غمگین نبودیم


Black_wolf

ارسال های توصیه شده

کاش غمگین نبودیم و هر صبح محو جزئیات ریز جهان می‌شدیم، محو طلوع آفتاب، معاشقه‌ی کبوترها و گنجشک‌ها، سکوت خیابان...
محو عابری که با تمام شوق، برای صبحانه نان می‌خرد، زنی که با تمام عشق، کوچه‌ی آسفالت را آب و جارو می‌کند، ابری که عاشقانه و آرام دستی به سر و گوش آسمان می‌کشد و خورشیدی که بی‌پرواتر از همیشه می‌تابد...
کاش آن‌قدر آرام بودیم که هر صبح، مشتاق‌تر می‌شدیم برای رهاشدن در جریان پیش‌بینی‌ناپذیر زندگی، که لبخند نازک خدا را در هوای ناب آغاز صبح، حس می‌کردیم. که چای می‌ریختیم ودردهای کوچکمان را در دلش هم می‌زدیم و حل می‌کردیم.
کاش بر می‌گشتیم به یکی از صبح‌های بچگی، مامان لقمه می‌گرفت، ما ناز می‌کردیم، او ناز می‌کشید و خداوند می‌خندید...
کاش کسی می‌آمد و اندوهمان را با دو پرس نوازش و دو سه خط وعده‌ی شیرین و گوارا، می‌شست...
کاش خوب می‌شدیم، کاش آفتاب، این‌بار از دل خبرهای روز طلوع می‌کرد، اخبار خوب می‌رسید، احوال خوب می‌تابید و یخِ دلمردگی و اندوه زمانه، آب می‌شد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...