رفتن به مطلب

ترسم از روزی، که قبض آفتاب، آید برایم


Topaz

ارسال های توصیه شده

ترسم از روزی، که قبض آفتاب، آید برایم!!
یا که فیشی، از بهای ماهتاب، آید برایم!!
نصب گردد، روی دوشم، یک هواسنج جدید...
قیمت باد و هوا هم، با شتاب آید برایم!!


گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سر آید...
گفتم که نان گران شد، گفتا گران تر آید!!!

گفتم ز نرخ قصاب، فریاد ما بلند است...
گفتا که گوشت کم خور، تا حاجتت برآید!!!

گفتم چرا کم است این، یارانه های نقدی ....
گفتا خموش غافل، این نیز هم نیاید!!!

گفتم که از گرانی، جانم به لب رسیده....
گفتا تحملش کن، تا جان تو در آید

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۱/۱۰/۲۵ در 20:25، Topaz گفته است:

ترسم از روزی، که قبض آفتاب، آید برایم!!
یا که فیشی، از بهای ماهتاب، آید برایم!!
نصب گردد، روی دوشم، یک هواسنج جدید...
قیمت باد و هوا هم، با شتاب آید برایم!!


گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سر آید...
گفتم که نان گران شد، گفتا گران تر آید!!!

گفتم ز نرخ قصاب، فریاد ما بلند است...
گفتا که گوشت کم خور، تا حاجتت برآید!!!

گفتم چرا کم است این، یارانه های نقدی ....
گفتا خموش غافل، این نیز هم نیاید!!!

گفتم که از گرانی، جانم به لب رسیده....
گفتا تحملش کن، تا جان تو در آید

طنز تلخیه ولی واقعیتو میگه

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...