رفتن به مطلب

خوبم...🙂


Takdokhtar

ارسال های توصیه شده

خوبم ؛

به خوبیِ شکلات های تلخ و شیرین و خوش رنگی که روی میز ریخته ام و می خواهم همه را توی دهانم بریزم و به اندازه ی تمام روزهایی که به فکر سلامتی ام بودم ؛ به فکر سلامتی ام نباشم ! خوبم ؛ به خوبیِ حالِ سیگاری که لب نمی زنم ، و دود می شود ، به خوبیِ چایی که نمی خورم ، و سرد می شود ، به خوبیِ پرده ای که نمی کشم ، روزی که نمی بینم و شبی که چند روزی هست تمام نمی شود ! لم داده ام همین گوشه ی اتاق و به گل های گندیده ی سیپروس نگاه می کنم که تا خرخره در آب های راکد و بی هوا ، غرق اند و مشغول اند به مردن ! که چند روزی بود از فضای تُنگ ، خسته بودند ، این را از پچ پچ های غمگین شبانه شان فهمیدم . دلشان خاک می خواست ، و گلدان کوچکی برای زیستن ! اما خودشان را به بیخیالی زدند و در کمال تظاهر ، ناگهان برگ هایشان زرد شد و ساقه هایشان پوسید . دارم نفس های آخرشان را می شنوم ، دارم جان کندنشان را می بینم ! هرچند که تا همین دیروز ، شاد و سرزنده فضای تنگ را پر کرده بودند و انگار نه انگار که اوضاعشان خوب نیست ! داشتند سعی می کردند حالشان خوب باشد ... گل های ساده ی سیپروس ، نفهمیده بودند ؛ که تو هرچقدر هم که مقاوم و قوی باشی ؛ شرایط که بد باشد ، از درون می پوسی ... گاهی باید به جای لبخند و تظاهر به حالی خوب ، بلند شوی و شرایط را عوض کنی . همیشه با تظاهر به شادی و خوب بودن ، همه چیز درست نمی شود💛

 

spacer.png

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

12 ساعت قبل، Takdokhtar گفته است:

خوبم ؛

به خوبیِ شکلات های تلخ و شیرین و خوش رنگی که روی میز ریخته ام و می خواهم همه را توی دهانم بریزم و به اندازه ی تمام روزهایی که به فکر سلامتی ام بودم ؛ به فکر سلامتی ام نباشم ! خوبم ؛ به خوبیِ حالِ سیگاری که لب نمی زنم ، و دود می شود ، به خوبیِ چایی که نمی خورم ، و سرد می شود ، به خوبیِ پرده ای که نمی کشم ، روزی که نمی بینم و شبی که چند روزی هست تمام نمی شود ! لم داده ام همین گوشه ی اتاق و به گل های گندیده ی سیپروس نگاه می کنم که تا خرخره در آب های راکد و بی هوا ، غرق اند و مشغول اند به مردن ! که چند روزی بود از فضای تُنگ ، خسته بودند ، این را از پچ پچ های غمگین شبانه شان فهمیدم . دلشان خاک می خواست ، و گلدان کوچکی برای زیستن ! اما خودشان را به بیخیالی زدند و در کمال تظاهر ، ناگهان برگ هایشان زرد شد و ساقه هایشان پوسید . دارم نفس های آخرشان را می شنوم ، دارم جان کندنشان را می بینم ! هرچند که تا همین دیروز ، شاد و سرزنده فضای تنگ را پر کرده بودند و انگار نه انگار که اوضاعشان خوب نیست ! داشتند سعی می کردند حالشان خوب باشد ... گل های ساده ی سیپروس ، نفهمیده بودند ؛ که تو هرچقدر هم که مقاوم و قوی باشی ؛ شرایط که بد باشد ، از درون می پوسی ... گاهی باید به جای لبخند و تظاهر به حالی خوب ، بلند شوی و شرایط را عوض کنی . همیشه با تظاهر به شادی و خوب بودن ، همه چیز درست نمی شود💛

 

spacer.png

سلام

ی کم غم انگیز بود متنش ان شالله که دلت همیشه شاد ،رو لب هات خنده

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...