Topaz ارسال شده در 16 اسفند، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اسفند، 2022 حکایت کور و دامپزشک ! مردکی از درد چشمانش رنج می برد. پس نزد دامپزشک رفت تا چشمان او را مداوا کند. دامپزشک از آنچه که در چشم خَرها می ریخت در چشم او ریخت و مردک بیچاره کور شد. مردک شکایت نزد قاضی برد و گفت: این دامپزشک مرا خر فرض کرد و داروی خرها را در چشم من فرو ریخت و کور شدم... قاضی گفت: دامپزشک هیچ گناهی ندارد، اگر تو خر نبودی با حضور پزشکان حاذق پیش دامپزشک نمیرفتی... آری دوستان ... کار را باید به کاردان سپرد و هر کسی شایسته مشورت و نظرخواهی نیست...! نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .