نیلوفرآبی ارسال شده در 30 بهمن، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، 2022 میون یه دشت لخت زير خورشید کوير مونده یک مرداب پیر توی دست خاک اسیر منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدا داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پام من همونم که یه روز می خواستم دريا بشم می خواستم بزرگترين دريای دنيا بشم آرزو داشتم برم تا به دريا برسم شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زير آسمون پیر اما از بخت سیاه راهم افتاد به کوير چشم من چشم من به اونجا بود پشت اون کوه بلند اما دست سرنوشت سر رام یه چاله کند توی چاله افتادم خاک منو زندونی کرد آسمونم نباريد اونم سر گرونی کرد حالا یه مرداب شدم یه اسیر نیمه جون یه طرف میرم به خاک یه طرف به آسمون خورشید از اون بالاها زمینم از این پایین هی بخارم می کنن زندگیم شده همین با چشام مردنمو دارم اینجا میبینم سر نوشتم همینه من اسیر زمینم هیچی باقی نیست ازم قطره های آخره خاك تشنه همینم داره همراش میبره خشک میشم تموم میشم فردا که خورشید میاد شن جامو پر میکنه که میاره دست باد 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
نیلوفرآبی ارسال شده در 30 بهمن، 2022 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، 2022 49 دقیقه قبل، paeizz گفته است: لایک عزیزدلم❤❤ فدات قشنگ من♥ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
AHOM ارسال شده در 30 بهمن، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، 2022 4 ساعت قبل، نیلوفرآبی گفته است: میون یه دشت لخت زير خورشید کوير مونده یک مرداب پیر توی دست خاک اسیر منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدا داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پام من همونم که یه روز می خواستم دريا بشم می خواستم بزرگترين دريای دنيا بشم آرزو داشتم برم تا به دريا برسم شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زير آسمون پیر اما از بخت سیاه راهم افتاد به کوير چشم من چشم من به اونجا بود پشت اون کوه بلند اما دست سرنوشت سر رام یه چاله کند توی چاله افتادم خاک منو زندونی کرد آسمونم نباريد اونم سر گرونی کرد حالا یه مرداب شدم یه اسیر نیمه جون یه طرف میرم به خاک یه طرف به آسمون خورشید از اون بالاها زمینم از این پایین هی بخارم می کنن زندگیم شده همین با چشام مردنمو دارم اینجا میبینم سر نوشتم همینه من اسیر زمینم هیچی باقی نیست ازم قطره های آخره خاك تشنه همینم داره همراش میبره خشک میشم تموم میشم فردا که خورشید میاد شن جامو پر میکنه که میاره دست باد لایک 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
نیلوفرآبی ارسال شده در 30 بهمن، 2022 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 بهمن، 2022 13 ساعت قبل، نیلوفرآبی گفته است: میون یه دشت لخت زير خورشید کوير مونده یک مرداب پیر توی دست خاک اسیر منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدا داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پام من همونم که یه روز می خواستم دريا بشم می خواستم بزرگترين دريای دنيا بشم آرزو داشتم برم تا به دريا برسم شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زير آسمون پیر اما از بخت سیاه راهم افتاد به کوير چشم من چشم من به اونجا بود پشت اون کوه بلند اما دست سرنوشت سر رام یه چاله کند توی چاله افتادم خاک منو زندونی کرد آسمونم نباريد اونم سر گرونی کرد حالا یه مرداب شدم یه اسیر نیمه جون یه طرف میرم به خاک یه طرف به آسمون خورشید از اون بالاها زمینم از این پایین هی بخارم می کنن زندگیم شده همین با چشام مردنمو دارم اینجا میبینم سر نوشتم همینه من اسیر زمینم هیچی باقی نیست ازم قطره های آخره خاك تشنه همینم داره همراش میبره خشک میشم تموم میشم فردا که خورشید میاد شن جامو پر میکنه که میاره دست باد من هـمون که ی روز می خواست دریا بشه. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
دل آرام ارسال شده در 3 مهر، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، 2023 در ۱۴۰۱/۹/۹ در 10:06، نیلوفرآبی گفته است: میون یه دشت لخت زير خورشید کوير مونده یک مرداب پیر توی دست خاک اسیر منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدا داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پام من همونم که یه روز می خواستم دريا بشم می خواستم بزرگترين دريای دنيا بشم آرزو داشتم برم تا به دريا برسم شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زير آسمون پیر اما از بخت سیاه راهم افتاد به کوير چشم من چشم من به اونجا بود پشت اون کوه بلند اما دست سرنوشت سر رام یه چاله کند توی چاله افتادم خاک منو زندونی کرد آسمونم نباريد اونم سر گرونی کرد حالا یه مرداب شدم یه اسیر نیمه جون یه طرف میرم به خاک یه طرف به آسمون خورشید از اون بالاها زمینم از این پایین هی بخارم می کنن زندگیم شده همین با چشام مردنمو دارم اینجا میبینم سر نوشتم همینه من اسیر زمینم هیچی باقی نیست ازم قطره های آخره خاك تشنه همینم داره همراش میبره خشک میشم تموم میشم فردا که خورشید میاد شن جامو پر میکنه که میاره دست باد عالی نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .