رفتن به مطلب

داستان کوتاه و زیبا


Ni_ka

ارسال های توصیه شده

کاکتوس🌵🦋

مردی از خدا دو چيز خواست... 

يک گل و يک پروانه...

اما چيزی که به دست آورد 

يک کاکتوس و يک کرم بود

غمگين شدو با خود انديشيد 

شايد خداوند من را دوست ندارد 

و به من توجهی ندارد

چند روز گذشت...

از آن کاکتوس پر از خار گلی 

زيبا روييده شدو آن کرم

تبديل به پروانه ای زيبا شد

اگر چيزي از خدا خواستيد

و چيز ديگری دريافت کرديد 

به او اعتماد کنيد

خارهای امروز گلهای فردايند

 

 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌ ‌

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...