3amane

جان من و جان تُ را هر دو بهم دوخت قضا

گوش کن به صدای تپشهای قلبت، صدا کن اسم او را که دوستش داری صدا کردی اسمم را ، سرت را بر روی سینه ام گذاشتی و فریاد عشق را شنیدی صدایی که از قلب من بود ، همان فریاد تو بود ، فریاد زدم دوستت دارم آنچه در قلب تو بود ، احساس من بود عزیزم گفتن این احساس بهانه ی من بود

می‌خواهم همین امشب قدرت رابدانم شاید شبی برسدکه هرکداممان کنار کسی باشیم که ازسر اجبار محکوم به دوست داشتنش هستیم

می خواستم بگویم چـه اندازه دوستت دارم اما برای بیانش واژه‌هاي مناسبی پیدا نمی کنم

دستت را که میگیرم می دانم ناب تر از تو دست های تو دستی نیست ! میدانم ماندنی تراز نگاه تو چشمی نیست برای خنـده هایم می خندی برای گریه هایم شانه می شوی ! می دانم برای راست گفتن مستی نمی خواهی پس همیشه درقلبم میمانی عزیزترینم.

صدای نفس کشیدن تو بهترین صدای زندگی من است

نام زیبای تو را در کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد و عکس قشنگت را در قابی از جنس عشق می گذارم تا همه بدانند تو سلطان جان من و فاتح دلم هستی

اقرار میکُنم من از قابِ هَمین گوشی گاهی زُل میزنم به چَشم هایت به بُلندای قامتت ، به سپاه مُژه ات به گیسوانی که پریشان میکنی … خُدا نِگهت دارد ما هَمچُنان نگاهت کُنیم وگرنه که وِصال تو برای ما مثل پَرنده ایست که قَصد گرفتنش را داریم و هی میپَرد ، هی میپَرد و هی میپَرد …

ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ! ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ! ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺑﺎ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭﺕ ﻧﮕﻬﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ ! ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺭ ﭼﻬﺎﺭﻡ … … ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻪ ﻣﯿﺸﻪ ، ﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﯽ ! ﭼﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﻣﻮﻗﺘﯿﻪ ! ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﺮﻩ ، ﻣﯿﺮﻩ ! ﺑﻔﻬﻢ ! ﭘﺲ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻭ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ . ﺑﯿﺸﺘﺮﺵ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺍﺭﺯﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ

هیچ دوربینی نمیتونه از نگاه تو چشمام و حس توی قلبم عکس بندازه وقتی بهت نگاه می کنم

چشمانت را از آسمان بردار نگاهت را به من بدوز که من برای به دست آوردنت آسمان را به زمین دوخته ‌ام

از شوق داشتن تو/ می خواهم با یک دسته گل اطلسی به دیدن خدا بروم.

در دنیای من یک تو کافی ست تا بهشت را همین حوالی خودم شانه به شانه ی دوست داشتن تو تجربه کنم …