Mehrdad_winch

دانستنی های جالب تاریخی ایران ایران یکی از کشور های پیشرفته در چندین سده گذشته بوده است که در ادامه پیشینه تاریخی آن را بررسی می کنیم. اولین افرادی که شیشه را کشف کردند ایرانی ها بودند و از آن برای خانه های خود استفاده می کردند. زغال سنگ یکی از اصلی ترین کشفیات ایرانیان بوده است. مقیاس هایی برای سنجش اجسام توسط ایرانی ها کشف شده است. کروی بودن زمین توسط ایرانی ها مطرح شده است. کشف قاره آمریکا به دست ایرانی ها و سپاه داریوش بوده است و بعدا کریستف کلمب و واسکودوگاما با استفاده از کتاب های ایرانی و خواندن آن ها قاره پیمایی را شروع کردند. در واقع ابوریحان بیرونی برای اولین بار به چرخش زمین اشاره کرده است و بعدا گالیله این موضوع را مطرح و پیگیری کرد. هنرستان های فنی برای اولین بار در ایران شکل گرفت و در آن زمان کوروش بزرگ این کار را انجام داد. پایه گذاری سیستم های دولتی و استخدام و بازنشستگی توسط کوروش بزرگ انجام شد. کمبوجیه پسر کوروش به دلیل این که فرعون مصر کشته شدن ۱۲ ایرانی را مسخره کرده بود به آن جا حمله کرد و آن جا را به تصرف در آورد. نقاشی هایی که روی دیوار های مصر وجود دارد نشان می دهد که کمبوجیه دین را به مردم مصر تحمیل نکرده و به خدای آن ها احترام گذاشته است. داریوش تمامی تعلیم های عمومی و سواد آموزی را برای دیگران رایگان ساخت. داریوش بزرگ بعد از تصرف بابل تمامی برده هایی که زیر دست شاه بودند را آزاد کرد. گران ترین کاخ به دست داریوش بزرگ ساخته شد و او به هر کاگر این کاخ تقریبا نیک کیلو طلا پاداش می داد و این در حالی بود که مصریان با استفاده از زور و شلاق زندانی ها را وادار به ساختن کاخ می کردند بنابراین می توان نتیجه گرفت که ایران یکی از متمدن ترین کشور های تاریخ بوده است. پایه گذاری تقویم شمسی به دست داریوش شکل گرفته است. پایه گذاری نظام وظیفه به دست داریوش بود و بعد از آن همه فرزندان شاه و وزرا و تمامی مردم عادی باید به سربازی می رفتند تا در صورت نیاز بتوانند از کشور خود دفاع کنند. اجرای عدالت کمبوجیه یکی از زبانزد ترین رفتار های وی بوده است و در اجزای قانون بسیار سخت گیر بوده است. برای این بار در ایران به دست داریوش وزارت خانه ها و چاپار خانه ها تاسیس شدند. اولین سرود جهان متعلق به ایرانیان است. این سرود توسط گاتهای زرتشت نوشته شده است. برق و باتری برای بار اول در ایران کشف شده است. هخامنشیان سعی کردند برای اولین بار ساختمان های ضد زلزله بسازند. زیبا ترین جشن های باستانی مربوط به ایرانیان می باشد و در روزگارانی ایرانی ها شاد ترین و سرزنده ترین مردمان جهان بوده اند.

۵. قلعه‌ حیوانات این کتاب بدون شک از بهترین رمان های جهان است. داستان این کتاب، داستان زندگی بشر است و بخش بخش این کتاب درس زندگی است. کتاب قلعه حیوانات، نوشته نویسنده مشهور انگلیسی، جورج اورول است. کتاب قلعه حیوانات و کتاب ۱۹۸۴، دو شاهکار بی بدیل این نویسنده ماهر است. انواع و اقسام فیلم ها، جملات قصار و دیالوگ های ماندگار، از کتاب قلعه حیوانات الهام گرفته اند. این کتاب داستان انقلاب حیواناتی را نقل می کند که در مبارزه با رییس مزرعه، او را شکست می دهند و خود این حیوانات اداره و کنترل مزرعه را به دست می گیرند. اما هر چه زمان می‌گذرد، طعم شیرین قدرت، آن ها را نیز وسوسه می‌کند. شخصیت های داستان از جمله ناپلئون که سر دسته خوک هاست، به طرز شگفت آوری توصیف کننده رفتار بسیاری از حاکمان و زمامداران در طول تاریخ است. بیش از این در مورد این کتاب نمی‌نویسم. این رمان از دسته بهترین رمان های جهان که باید خواند، در قالب هیچ توصیفی نمی گنجد. فقط باید آن را خرید و شروع به خواندنش کرد. #پیشنهادی

۴. صد سال تنهایی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ میلادی و یکی از پربازدیدترین کتاب ها با کلیدواژه بهترین رمان های جهان ویکی پدیا. در مورد این کتاب، شاید بهترین تعریف، خود اسم کتاب باشد. نویسنده این اثر معروف، گابریل گارسیا مارکز افسانه ای است. بسیاری این کتاب را در بین ۵۰ رمان از بهترین رمان های جهان که باید خواند، قرار داده اند. داستان این کتاب، روایتی از یک شخص به نام خوزه بوئندیااست که داستان هایی به واسطه اقدامات او در کشتن یک نفر، شکل می گیرد. صد سال تنهایی، به همراه دن کیشوت، جزو کتاب های اسپانیایی زبانی هستند که بیشتر از هر رمان دیگری در طول تاریخ، به زبان های دیگر ترجمه شده اند. این کتاب با واقع گرایی های جادویی که به کار برده است، شما را به فضای خانواده های آمریکای لاتین می برد و درس های شگفت انگیزی را به خواننده اش می دهد.

۳. کمدی الهی یکی از مهم ترین آثار ادبیات تاریخ و از موثرترین کتاب ها بر روند ادبیات اروپا. این کتاب نوشته نویسنده معروف ایتالیایی، دانته است که او را استاد استادان نامیده اند. اولین بار، در دوره لیسانسم، به اصرار یکی از دوستانم شروع به خواندن کتاب کردم. قبل تر فقط اسم آن را شنیده بودم. وقتی شروع به خواندن کتاب کردم، نمی توانستم لحظه ای آن را رها کنم. واقعا از تاثیرگذارترین و تفکرانگیز ترین لحظات زندگی ام، می توانم به زمان های مطالعه این کتاب اشاره کنم. کمدی الهی، روایتی از یک سفر به سه عالم متفاوت است: دوزخ، برزخ و بهشت. دانته در این سفر دو همراه به نام های بئاتریس و ویرجیل دارد. دانته در این سفر با شخصیت های برجسته و مختلف تاریخ دیدار می کند و از ابن سینا و صلاح الدین ایوبی تا ابن رشد و کلئوپاترا، با او هم کلام می شوند. این کتاب بعدها دست مایه خلق آثار هنری شگفت انگیزی توسط سایر هنرمندان از جمله میکل آنژ می شود. این کتاب اولین بار بین سال های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ در ایران ترجمه شد و به چاپ رسید. #پیشنهادی

۲. دن کیشوت ویکی پدیا این کتاب را در رتبه اول پرفروش ترین رمان های دنیا قرار داده است. دن کیشوت نوشته سروانتس، نویسنده شهیر اسپانیایی است که او را یکی از نوابغ دنیای ادبیات نامیده اند. در رای گیری بنیاد نوبل از تعدادی از برترین داستان نویس های دنیا، بیش از نیمی از نویسندگان، دن کیشوت را به عنوان برترین رمان تاریخ انتخاب کردند. بسیاری از کارگردانان و هنرمندان از رمان دن کیشوت بهره برده و فیلم ها و اجرای های تئاتر را با الهام از داستان این کتاب ساخته اند. دن کیشوت، داستان یک مرد میان‌سال است که مدت زیادی را صرف مطالعه کتاب ها می کند. در همین راه، با خواندن مطالب ممنوعه، اتفاقاتی برای او می افتد که او را به میدان جنگ و نبرد می کشاند و در این راه، تقابل های جالبی بین او و سایر شخصیت های کتاب شکل می گیرد. بسیاری دن کیشوت را ستون ادبیات مدرن بر می شمارند و این کتاب در بین نویسندگان و خوانندگان آثار ادبی، به شدت محترم و قابل اعتناست.

۱. بر باد رفته از بهترین رمان های جهان و برنده جایزه معتبر ادبی پولیتزر در سال ۱۹۳۷. این شاهکار، اثری از نویسنده مشهور آمریکایی، خانم مارگارت میچل است. در طی سالیان پس از چاپ کتاب، آثار فاخر سینمایی زیادی با اقتباس از آن ساخته شده است. داستان این کتاب فوق العاده زیبا و یکی از پرفروش ترین رمان های دنیا، در کشور آمریکا و خلال جنگ های داخلی در این کشور روایت می شود. داستان در مورد زن زیبایی به نام اسکارلت است که دل باختن او و جستجویش برای یافتن مرد آرزوهایش، روایتی خواندنی را رقم می زند. این کتاب در ایران نیز بسیار پرطرفدار است و بسیاری از خوانندگان فارسی زبان، بر باد رفته را جزو یکی از بهترین رمان های جهان قرار می دهند. این کتاب در ابتدا در ایران توسط حسن شهباز که قدیمی ترها او را با فصلنامه ادبی ره آورد می شناسند، ترجمه شد ولی در ادامه بارها و بارها، توسط مترجمین مختلف ترجمه شده و توسط ناشران مختلف به چاپ رسیده است.

Stray این بازی در اوایل سال 2022 منتشر خواهد شد و ژانری فانتزی، معمایی دارد. اولین بار این بازی توسط شرکت سونی، و تنها به صورت یک تریلر به نمایش درآمد. این تریلر کوتاه موجب جذب شدن گیمرهای زیادی به سمت این بازی شد. این بازی هم یکی دیگر از بازی‌های در حال رقابت برای انتخاب شدن به عنوان بهترین بازی ps5 در سال 2022، با دیگر بازی‌ها است. داستان این بازی در رابطه با یک گربه­ است که در یک شهر مجازی زندگی می­‌کند. این گربه آسیب دیده و زخم‌هایی روی بدنش وجود دارد. همچنین خانواده‌ای هم ندارد و شما باید تلاش کنید که او بتواند در این شهر زنده بماند. برای اینکه او را زنده نگه دارید باید در طی مراحل بازی، چندین معما را حل کنید تا بتوانید وارد مرحله بعدی شوید. سرعت عمل در این بازی بسیار مهم است زیرا در طی بازی، گربه با خطراتی روبرو خواهد شد که شما باید به سرعت واکنش نشان داده و گربه را نجات دهید. شرکت Blue Twelve این بازی را طراحی کرده و شرکت آناپورنا آن را منتشر خواهد کرد.

آیفون 13 پرو مکس نمایشگر: 6.7 اینچ تراشه: اپل A15 Bionic (پنج نانومتری) رم: 6 گیگابایت باتری: 4352 میلی‌آمپر دوربین: ماژول اصلی سه‌گانه 12 + 12 + 12 مگاپیکسلی دوربین سلفی: 12 مگاپیکسلی گوشی آیفون 13 پرومکس یکی از جدیدترین گوشی های گیمینگ در سال 2022 است که هرگاه سخن از بازی‌های اینترنتی می‎شود، این دستگاه در میان تمام مدل‌ها می‌درخشد. لازم به ذکر است که این تلفن همراه، از بسیاری از گوشی های گیمینگ سامسونگ و شیائومی هم بهتر عمل می‌کند. تراشه 5 نانومتری آیفون 3 پرو مکس، یکی از بهترین و قوی‌ترین چیپست‌های موجود در بازار شناخته می‌شود که تاکنون وجود داشته است. این ویژگی‌ها باعث شده که آن را یکی از بهترین گوشی های گیمینگ 2022 بدانیم و افراد زیادی به خرید آن روی بیاورند. عملکرد این تلفن به‌قدری بالاست که می‌تواند هر کاری را در کمترین زمان و بدون هیچ‌گونه تأخیری انجام دهد. این امر موجب شده که برای بازی یکی از بهترین گزینه‌ها به شمار رود. یکی از نکات مهم درباره iPhone 13 Pro Max را می‌توان نمایشگر فوق‌العاده آن دانست. این صفحه‌نمایش با قدرت و کیفیت بی‌نظیری که دارد، بازی را تا حد زیادی جذاب به نظر می‌رساند. همچنین این محصول از برند آیفون یکی از بهترین مواردی است که نمایشگر را با نرخ نوسازی 120 هرتزی ارائه می‌دهد. این امر موجب می‌شود که نسبت به سایر رقبا موفقیت بیشتری کسب کند. یکی دیگر از مهم‌ترین و جالب‌ترین ویژگی‌های این دستگاه، فضای ذخیره آن است. شما می‌توانید از حافظه یک ترابایتی این تلفن بهره‌مند شوید. بدین ترتیب، می‌توانید مجموعه گسترده‌ای از بازی‌ها و نرم‌افزارها را در گوشی خود ذخیره کنید. علاوه بر این، عمر باتری آن نیز بسیار خوب به نظر می‌رسد و شما این امکان را دارید که برای مدت‌زمان طولانی از آن استفاده کنید. البته قیمت این گوشی به نسبت زیاد است.

بگریز ‌ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما زیرا نمی‌دانی شدن همرنگ ما همرنگ ما از حمله‌های جند او وز زخم‌های تند او سالم نماند یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما اول شرابی درکشی سرمست گردی از خوشی بیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما زین باده می‌خواهی برو اول تنک، چون شیشه شو. چون شیشه گشتی برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما هر کان می‌احمر خورد بابرگ گردد برخورد از دل فراخی‌ها برد دلتنگ ما دلتنگ ما بس جره‌ها در جو زند بس بربط شش تو زند بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما گر تیغ خواهی تو ز خور از بدر برسازی سپر گر قیصری اندر گذر از زنگ ما از زنگ ما اسحاق شو در نحر ما خاموش شو در بحر ما تا نشکند کشتی تو در گنگ ما در گنگ ما

دشمن خویشیم و یار آنکه ما را می‌کشد غرق دریاییم و ما را موج دریا می‌کشد زان چنین چندان و خوش ما جان شیرین می‌دهیم کان ملک ما را بشهد و قند و حلوا می‌کشد خویش فربه می‌نماییم از پی قربان عید کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می‌کشد آن بلیس بی تیش مهلت همی خواهد ازو مهلتی دادش که او را بعد فردا می‌کشد همچو اسماعیل گردن پیش خنجر خوش بنه در مدزد از وی گلو، گر می‌کشد تا می‌کُشد نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کشد کشتگان نعره زنان یا لیت قومی یعلمون خفیه صد جان می‌دهد دلدار، پیدا می‌کشد از زمین کالبد بر زن سری وانگه ببین کو ترا بر آسمان بر می‌کشد یا می‌کُشد روح ریحی می‌ستاند راح روحی می‌دهد باز جان را می‌رهاند، جغد جان را می‌کشد آن گمان ترسا برد، مؤمن ندارد آن گمان کو مسیح خویشتن را بر چلیپا می‌کشد هر یکی عاشق چو منصورند، خود را می‌کشند غیر عاشق و انما که خویش عمدا می‌کشد صد تقاضا می‌کند هر روز مردم را اجل عاشق حق خویشتن را بی تقاضا می‌کشد بس کنم یا خود بگویم سر مرگ عاشقان؟ گر چه منکر خویش را از خشم و صفرا می‌کشد

دسخوش

ای عاشقان ‌ای عاشقان امروز ماییم و شما افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا گر سیل عالم پر شود هر موج، چون اشتر شود مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا ‌ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده‌ ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا این باده اندر هر سری سودای دیگر می‌پزد سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کُلَه امروز مِی ‌درمی‌دهد تا برکند از ما قبا‌ ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان، چون پری خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا هر جا روی تو با منی ‌ای هر دو چشم و روشنی خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان هر دم تجلی می‌رسد برمی‌شکافد کوه را یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا‌ ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او‌ ای که چه باده خورده‌ای ما مست گشتیم از صدا‌ ای باغبان‌ ای باغبان در ما چه درپیچیده‌ای؟ گر برده ایم انگور تو، تو برده‌ای انبان ما!

از در درآمدی و من از خود به درشدم گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم دستم نداد قوت رفتن به پیش یار چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم او را خود التفات نبودش به صید من من خویشتن اسیر کمند نظر شدم گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی به کجا روم ز دستت که نمی‌دهی مجالی نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی چه غم اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن که شبی نخفته باشی به درازنای سالی غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی چه نشینی ای قیامت بنمای سرو قامت به خلاف سرو بستان که ندارد اعتدالی که نه امشب آن سماع است که دف خلاص یابد به طپانچه‌ ای و بربط برهد به گوشمالی دگر آفتاب رویت منمای آسمان را که قمر ز شرمساری بشکست چون هلالی خط مشک بوی و خالت به مناسبت تو گویی قلم غبار می‌رفت و فرو چکید خالی تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد گنه است برگرفتن نظر از چنین جمالی

ما همه چشمیم و تو نور ای صنم چشم بد از روی تو دور ای صنم روی مپوشان که بهشتی بود هر که ببیند چو تو حور ای صنم حور خطا گفتم اگر خواندمت ترک ادب رفت و قصور ای صنم تا به کرم خرده نگیری که من غایبم از ذوق حضور ای صنم روی تو بر پشت زمین خلق را موجب فتنه‌ست و فتور ای صنم این همه دلبندی و خوبی تو را موضع نازست و غرور ای صنم سروبنی خاسته چون قامتت تا ننشینیم صبور ای صنم این همه طوفان به سرم می‌رود از جگری همچو تنور ای صنم سعدی از این چشمه حیوان که خورد سیر نگردد به مرور ای صنم

خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را شام نیست ما همه چشمیم و تو نور ای صنم چشم بد از روی تو دور ای صنم روی مپوشان که بهشتی بود هر که ببیند چو تو حور ای صنم حور خطا گفتم اگر خواندمت ترک ادب رفت و قصور ای صنم تا به کرم خرده نگیری که من غایبم از ذوق حضور ای صنم روی تو بر پشت زمین خلق را موجب فتنه‌ست و فتور ای صنم این همه دلبندی و خوبی تو را موضع نازست و غرور ای صنم سروبنی خاسته چون قامتت تا ننشینیم صبور ای صنم این همه طوفان به سرم می‌رود از جگری همچو تنور ای صنم سعدی از این چشمه حیوان که خورد سیر نگردد به مرور ای صنم

دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد و آبی از دیده می‌آمد که زمین تر می‌شد تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز همه شب ذکر تو می‌رفت و مکرر می‌شد چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من گفتی اندر بن مویم سر نشتر می‌شد آن نه می ‌بود که دور از نظرت می‌خوردم خون دل بود که از دیده به ساغر می‌شد از خیال تو به هر سو که نظر می‌کردم پیش چشمم در و دیوار مصور می‌شد چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی مدعی بود اگرش خواب میسر می‌شد هوش می‌آمد و می‌رفت و نه دیدار تو را می‌بدیدم نه خیالم ز برابر می‌شد گاه چون عود بر آتش دل تنگم می‌سوخت گاه چون مجمره‌ام دود به سر بر می‌شد گویی آن صبح کجا رفت که شب‌های دگر نفسی می‌زد و آفاق منور می‌شد سعدیا عقد ثریا مگر امشب بگسیخت ور نه هر شب به گریبان افق بر می

پرفشنال

مناسب