من تورو مثل آخرين روز هفته، مثل پنج دقيقه خوابِ بيشتر، مثل یه صبحانهى دورهمى، مثل بوى سنگک داغ، دوست دارم. من تورو مثل یه فنجان چای گرم، مثل یه صندلى كنار شومينه، مثل يک كلبهى چوبى تو دل جنگل، دوست دارم. من تورو مثل خوابيدن زير نور ماه و ستارهها، مثل لبخند زدن به یه بچه، مثل قدم زدن زير بارون، دوست دارم. من تورو مثل یه مادر، مثل یه پدر، مثل یه خانواده دوستت دارم.