-
تعداد ارسال ها
146 -
تاریخ عضویت
-
آخرین بازدید
-
روز های برد
3
تمامی مطالب نوشته شده توسط 彡Mr AlirezA彡
-
ظهور و سقوط رایش سوم (به انگلیسی: The Rise and Fall of the Third Reich) کتابی تاریخی اثر روزنامهنگار و تاریخدان آمریکایی ویلیام شایرر (William L. Shirer) است. چاپ اول کتاب به سال ۱۹۶۰، وقایع سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ اروپا و خصوصاً حزب نازی و ارتش آلمان را گزارش میکند. شایرر قبل از شروع جنگ و در دوران جنگ جهانی دوم خبرنگاری مجلاتی همچون شیکاگو تریبون را در اروپا برعهده داشت و در طول جنگ نیز تهیهٔ گزارشهای رادیویی برای سی بی اس را برعهده داشت علاوه بر این، مطالعه اسناد سری کشف شده دولت رایش سوم، از جمله اسناد و مکاتبات نیروی دریایی آلمان و دفتر خاطرات شخصی تعدادی از ژنرالهای ارتش آلمان، این امکان را برای او ایجاد کرد تا کتابی تاریخی بر پایهٔ اسناد معتبر و وقایع و اخبار دست اول تهیه کند. موضوعهای کتاب این کتاب حاوی بخشهای مفصلی در مورد زندگی و جوانی هیتلر، تحولات و نمو حزب نازی، کسب قدرت سیاسی توسط حزب نازی و شخص هیتلر، وضعیت جامعهٔ آلمان قبل و بعد از سلطهٔ ، وقایع منجر به آغاز جنگ جهانی، عملیات نظامی ارتشهای متفقین و دول محور و همچنین تلاشهای مردم و ارتش آلمان در راستای رهایی از یوغ نازیسم میباشد. نقد کتاب مطالب کتاب به صورت حقیقتگرا و بر پایهٔ سند و مدرک معتبر بیان شدهاند و تصمیم نهایی را به عهدهٔ خواننده گذاشتهاست و هیچیک از حوادث، صحنهها یا نقل قولها زادهٔ تصور نویسنده نیست و بر پایهٔ مدارک، گواهی شاهدان عینی یا مشاهدات شخصی نویسنده است. شایرر از معدود کسانی بوده که بعد از جنگ به او اجازه داده شد تا به مستندات نازیها دسترسی داشته باشد. او حتی در دادگاه نورنبرگ هم (هنگام کیفرخواست علیه سران حزب نازی) حضور داشت
-
دانلود آهنگ آرون افشار دلشوره همینک گوش دهید و دانلود کنید ترانه دلشوره با صدای آرون افشار و تنظیم معین راهبر از آپ موزیک اهنگ بی تو اوار شدم از همه بیزار شدم Exclusive Song: Aron Afshar | Delshoore With Text And Direct Links In miham forum متن آهنگ دلشوره از آرون افشار: ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── شاید برای تو کمی ♬♫♪ سخت است بفهمی حال من را باید شبیه من کمی دیوانه باشی بفهمی حال من را … من حاضرم از عشق ♬♫♪ تو چتر از سر بارون بگیرم من بیخیال زنده موندن حاضرم با تو بمیرم… من بیخیال زنده ♬♫♪ موندن حاضرم با تو بمیرم بی تو آوار شدم از همه بیزار ♬♫♪ شدم نیستی و من خواب ندارم آخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم نیستی و من تاب ندارم… بی تو آوار شدم از همه بیزار ♬♫♪ شدم نیستی و من خواب ندارم آخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم نیستی و من تاب ندارم… اگه با من نباشی میخوام ♬♫♪ دنیا نباشه به این دلشوره عادت ندارم محاله بی تو من طاقت بیارم منه دلواپس رو تنها نذارم… شبای بیقراری چقدر چشم ♬♫♪ انتظاری یه کاری کن یکم آروم بگیرم تو دنیای خودم بی تو اسیرم منه عاشق نذار تنها بمیرم… بی تو آوار شدم از همه بیزار ♬♫♪ شدم نیستی و من خواب ندارم آخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم نیستی و من تاب ندارم… بی تو آوار شدم از همه بیزار ♬♫♪ شدم نیستی و من خواب ندارم آخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم نیستی و من تاب ندارم… ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── آرون افشار دلشوره دانلود با کیفیت320دانلود با کیفیت128
-
بررسی ریشههای تنفر هیتلر از مارکسیسم و یهودیت/در ضدّیت دموکراسی
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در تاریخ جهان
مطالعه کتاب «نبرد من» میتواند به شناخت دقیق و جزئی ریشهها و علل تنفر و دشمنی آدولف هیتلر با نظام حکومتی سوسیال دموکرات و دلیل یهودیستیزی اینچهره مهم قرن بیستم بیانجامد. آدولف هیتلر رهبر آلمان نازی در سالهای جنگ جهانی دوم، نیازی به معرفی ندارد. هیتلر را عموما به یهودستیزی، دشمنی با مارکسیسم و جاهطلبی سیاسی میشناسند اما این موارد، همانطور که اشاره شد، عمومی هستند و برای شناخت تخصصی و جزئینگر رهبر رایش سوم، باید سراغ کتاب مهم او یعنی «نبرد من» رفت که در حکم کتاب مقدس دلسبتگان حزب نازی در آلمان بود. چرخش چرخ روزگار همیشه عبرتآموز است اما عبرتآموزان همیشه اندک هستند و متاسفانه به واقعیات تاریخی جالب و متضادی مانند برههای که «نبرد من» در آلمان به هر زوج تازه ازدواجکرده هدیه میشد و برهه دیگری که طی آن، عرضه همینکتاب بهمدت ۷۰ سال یعنی تا سال ۲۰۱۵ در آلمان ممنوع بود. بهجز عبرتآموزی باید ایننکته را هم بهصورت تذکر به مخاطبان اینمقاله ارائه کنیم که نگاه مقطعی به تاریخ بهویژه تاریخ غرب و سدههای اخیرش، اشتباهی بسیار بزرگ است. بهعنوان نمونه اگر فکر کنیم فرانسهای که در سالهای جنگ جهانی دوم به اشغال آلمان نازی درآمد و گروههای مقاومت زیرزمینیاش (مثل فیلم ارتش سایهها) به مبارزه با ظلم و ستم نازیها پرداختند و مظلوم بودهاند؛ دچار اشتباه شدهایم. چون فرانسه مظلوم در جنگ جهانی دوم، در جایگاه ظالمْ در جنگ جهانی اول قرار داشت و پیش از جنگ اول هم بارها مناطقی از آلمان را به اشغال درآورده بوده است. حملات ناپلئون و چندپارهکردن امپراتوری آلمان هم از دیگر حقایق تاریخی موجود بین فرانسه و آلمان است. بنابراین در تلاش هستیم بدون داشتن غرض و جانبداری، روابط تاریخی بین دو کشور بزرگ اروپایی را [که یکی از عقبههای فکری هیتلر است] در نظر داشته باشیم. در اینمطلب که دنبالههایی هم خواهد داشت و در چند قسمت منتشر میشود، ترجمه مهدی افشار از «نبرد من» را که چند سال پیش توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شد، مبنای کار قرار میدهیم. قسمت اولِ مطلب هم ضمن ارائه یکنمای کلی از کتاب «نبرد من»، به بررسی ۳ فصل ابتدایی آن میپردازد. فصلهای اول تا سوم کتاب، بهترتیب با اینعناوین نامگذاری شدهاند: «در خانه پدری»، «سالهای تحصیل و رنج در وین» و «شکلگیری تفکرات سیاسی از اقامتم در وین». بهاینترتیب باب مجموعهمطالبی را با تیتر فرعی «هیتلرشناسی با کتاب» آغاز میکنیم. * ۱- مقدمه هیتلر در همان ابتدای پیشگفتارش بر کتاب، از لفظ جنبش استفاده میکند و میگوید میتوان از اینکتاب، مطالب بیشتری نسبت به رسالههای صرفا نظری آموخت. به استفاده از لفظ جنبش در اینکتاب، بیشتر خواهیم پرداخت اما در همان سطرهای اولیه پیشگفتار، نویسنده ۴ بار از آن استفاده کرده است. او در همان ابتدا یکی از اهدافش را برای نوشتن «نبرد من» مقابله با جعلیات افسانهای عنوان میکند که مطبوعات یهودی علیهاش نوشتهاند. بنابراین نوشتن اینکتاب برایش لازم و ضروری بوده است. علاوه بر جنبش، هیتلر از لفظ «رستاخیز مردم...» هم استفاده کرده که در پیشگفتار، اشاره مستقیمش به اعدام معترضانی است که سال ۱۹۲۳ مقابل سالن فلدرن در حیاط ورودی وزارت جنگ (شهر مونیخ) اعدام شدند. تعبیر هیتلر هم، این است که به جرم ایمان راستین به رستاخیز مردم کشورشان، ایناتفاق افتاده است. جالب است که میان اسامی اینافراد که هیتلر به آنها ادای احترام کرده، افراد یهودی هم مانند کارل کوهن ( که یک سرپیشخدمت بوده) هم دیده میشود. از پیشگفتار کوتاه هیتلر که بگذریم، مقدمه مترجم انگلیسی کتاب (جیمز مورفی) اهمیت پیدا میکند که اعتقاد داشته هیتلر، تحت فشارهای عاطفی ناشی از حوادث تاریخی زمان خود، «نبرد من» را نوشته است؛ یعنی زمانی که دوره حقارت شدید آلمانی و تا حدودی استمرار وقایعی بوده که طی یک قرن گذشته بر اینکشور رفته بوده است. اشاره جیمز مورفی به همان مسائل تاریخی است که پیش از مقدمه درباره آلمان و فرانسه به آنها اشاره کردیم؛ یعنی بلاهایی که فرانسه طی ۱۰۰ گذشته اینکتاب، سر آلمان آورده بوده است؛ از ناپلئون به اینسو. و همینجاست که باید به کینه موجود بین آلمان و فرانسه توجه داشت. یکی از مسائل تاریخی هم که در افروختهتر شدن آتش اینکینه تاثیرگذار بوده، حمله فرانسه به آلمان در سال ۱۹۲۳ و اشغال منطقه روهر بوده است. در آنمقطع، فرانسه چند شهر آلمانی منطقه راین را هم اشغال کرد و حقوق بینالمللی را نقض کرد؛ طوریکه بریتانیا هم به رفتار فرانسه اعتراض کرد. فرانسه در آنسالهای نکبت آلمان پس از جنگ اول، به آتشافروزان و به قول مورفی آشوبگران، رشوه و هزینه مادی میداده تا آرامش آلمان را بیش از پیش بههم بریزند. یکی از حرکتهایی هم که هیتلر از آن زخمی بوده، تلاش برای جدایی از آلمان و تاسیس پادشاهی کاتولیک با حمایت فرانسه در منطقه باواریا بوده است. هیتلر و اریش لودندورف، با کمک هم تظاهراتی را ترتیب دادند که تظاهرات به خشونت و درگیری کشیده، و استخوان ترقوه هیتلر دچار شکستگی شد. در نتیجه اینحادثه هم، دستگیر و به ۵ سال حبس در دژ نظامی لندزبرگ ام لیش منتقل شد. ایناتفاق در ۲۶ فوریه ۱۹۲۴ رخ داد و هیتلر ۱۳ ماه زندانی بود. در اینمدت جلد اول یا بخش اول نبرد من را نوشتدرکل، یکی از مسائل مهم تاریخی که مترجم انگلیسی «نبرد من» در مقدمهاش به آن اشاره کرده و نباید از آن غافل شد، تلاش فرانسه در سالهای پس از جنگ اول، برای تکهتکه کردن کامل آلمان است که از جمله وقایعی است که زمان وقوعشان به نگارش کتاب «نبرد من» بسیار نزدیک بوده و این وقایع، بخشی از همان فشارهای عاطفی وارد بر هیتلر هستند. بخشی از این غلیانهای عاطفی ناشی از اتفاقات و شکستهایی است که در جنبش و مخالفتهای هیتلر با جداییهای بخشهای آلمان رخ داد و در خلال آنها هیتلر و اریش لودندورف، با کمک هم تظاهراتی را ترتیب دادند که تظاهرات به خشونت و درگیری کشیده، و استخوان ترقوه هیتلر دچار شکستگی شد. در نتیجه اینحادثه هم، دستگیر و به ۵ سال حبس در دژ نظامی لندزبرگ ام لیش منتقل شد. ایناتفاق در ۲۶ فوریه ۱۹۲۴ رخ داد و هیتلر ۱۳ ماه زندانی بود. در اینمدت جلد اول یا بخش اول نبرد من را نوشت. بخش اول اینکتاب تا پایان فصل دوازدهم است. مترجم انگلیسی کتاب میگوید در مقطع زمانی مورد اشاره، نامیدن فرانسه بهعنوان دشمن ابدی و سرسخت آلمان بههیچ وجه اغراقآمیز نبوده است و خلاصه اینکه تمام ویرانیهای آلمان در آندوران، ناشی از تجاوزات فرانسه بوده است. اینمترجم در اینزمینه کنایهای هم دارد که همسو با نگارنده اینمطلب و اشارهای است که پیش از مقدمه داشتیم: «از آنجا که چنین وقایعی متعلق به گذشتهای فراموششده است، هیچکس خواستار یادآوری آنها نیست.» در مرحله مقدماتی که برای تحلیل «نبرد من» آماده میشویم، باید به یک واقعیت تاریخی دیگر توجه کنیم و آن هم اینکه تشکیل دومین امپراتوری آلمانی در سال ۱۸۷۱ پس از جنگ فرانسه با پروس رخ داد که اولینگام برای متحدکردن دوباره ایالتهای آلمان در یک امپراتوری پس از سرنگونی ناپلئون بود. در چنینشرایطی، اتحاد بخش اتریش آلمانی و امپراتوری آلمان، روی بیسمارک بود اما تا زمانی که هیتلر در ۱۹۳۸ آن را به حقیقت تبدیل نکرد، در حد یک رویا باقی مانده بود. همچنین جا دارد پیش از ورود به بحث نقد و بررسی فصلهای کتاب، نیمنگاهی به کلیدواژههای مهمی که هیتلر در این اثر به کار برده، داشته باشیم: یهودیان، سلوک من با اراده قادر متعال، فاسدان، حفظ نژاد و مردم ما، استقلال سرزمین پدری، تحقق ماموریتی که خداوند به عهده مردم ما گذاشته، استاد اعظم دروغ (منظورش یهودیان است)، خواست و اراده خالق ابدی، نگرش ایدهآلیستی، عذاب الهی، مظهر شیطان و نماد شر (یهودیان)، پرولتاریا، کاتولیک، پروتستان و ... کودکی هیتلر * ۲- بررسی فصل اول _ در خانه پدری هیتلر در ابتدای اینفصل، محل تولدش را خوشیمن میداند چون شهر کوچکی بوده که دقیقا در مرز میان اتریش و آلمان واقع شده بوده و ضمن بیان همین جملات است که میگوید آلمان و اتریش باید دوباره به یک میهن آلمانی تبدیل شوند؛ حتی اگر اینخواسته از نظر اقتصادی امری نامطلوب باشد. جالب است که جملات ابتدایی هیتلر در کتاب، اخلاقی هستند و مخاطب را به سمت اینباور که او مردی اخلاقگرا بوده سوق میدهند اما در همان صفحه اول از فصل اول کتاب، میگوید به سیاست استعماری معتقد است؛ اما نه در حالت عادی بلکه فقط هنگامی که حکومت و قلمرو رایش، تمام مردم آلمانیتبار را شامل شود و بداند قادر به تامین معاش و زندگی آنها نیست. خلاصه اینکه هیتلر در همان ابتدای کتاب، شهر کوچک مرزی «برانائو-اَم- این» را نماد وظیفهای خطیر و بزرگ میداند؛ مفهومی شبیه به «ماموریت برای وطنم». او در همین فرازهای ابتدایی کتاب به نکبت صد سال گذشته آلمان بهخاطر سیاستهای فرانسه، تحقیر شدید سرزمین پدری و شهید آلمان (یعنی همین شهری که او در آن متولد شده و نام یکی از کشتهشدگان در راه آلمان روی آن است) اشاره میکند. پیشوای نازیان در معرفی بیشتر خود به استعداد خدادادیاش برای سخنگفتن میپردازد که از سنین مدرسه در او شروع به رشد کرده و به این هم اشاره دارد که بارها از نظر عاطفی، تحت عظمت و شکوه مناسک مذهبی قرار گرفته است. بخشهای قابلتوجهی از فصل اول کتاب، مربوط به چگونگی شکلگیری خانوادهاش و سختیهایی که پدرش برای رسیدن به شغل کارمندی دولت متحمل شده، هستند؛ همچنین مناقشات و اختلافنظرش با پدر برای اینکه تبدیل به یک کارمند نشود. او میخواسته وقتش را برای خود تنظیم کند و خلاف میل پدر، هیچتمایلی برای کارمندشدن نداشته است. بین اینمطالب، موضوعات تاریخی هم مطرح میشوند؛ از جمله اینکه آلمانها این شانس را نداشتهاند که متعلق به امپراتوری بیسمارک باشند و این، امری بوده که او در کودکی توانایی درکش را نداشته است. بهترین دروس هیتلر در مدرسه، جغرافیا و تاریخ عمومی بوده و در بحث و جدلهایش با پدر بهطور صریح اشاره میکرده که امکان ندارد چیزی جز یک نقاش بشود و در رشته دیگری تحصیل نخواهد کرد! نگاه هیتلر به گذشته و نوجوانی، هنگام نوشتن جلد اول «نبرد من» منجر به اینمیشود که دو واقعیت در نظرش برجسته بیایند: یک، ناسیونالیست شده و دو، آموخته معنای واقعی تاریخ را درک کند. ۲-۱ پاسخ یک سوال: چرا هیلتر اتریشی، عاشق میهن آلمان بود؟ رویای تشکیل حکومت واحد آلمانی که اتریش (زادگاه هیتلر) هم جزئی از آن باشد، از کودکی و سالهای مدرسه در درون اینشخصیت شکل گرفته است. او به سنین نوجوانی و نبردی که بین ملیتهای موجود در اتریش قدیم وجود داشته، اشاره میکند و میگوید در ایننبرد شرکت کرده و علیرغم تنبیه بهخاطر نخواندن سرود ملی اتریش، سرود ملی آلمان را خوانده و یا مثلا با دوستانش به آلمانی سلام و علیک کرده است. او همچنان با نگاهش به سمت گذشته و دوران نوجوانی، مفهوم ناسیونال آنزمان را با مفهوم معاصر آن (زمان نوشتن نبرد من) متفاوت میخواند؛ تفاوتی بین وطنپرستیِ پادشاهی، و ناسیونالیسمِ مبتنی بر مفهوم توده مردم. اینمفهوم توده مردم، چندینمرتبه مورد تاکید هیتلر قرار میگیرد و جا دارد به تذکری که جیمز مورفی در مقدمهاش بر کتاب داده، توجه کنیم که در آن به علاقه هیتلر به واژه «دولت مردمی» و مفاهیمی از جمله جامعه مردمی که او در تقابل با سوسیالیسم قرارشان میداده، توجه کنیم. شاید اینسوال برای خیلی از افرادی که نام هیتلر و رویکرد متعصبانه ناسیونالیستیاش را شنیدهاند، به وجود آمده باشد که یک اتریشی چرا تا اینحد حس ناسیونالیستی شدیدی نسبت به آلمان داشته است. پاسخ اینسوال این است که چنین باور قطعی و ثابتی در ذهن او شکل گرفته بوده که «فروپاشی امپراتوری اتریش شرط اول برای دفاع از آلمان است؛ علاوه بر این، آن احساس ملی بههیچوجه با میهنپرستی پادشاهی یکسان نیست؛ سرانجام و فراتر از همه، مقدر شده بود تا خاندان هابسبورگ برای ملت آلمان بدبختی به ارمغان آورد.» (صفحه ۳۳) هیتلر میگوید در اثر شکلگیری چنین ادراک و باوری در درونش، در او احساس عشقی شدید نسبت به وطن آلمانی _ اتریشی و نفرتی عمیق نسبت به دولت اتریش برانگیخته شد. این نفرت را میتوان در بسیاری از جملات و سطرهای فصول دوم و سوم کتاب «نبرد من» هم مشاهده کرد که به آنها خواهیم پرداخت. اما یکی از مسائل تاریخی که خشم هیتلر را برمیانگیخته، تجزیه کشور هابسبورگ در سال ۱۹۱۸ و جدا افتادن بخشها یا تکههای آلمانی اینکشور از یکدیگر است. چیزی که او در مواجهه با اینوضعیت به آن پناه میبرد، مطالعه تاریخ یا به قول خودش «هنر مطالعه و فراگیری تاریخ» است که به واسطه آن خاطره استاد تاریخش و روایتهای باشکوه ایناستاد که گاهی باعث حلقهزدن اشک در چشمان شاگردانی چون هیتلر میشده، بیان میشود. در نتیجه رویکرد جذاب و شوقانگیز ایناستاد تاریخ از مطالعه تاریخ و اشاراتش به گذشته باشکوه آلمان، باعث میشود هیتلر به تاریخ علاقهمند شود. در همینراستا هیتلرِ علاقهمند به تاریخ که در حال نوشتن «نبرد من» است در سطور پایینی صفحه ۳۲ کتاب، تحلیل خود را از شروع جنگ جهانی اول، اینچنین بیان میکند: «در ایناتحاد ناخوشایند میان امپراتوری جوان آلمان و دولت موهوم اتریش، نطفه جنگ جهانی و همچنین فروپاشی نهایی بسته میشد.» هیتلر میگوید آنتفکر تاریخی که بر اثر مطالعه کتابهای تاریخ در مدرسه در او ایجاد شد، هرگز رهایش نکرد. او به قول خودش درس سیاست نخواند بلکه اجازه داد سیاست او را آموزش دهد. تفسیر اینجمله، همان رفتنهایش به مجلس نمایندگان اتریش و تماشای اتفاقات مجلس و گفتگوهای درون آن است؛ و یا همه درسهای دیگری که از مواجهه نزدیک با سیاست گرفته است. درباره زندگی شخصیاش هم در نوجوانی باید به اینواقعیت اشاره کنیم که در کشاکشهای انتخاب آیندهاش (قبول کردن شغل دولتی یا نقاششدن) که با پدرش داشته، پدر را در ۱۳ سالگی از دست میدهد و ۲ سال بعد هم، از مادر یتیم میشود. در نتیجه به قول خودش با عزمی راسختر (از گذشته) در قلبش، عازم وین میشود و مطالب دومین فصل کتاب «نبرد من» درباره سالهای سخت او در جوانی (تحصیل و رنج در وین) هستند. جوانیهای هیتلر * ۳- بررسی فصل دوم _ سالهای تحصیل و رنج در وین در فرازهای ابتدایی فصل دوم کتاب، آنچه بهجز تاریخ و مستندات زندگی هیتلر جلب توجه میکند، مفهوم «ساختن» در ذهن مهندسگونه و نزد اوست: «وقتم را صرف دیدار از ساختمانهای عمومی مختلف میکردم و همیشه این ساختمانها بودند که توجه ویژه مرا جلب میکردند.» همچنین «به نظر میرسید که استعدادم در طراحی و نقشهکشی معماری بیشتر از نقاشی است.» بنابراین میتوان گفت طرح و نقشه ساختمان نازیسم و حکومت رایش سوم بهنوعی سالها پیش از شروع جنگ جهانی دوم و حتی ۱۹۳۳ که هیتلر به مرور قدرت را به دست میگرفت، در ناخودآگاه وی شکل میگرفته است. مردود شدن در آزمون مدرسه نقاشی و در عوض، هدایتش به سمت مدرسه معماری از جمله اتفاقات مهم جوانی هیتلر هستند و مفاهیم جنگیدن و تقدیر که در کنار روایت ایناتفاق میآیند، موید ذهن اساطیری هیتلر هستند چون هر دو، یعنی جنگ و تقدیر از جمله مولفههای تراژدیهای باستانی هستند و هیتلر هم ذهنیت اسطورهای و افسانهای داشته است. اینرویکرد را میتوان در جملات پایانی اولینصفحه فصل دوم «نبرد من» هم مشاهده کرد: «در آنزمان نقش تقدیر را در زندگی سخت و جدی میپنداشتم؛ اما اکنون در سرنوشتم آثار خردمندانه مشیت الهی را میبینم.» (صفحه ۳۶) و اینجمله از صفحه ۳۷: «شکرگزارم که به دنیای فقر و بدبختی افتادم تا بتوانم مردمی را بشناسم که بعدها برایشان جنگیدم.» او در سالهای سختی و تنهایی وین، به جز مطالعه دروس معماری و بهندرت تماشای اپرا که بهخاطرش از غذای روزانهاش میگذشته، سرگرمی دیگری جز مطالعه و کتابخواندن نداشته است. نکبتی که پیش از جنگ جهانی اول در وین وجود داشته و شاید یکی از علل شکلگیری جنگ بوده، از زبان هیتلر اینگونه توصیف میشود: «فقر مطلق رودرروی ثروث طبقه اشرافزاده و تاجر قرار گرفته بود. هزاران بیکار مقابل کاخهای خیابان "رینگ شتراسه" پرسه میزدند و در پایین خیابان تریومفالیس اتریش قدیم، افراد بیخانمان در تاریکی و کثافت کانال در هم میلولیدند.»۳-۱ شروع اشارات به دو خطر مهم: مارکسیسم و یهودیت از همینفصل دوم است که هیتلر به دو خطر مهم برای مردم آلمان، یعنی مارکسیسم و یهودیت اشاره میکند. ایندوعامل، در فرازهای زیادی از کتاب، موازی هم هستند اما در فرازهایی با اشاراتی که هیتلر دارد، به یکدیگر میرسند. از نظر او، وجود ایندوعامل برای بقای مردم آلمان خطرناک است. نکته مهمی که از مطالعه فصل دوم «نبرد من» میتوان گرفت، این است که هیتلر مردی سختیدیده بوده و جایگاهی را که به دست آورده، به مدد سختی و به قول خودش جنگیدن به دست آورده است. او در سالهای سختی و تنهایی وین، به جز مطالعه دروس معماری و بهندرت تماشای اپرا که بهخاطرش از غذای روزانهاش میگذشته، سرگرمی دیگری جز مطالعه و کتابخواندن نداشته است. نکبتی که پیش از جنگ جهانی اول در وین وجود داشته و شاید یکی از علل شکلگیری جنگ بوده، از زبان هیتلر اینگونه توصیف میشود: «فقر مطلق رودرروی ثروث طبقه اشرافزاده و تاجر قرار گرفته بود. هزاران بیکار مقابل کاخهای خیابان "رینگ شتراسه" پرسه میزدند و در پایین خیابان تریومفالیس اتریش قدیم، افراد بیخانمان در تاریکی و کثافت کانال در هم میلولیدند.» خلاصه کلام آنکه هیتلر، وین در آغازِ قرن بیستم را شهری میداند که شرایط اجتماعی ناعادلانهای دارد و ثروتمندان و فقرایش، تضادی وحشیانه با یکدیگر دارند. ویژگی عدم ثبات در امرار معاش دائمی، ناخوشایندترین خصوصیت نظام اجتماعی_سیاسی اتریش آنزمان از نظر آدولف هیتلر است. توصیف نکبتی که باعث شکلگیری جنگ جهانی اول شد و همچنین روایت سالهای سخت تحصیل معماری در وین، باعث میشود هیتلر به بحث تفاوت طبقات بورژوا و کارگر، نوکیسهگان و تضادهای اجتماعی بپردازد. او معتقد است طبقه بورژوا بههیچوجه از نظر اقتصادی پولدار نیست و شکافی که آن را از طبقه کارگر جدا میکند، عمیقتر از آن است که مردم فکر میکنند. علت اینجدایی هم خصومت بین دو طبقه و بهعبارت بهتر ترسی است که بر بورژواها غالب است. او معتقد است تنها تمایز بورژواها با طبقه کارگر نه پول و سرمایه، که همین ترس است؛ ترس از اینکه ممکن است به وضعیت سابق خود بازگردند یا با طبقه کارگر بهطور یکسان انگاشته شوند. او در تعریفاش از افراد نوکیسه در اجتماع هم جملاتی دارد که گویی در وصف خودش بیان میشوند: «منظورم از نوکیسه کسی است که خود را با سعی و تلاش از طبقهای که متعلق به آن بوده به طبقه اجتماعی بالاتر رسانده است. چنین فردی عموما فردی بیترحم و بیشفقت است، زیرا به جهت تجربیات تلخی که داشته نسبت به دیگران احساس همدلی ندارد. جنگ او برای بقا، حساسیتش را نسبت به بدبختی افرادی که پشت سر نهاده، از بین برده است.» البته نکتهای باعث میشود اینجملات تعریف شخصیتی مانند هیتلر نباشد، این است که او از نظر طبقاتی رشد نکرد بلکه با سلسلهمبارزاتی ناسیونالسوسیالیستی جایگاه سیاسی خود را ارتقا داد. توجیهی هم که خود هیتلر چندسطر بعدتر دارد، اینچنین است: «سرنوشت با من مهربان بوده است. شرایط مرا مجبور کرد تا به همان فقر و ناامنی اقتصادی بازگردم که پدرم در سالهای جوانیاش بر آن غلبه یافته بود و بنابراین چشمبند دانش خردهبورژوازی از چشمانم برداشته شد.» اما چندصفحه بعدتر او نکتهای را گوشزد میکند که گویی هشدار و زنگخطری برای خودش بوده است: «انسانی که عادات سختکوشی طبیعی دارد، در کلِ نگرشِ خود نسبت به زندگی، بیاحتیاط شده و تدریجا آلت دست افراد نادرستی میشود که از او برای پیشبرد اهداف خلاف و بیشرمانه خود سوءاستفاده میکنند.» بنابراین هیتلر سعی میکند، اینچنین نباشد و ایناشارهاش هم بهطور مستقیم، به افرادی است که بیکاری یا شرایط بد اقتصادی باعث میشود، حضور در یک اعتصاب که ممکن است برای ویرانی و از بین رفتن نظم اجتماعی کشورشان طراحی شده باشد، برایشان فرقی ندارد. هیتلر در میان سطور و جملات مربوط به روایاتش از حضور در وین، از عبارت «نبرد برای بقای خود» در جامعه بلبشوی اینشهر استفاده میکند و میگوید تنها شیوهای دوگانه در آنزمان وجود داشته که با استفاده از آن میشد به شرایط بهبود داد: اول، خلق شرایط بنیادی بهتر برای رشد اجتماعی _ از طریق ایجاد حس مسئولیت اجتماعی بین تودههای مردم _ و دوم درآمیختن این حس مسئولیت اجتماعی با یک عزم بیرحمانه _ برای ریشهکنکردن غدههایی که امکان درمانشان وجود ندارد _ . همین عامل دوم است که مقدمات شکلگیری دیکتاتوری و حکومت وحشت را در هیتلر میسازد. او از یک عزم بیرحمانه برای حذف غدههایی که امکان بهبودیشان وجود ندارد، صحبت میکند و مشخص است که در عزم بیرحمانه، جای هیچدلسوزی و ترحمی وجود ندارد. هیتلر در حالیکه چندصفحه پیشتر مثالهای بسیار جزئی و جالبی از زندگی مردم وین آنروزگار آورده و مردم را قربانیان شرایط مصیبتبار خودشان دانسته، از لفظ تراژدی هم بهره برده است؛ لفظی که میتوان آن را به همان ذهنیت اساطیری و افسانهای او مرتبط دانست. درمجموع، او مردم را قربانیان وضعیت خودشان میداند و از عزمی جدی برای کَندهشدن از ایناوضاع و احوال صحبت میکند. در همینفرازهای کتاب است که لحناش بهسمت شعار میل میکند: «آن روز که فریاد بردههای آزادشده از این دخمههای بدبختی برمیخیزد تا به رفقای (منظورش رفقای کارگران است) از همه جا بیخبرشان هجوم آورند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ گویی جهان برای ایناحتمال هیچ فکری نکرده است.» (صفحه ۴۳) ادامه همین لحن شعاری و طلبکارانه را میتوان انتهای صفحه بعد کتاب مشاهده کرد؛ جایی که میگوید: «آیا حلقه بورژواها تابهحال فکر کرده است که مردم چه سهم اندک مسخرهآمیزی از این آگاهی و دانش، که شرط لازم برای احساس غرور و افتخار به سرزمین پدری است، دارند؟» ایننگرش دوراندیشه هیتلر درباره آینده را میتوان در نظریات جزئینگرانهاش درباره مدارس و آینده دانشآموزان آلمانی مشاهده کرد؛ جایی که از بدی کشمکشهای خانوادههای کارگر و بیچاره آلمانی در خانه حرف میزند و میگوید دعوای پدر و مادر، نتیجه خود را بعدها روی زندگی کودکان نشان میدهد و به چنان بیشرمی و بیاحترامیای منجر میشود که قابل تصور نیست. نتیجه بگومگوهای پدر و مادر در خانه و در نتیجه مسمومشدن بچههای آلمانی به سموم اخلاقی، از نظر هیتلر ریشه در وضعیت اجتماعی آلمان و وین آنروزگار (پس از جنگ جهانی اول و دلایل پیشیناش) دارد. ۳-۲ چگونگی داشتن جامعه سالم از نظر هیتلر هیلتر در حالی که دوباره به طبقه بورژوا میتازد، اولین و مهمترین شرط ایجاد اجتماعی سالم را، مسئله ایجاد «گرایشهای ملی» یا «میهنپرستی» مردم عنوان میکند که زمینههای ضروری برای آموزش افراد را فراهم خواهد کرد. بنابراین و به بیان ساده، او اولینشرط داشتن جامعهای سالم را، داشتن گرایش ناسیونالیستی مردم میداند. یکصفحه پیشتر هم به اینمساله اشاره کرده که بورژواها از فقدان شور میهندوستی در وجود بچهای که بهدلیل مشکلات اجتماعی، جر و بحث والدینش را در خانه دیده و حالا وارد اجتماع شده، متعجب میشوند. تحلیل هیتلر این است که باعث و بانی چنین وضعیتی و داشتن چنین آیندهای برای یک کودک آلمانی، خود بورژواها هستند. او مینویسد: «همه روزه دنیای بورژواها شاهد پدیده انتشار سم میان مردم از طریق تئاتر و سینما، ژورنالیسم بازاری و کتابهای مستهجن است و با اینهمه بهسبب وجود استانداردهای اخلاقی موجب نفرت هستند و بهسبب بیتوجهی ملی موجب تاسف توده مردم میشوند. گویی خزعبلات و مهملات سینما و مجلات بازاری نظیر اینها میتواند معرفت و آگاهی از عظمت کشوری را به خود القا کند.» میان ارائه همه اینتحلیلها، هیتلر از گریز به خاطراتش در وین و پرداختش به موسیقی غافل نمانده است. او میگوید موسیقی را سلطان هنرها تصور میکرده و مطالعه آن را نه یک کار که یک عامل سرگرمکننده و ابزاری قوی تلقی میکرده است. همچنین قاطعانه معتقد بوده که روزی بهعنوان یک معمار اسم و رسمی پیدا خواهد کرد. البته اینتصور روزی جامه عمل پوشید اما نه بهعنوان معمار ساختمان، بلکه بهعنوان معمار نازیسم. ۳-۳ چرایی تنفر هیتلر از مارکسیستها چرایی مخالفت هیتلر با نظام سوسیالیستی یا بهعبارت دقیقتر مارکسیستی، ریشه در ۱۷ سالگی و حضورش در وین دارد. او در ابتدا نسبت به چنین نظامی تنفر نداشته اما در مرحلهای دچار شک و تردید و سپس از حکومت مارکسیستی منزجر میشود. در مجموع، چنین باور و برداشتی، طی سالها و مشاهدات شخصی حاصل میشود. خلاصه این مشاهدات را میتوان در اینجملات هیتلر جمعبندی کرد که درباره مارکسیستها به کار برده شدهاند: «همهچیز کوچک شمرده میشد _ ملت را تحقیر میکردند زیرا آن را ساخته و ابداع کاپیتالیسم میدانستند، سرزمین پدری را تحقیر میکردند زیرا آن را ابزاری در دست بورژوازی برای بهرهکشی از تودههای کارگری میدانستند، حاکمیت قانون را تحقیر میکردند زیرا آن را وسیلهای برای زیر سلطه نگهداشتن پرولتاریا معرفی میکردند، مذهب را تحقیر میکردند زیرا ابزاری میدانستند برای مسخ تودهها تا بعدا آنها را مورد بهرهکشی قرار دهند، اخلاقیات را کوچک میشمردند زیرا آن را مظهر اطاعت احمقانه و ابلهانه میدانستند. چیزی نبود که آنها لجنمال نکرده باشند.» هیتلر در زمینه ساختار و فعالیت مارکسیستها به ایننتیجه میرسد که آنها دارای یک ماشین تبلیغاتی عظیم در مسمومکردن ذهن عموم مردم هستند و همچنین دریافته که میتواند در روزنامههای سوسیالدموکرات، ویژگی درونی این نظام سیاسی_ فلسفی را بهتر از آنچه در ادبیات تئوریکشان میتوان بررسی کرد، باز شناسدهیتلر در زمینه ساختار و فعالیت مارکسیستها به ایننتیجه میرسد که آنها دارای یک ماشین تبلیغاتی عظیم در مسمومکردن ذهن عموم مردم هستند و همچنین دریافته که میتواند در روزنامههای سوسیالدموکرات، ویژگی درونی این نظام سیاسی_ فلسفی را بهتر از آنچه در ادبیات تئوریکشان میتوان بررسی کرد، باز شناسد. اینباور و تحلیل منتهی به آن، در کتاب «نبرد من» اینچنین تشریح میشود: «در غلیان ادبی که با تئوری سوسیالدموکراسی مرتبط بود، نگرشی پرطمطراق درباره آزادی و شان و زیبایی انسان به نمایش گذاشته میشد، تمام اینها با ادای فرزانگی عمیق و اطمینان پیامبرگونه، آرام ترویج میشد؛ درخششی با نهایت دقت، مواج از کلمات، بهمنظور مبهوت و منحرفکردن خواننده. از طرف دیگر، روزنامهها این مکتب جدید درباره نجات انسان را با شیوهای بسیار وحشیانه القا میکردند. از هر شیوه و روش بیشرمانهای برای تهمت و افترا بهره میجستند. این روزنامهنگاران استادان مسلم مخدوشکردن حقایق و ارائه کذب به شیوهای فریبنده بودند. مخاطب ادبیات تئوریک، آدمهای زودباور، یعنی روشنفکرانی بودند که به طبقه میانی جامعه و طبیعتا، طبقهای بالاتر تعلق داشتند. شعارهای آن نیز برای توده عوام بود.» (صفحه ۵۳) مخالفت هیتلر با سوسیالدموکراتها یا همان مارکسیستها به رویکری غیراخلاقی و ماکیاولیستی میانجامد چون او معتقد است اگر آموزههایی صحیحتر با سوسیالدموکراسی مخالفت کند، با وجود اینکه نزاع بسیار شدید و سخت خواهد بود، اما این آموزه صحیح و درست سرانجام پیروز خواهد شد به شرط اینکه با ستمی یکسان تحمیل شده باشد. و این، یعنی توجیهکردن هدف با وسیله. او در ادامه با تشریح روش کار سوسیالدموکراتها به ایننتیجه میرسد که آنها، یکی پس از دیگری قلمروهای روانی را تصرف میکنند؛ یکبار با بهرهگیری از شیوههای ارعاب و تهدید و بار دیگر با راهزنی در روشنایی روز. در همینمیان، هیتلر معتقد است طبقه بورژوا، بازار سوسیالدموکراتها را گرم کردهاند بهاینترتیب که ابزار کارآمدی در اختیار سوسیالدموکراتها قرار دادهاند؛ برای توجیه اینادعا که آنها تنها کسانی هستند که برای منافع طبقات کارگری به پا خاستهاند. هیتلر اینچنین نتیجه میگیرد که همین امر تبدیل به دلیل اصلی توجیه اخلاقی وجود اتحادیههای کارگری شد و سازمان کارگری از آنپس زمینه اصلی جذب نیروهای سیاسی برای افزایش نیروهای حزب سوسیالدموکرات شد. بنابراین تحلیل هیتلر درباره ماهیت اتحادیههای کارگری، به این سمت و سو رفت که ابزاری سیاسی توسط حزب کمونیست در جنگ طبقاتی است و سوسیالدموکراتها، جنبش کارگری را به نفع خود مصادره کردند. چگونگی اینمصادره هم از نظر هیتلر، باز به بورژواها بازمیگردد؛ یعنی آنها یا قادر به درک اهمیت جنبش اتحادیه کارگری نبودند یا ترجیح میدادند آن را درک نکنند. در نتیجه سوسیالدموکراتها هم بدون هیچاعتراضی از طرف مقابل، جنبش کارگری را در انحصار خود گرفتند. بههمینترتیب هدف والای جنبش کارگری بهتدریج فراموش شد و جنبشی که برای دفاع از حقوق انسانها طرحریزی شده بود، به ابزاری برای تخریب ساختار اقتصادی ملی تبدیل شد. پیش از ورود به بحث بعدی، بد نیست بگوییم نظام ایدهآلی که از خلال بدگوییهای هیتلر از نظام سوسیالدموکرات سر برمیآورد، نظام لیبرال دموکراسی است. او ضمن تقبیح وضعیت نظام حکومتی اتریش و چاپلوسی دولتمردان برای درباره سلطنتی، اینرویکرد چاپلوسانه را لکه ننگی نزد ایدهآلِ لیبرال دموکراسی میخواند. در بیان و تشریح دو خطر مهمی که او برای بقای مردم آلمان برشمرد، یعنی مارکسیسم و یهودیت، ابتدا به مارکسیسم و پس از آن، به یهودیت اشاره میکند و میگوید شناخت یهودیان تنها کلیدی است که از رهگذر آن میتوان ذات درونی و در نتیجه اهداف واقعی سوسیالدموکراسی را درک کرد۳-۴ شناخت مارکسیسم به کمک شناخت یهودیت از صفحه ۶۱ کتاب «نبرد من» است که هیتلر مارکسیسم و یهودیت را به هم مرتبط میکند. در بیان و تشریح دو خطر مهمی که او برای بقای مردم آلمان برشمرد، یعنی مارکسیسم و یهودیت، ابتدا به مارکسیسم و پس از آن، به یهودیت اشاره میکند و میگوید شناخت یهودیان تنها کلیدی است که از رهگذر آن میتوان ذات درونی و در نتیجه اهداف واقعی سوسیالدموکراسی را درک کرد. او در ادامه با ذکر یک مثال عینی از آشناییاش با یک پسر یهودی در ریشویل، از توداری و رفتار خاص اینیهودی و همچنین احتیاط دیگران در مراوده و اختلاط با او میگوید. یهودستیزی هیتلر از ابتدا آنچیزی که عموم مردم از او سراغ دارند، نبوده و بهمرور شکل گرفته است. او در سالهای کسب تجربیاتش در وین، آشنایی با جنبش سوسیال مسیحی و دکتر کارل لوگر، مشاهده یهودیان و ... به جایی میرسد که میگوید دیگر شک نداشتم یهودیان از نژاد آلمانیها نیستند و همچنین به ایننتیجه که یهودیان، مردمی غیرآلمانی با دینی متفاوت هستند. او در ابتدای اینراه، بهدلیل نرمش انسانی، با اینعقیده که یهودی باید به خاطر مذهبش مورد حمله قرار بگیرد، مخالف بوده و لحن مطبوعات ضدیهودی وین را در دوران حضورش در اینشهر بیارزش میخواند. اما در مرحله بعد که دوران تردید و شک است، به جایی میرسد که میگوید این شک و تردید سرانجام توسط فعالیتهای بخش ویژهای از یهودیان برطرف شد؛ صهیونیستها: «هدف آن دفاع از ویژگی ملی یهودیت بود و جنبش باقدرت در وین در حال گسترش بود.» (صفحه ۶۵) هیتلر مخالفت اکثریت یهودیان با صهیونیسم را ظاهرسازی عمدی و گمراهکننده میخواند. پس از نظر او یهودیان، همگی صهیونیست بودند و یا با صیهونیستها مخالفتی نداشتند. او میگوید «اختلاف و دودستگی واقعی و شکافی در پیکره و اتحاد و وحدت آنها وجود نداشت.» همچنین میگوید کشمکش ساختگی میان صهیونیستها و یهودیان لیبرال بر سرعت انزجارش افزوده است. او در فرازهایی از کتاب، همچنین به آداب و رسوم و زندگی ظاهری و اجتماعی یهودیان هم میتازد و میگوید: «پاکیزگی اخلاقی و پاکیزگی تن، مفهوم و معنای ناچیزی برای این مردم داشت. بیزاری و تنفرشان از آب و پاکیزگی در ظاهرشان واضح و آشکار بود. بوی نامطبوع پیراهنشان مرا دچار تهوع میکرد.» رهبر آلمان نازی در فرازی از کتاب «نبرد من» به یک نتیجهگیری یا به قول خودش یک مکاشفه میرسد و آن هم این است که «یهودیان رهبر سوسیال دموکراسی هستند.» او میگوید به تدریج به ایننتیجه رسیده که مطبوعات سوسیالدموکرات عمدتا توسط یهودیان اداره میشوند و مسئولان مطبوعات مارکسیست، همه یهودی هستند. مرور نام رهبران مردمی مارکسیسم یا نمایندگان سوسیالدموکرات در کابینه سلطنتی اتریش، منشیهای اتحادیههای کارگری و آشوبگران خیابانی در ذهن هیتلر، به ایننتیجه منتهی میشود که اینان همه یهودی هستند. اضطراب ناشی از اینکشف و شهود، با حصول اطمینان از اینکه یهودیان از ژرمنها نیستند، باعث خوشحالی هیتلر میشود و میتوان ریشه جنگ نژادی او علیه یهودیان را از همینمقطع، نقطهگذاری کرد؛ نقطه آغاز همینجاست. چون از نظر هیتلر «تودههای عظیم مردم میتوانند نجات پیدا کنند اما زمانی بسیار زیاد و صبر عظیم انسانی برای چنینکاری لازم است. در حالیکه یک یهودی هرگز نمیتواند از عقاید و نگرشهای تثبیتشده و جاافتادهاش نجات پیدا کند.» بنابراین یک یهودی از دید هیتلر، موجودی صلب و غیرقابل انعطاف است که راهحل مقابله با او، ابتدا انتقال به بیرون از مرزهای آلمان و سپس وقتی که پروژه انتقال جواب نمیدهد، انهدام است. هیتلر نمیتواند با مشاورین شیطان (استعارهاش از یهودیان) و عهدشکنی دیالکتیکیشان کنار بیاید. آنها از نظر او با دهانهای گشادشان، حقیقت را تحریف یا مخفی میکردند. هدف واقعی مد نظرشان را هم نمیشود کشف کرد مگر از طریق خواندن لایههای زیرین مطالبی که مینویسند. او در نهایت و در مقام جمعبندی فصل دوم کتاب «نبرد من» از لفظ مکتب یهودیِ مارکسیسم استفاده میکند که سبب از بینرفتن تمام نظمی میشود که در ذهن بشر قابل درک است. هیتلر بر این باور است که رفتارش در قبال یهودیان و مارکسیستها براساس اراده خداوند است: «با مقاومت و پایداری برابر یهود از دستاورد پروردگار پاسداری میکنم.» (صفحه ۷۲)در نتیجه چنین باورهایی است که هیتلر تبدیل به یک چهره ضد یهود میشود و میگوید هرچه بیشتر یهودیان را میشناخته، مطمئنتر و ثابتقدمتر از کارگران دفاع کرده است. بنابراین هیتلر از دیدگاه خود و موافقانش، در پی دفاع از کارگران ستمدیده آلمان، مقابل تهدید یهودیان و مارکسیستها بوده است. او در نهایت و در مقام جمعبندی فصل دوم کتاب «نبرد من» از لفظ مکتب یهودیِ مارکسیسم استفاده میکند که سبب از بینرفتن تمام نظمی میشود که در ذهن بشر قابل درک است. هیتلر بر این باور است که رفتارش در قبال یهودیان و مارکسیستها براساس اراده خداوند است: «با مقاومت و پایداری برابر یهود از دستاورد پروردگار پاسداری میکنم.» (صفحه ۷۲) بنابراین در یکجمعبندیِ روششناسی از کاری که هیتلر در فصل دوم کتابش انجام داده به ایننتیجه میرسیم که در ابتدا وضعیت نکبت و فقر وحشی جامعه چندپاره آلمانی را پیش روی مخاطب میگذارد. سپس با هشداری که درباره دو عامل خطرناک و کشنده برای وحدت و بقای آلمان داده، [یعنی مارکسیسم و یهودیت] ابتدا به لایه رویی و سپس زیرین این دو خطر میپردازد. یعنی در مرحله نخست سراغ مارکسیسم و حکومت سوسیالدموکرات میرود و در ادامه در تلاش برای کالبدشکافی ایننظام حکومتی، سراغ یهودیت بهعنوان روح کالبد مارکسیسم رفته و ثابت میکند مارکسیسم یک مکتب یهودی است. * ۳-۵ انتقادات تند فرهنگی هیتلر به یهودیان هیتلر در «نبرد من» انتقادات تند و تیزی به مسائل فرهنگی یهودیان دارد که این شائبه را در مخاطب کتاب به وجود میآورند که شاید یهودیان و در پی آنها آمریکا و متفقین در پی ساکتکردن این صدا بودهاند. او ضمن پرداختن به نقش یهودیان در «پدیده زشت اجتماعی روسپیگری به ویژه در تجارت روسپی» یا تولید «محصولات ناپاک در زندگی فرهنگی مردم» نقش و گناه تولید ۹۰ درصد آثار ادبی مستهجن، اراجیف هنری و ابتذالات تئاتری و نمایشی را متوجه یهودیان میداند؛ مردمی که به تعبیر او بهزحمت یکدرصد از جمعیت ملت آلمان را تشکیل میدادند. هیتلر با استفاده از لفظ «طاعون» برای شرایط فرهنگی اروپا در سالهای پیش و پس از جنگ جهانی اول، میگوید: «آنلحظه که فعالیتهای یهودیان را در مطبوعات، هنر، ادبیات و تئاتر کشف کردم، اتهام نسبت به یهودیت در نظرم جدیتر شد. همه اعتراضات متملقانه کمابیش بیحاصل بود. کافی بود تا نگاهی به پوسترهایی میانداختید که محصولات قبیح سینما و تئاتر را تبلیغ میکرد و اسامی تولیدکنندگانی را که بسیار مورد ستایش بودند، بررسی میکرد تا برای همیشه درباره مسائل یهودیت سرسخت و انعطافناپذیر میشدید.» اینسخنان هیتلر مخاطب را به یاد وضعیت کنونی فرهنگ بینالمللی سینما و هالیوود میاندازد و بهنظر حداقل درباره زمانه کنونی صحیح میآیند [اگر سردرمداران هالیوود را صهیونیست بدانیم.] بههرحال هیتلر اینسوال را مطرح میکند که آیا مسئولیت و ماموریتی مشکوک (برای یهودیان) وجود داشت؟ و جملهای هم دارد که تاحدودی بهخاطر احساسیبودنش، به تحلیلهای اجتماعیاش در اینبحث آسیب میزند: «آیا امکان آن بود که در اقدامی شرورانه و رذیلانه، حداقل یک یهودی حضور نداشته باشد؟» * ۳-۶ مطالعه و کتابخوانی در نظر هیتلر پیش از رسیدن به فصل سوم «نبرد من» بد نیست به اینواقعیت که مطالعه تنها سرگرمی هیتلر در سالهای رنج و تنهایی وین بوده، برگردیم. بد نیست به مفهوم مطالعه نزد او هم، بپردازیم. او مطالعه را هدف نمیدانسته بلکه آن را وسیلهای برای رسیدن به هدف عنوان کرده است. هدف اصلی را هم، کمک به تکمیل و پرورش استعدادها و تواناییهای افراد میداند. او در اینزمینه به امر باطنی بیشتر از ظاهر اعتقاد و باور دارد. بهاینترتیب که افرادی را مثال زده که ساعتهای متمادی مطالعه میکنند اما اهل کتاب نیستند چون با وجود دانستیهای زیاد، مغزشان توانایی تنظیم و دستهبندی مطالب ذخیرهشده را ندارد. پس از نظر هیتلر، صِرف مطالعه زیاد دلیل آگاهی نیست و فرد باید توانایی تمایز بین مطالب مفید و غیرمفید را داشته باشد؛ مفید را ذخیره و غیرمفید را دور بیندازد. بنابراین فرد باید خود را به هنر مطالعه آراسته کند؛ همانهنری که باعث شد فردی مانند هیتلر توانایی تحلیل شرایط و نوشتن کتابی مانند «نبرد من» را پیدا کند. * ۴ بررسی فصل سوم _ شکلگیری تفکرات سیاسی از اقامتم در وین اینفصل از کتاب همانطور که از نامش مشخص است، دربرگیرنده مشاهدات و برداشتهای ذهنی هیتلر درباره سیاست است و ابتدای صحبتش هم در اینفصل، با این استنتاج شروع میشود که انسان نباید تا ۳۰ سالگی بهطور آشکار در سیاست شرکت کند؛ به استثنای کسانی که بهطور طبیعی تواناییهای سیاسی فوقالعادهای دارند. ایننکته یکی از نتیجهگیریهای هیتلر هنگام نوشتن بخش یا جلد اول «نبرد من» است و دلیلش هم این است که رشد ذهنی فرد تا ۳۰ سالگی، اغلب براساس آموزهها و مطالعاتی است که بهعنوان زیربنا و مطالعات مقدماتی ضروری هستند. در مجموع، او معتقد است زمانیکه فرد به ۳۰ سالگی میرسد، هنوز نکات زیادی هستند که باید بیاموزد. هیتلر در حالیکه قصد دارد دست به تشریح دغدغهاش یعنی تشکیل یک آلمان واحد بزند، ایننکته را بیان میکند که رسیدن به یک موجودیت سیاسی متحدالشکل با ۱۰ یا ۲۰ سال حاصل نمیشود بلکه باید تلاش برای چنین هدفی را طی چندین قرن پیشبینی کرد. از نظر او، خطری که در غرایز جداییطلب خفته وجود دارد، تنها طی قرنها آموزش، آداب و سنن و علایق مشترک میتواند بیضرر یا غیرفعال شود. نویسنده «نبرد من» برای رسیدن به بیان تجربیات سیاسیاش در اتریش، در یکنگاه کلی، به جنبش انقلابی اروپا در سال ۱۸۴۸ اشاره میکند که در اغلب کشورها به شکل کشمکش طبقاتی درآمد اما در اتریش خود را به شکل نبرد قومی و نژادی جدید نشان داد. او سپس به این مساله اشاره میکند که اتریش مدل مجلس سلطنتی خود را از مجلس انگلستان که سرزمین دموکراسی کلاسیک است، الگوبرداری کرده است. هیتلر پیش از ورود به سن ۲۰ سالگی، به مجلس نمایندگان اتریش میرفته و از نزدیک به گفتگو و جر و بحث نمایندگان گوش میسپرده است. اولین تجربهاش هم موجب شکلگیری احساس انزجار میشود. او تا پیش از رسیدن به اینانزجار بهدلیل تبلیغات مطبوعاتی بر اینباور بوده که هیچنوع دولتی، عالیتر و بهتر از مردمسالاری نیست. اما مشاهداتش باعث میشود با مجلس اتریش دشمن شود. هیتلر ویژگیهای عقلانی نمایندگان و سطح فکری مباحثاتشان را کاملا پایین توصیف میکند. همچنین آنها را افرادی مسئولیتپذیر نمییابد و به این نتیجه میرسد کل ذات و ساختار ایننهاد یعنی مجلس اشتباه است. مشخص است که چنین باور منفی و انزجاری نسبت به مجلس، در نهایت به دیکتاتوری میانجامد و همانطور که جهانیان شاهد بودند، انجامید. اما توجه کنیم که مدل حکومتی ایدهآل هیتلر، همانطور که اشاره کردیم، لیبرال دموکراسی است و او به توده مردم باور داشت. بنابراین نباید به مسیر اشتباه برویم و مدل حکومتی مد نظر او را از ابتدا، نظامی سلطهگر و توتالیتر بخوانیم؛ هرچند که در نهایت به این سمت حرکت کرد اما در همینزمینه باید به فرازهایی از «نبرد من» اشاره کنیم که در آنها میگوید: «اگر آنگاه که برای نخستینبار به ماهیت غیرقانونی این نهاد که آن را مجلس مینامیم پی بردم در برلین بودم، ممکن بود به راحتی افراط کرده و مانند بسیاری از مردم بدون دلیل مناسب باور میکردم که سعادت و رستگاری مردم و امپراتوری تنها با قدرت یافتن مجدد مبانی امپریال و سلطه حفظ میشود.» آنچه هیتلر بهعنوان دموکراسی اروپای غربی در رفتار نمایندگان پارلمان اتریش مشاهده میکند، در مولفههایی چون دورهگردی، چانهزنی، تضاد آشکار بین استعدادودانش و شیوه انتخابات (که تنها میزان اندکی از خواستهها یا الزامات عمومی و مردم را تامین میکند) خلاصه میشود.بههرحال، دو سال مشاهده و تجربه باعث میشود هیتلر باورهای گذشته خود را درباره نهاد پارلمانی دستخوش تغییر ببیند و آنها را بهکلی کنار بگذارد. یکی از نتیجهگیریهای او در صفحه ۸۴ کتاب «نبرد من» این است که دموکراسی که امروزه (زمان نوشتهشدن جلد اول کتاب) در اروپای غربی به کار بسته شده، مقدمه مارکسیسم است و دموکراسی بدون مارکسیسم، قابل تصور نیست. هیتلر ضمن اینکه دوباره ردپای یهودیت و مطبوعاتش را در نقش ویرانگر پارلمان، جستجو میکند، مجلس را با اصل اریستوکراتیک که به تعبیر او قانون بنیادین طبیعت است، در تناقض میبیند و در ادامه تشریح دریافتهای سیاسیاش، به کوتولههای سیاسی هم پرداخته و دوباره، _این بار با کنایه _ به مفهوم دموکراسی در اروپای غربی میتازد: «ایناختراع جدید دموکراسی که رابطه نزدیکی با پدیدهای عجیب دارد و اخیرا بهصورت مهلک و خطرناکی رواج یافته، همان بیمدلی و بزدلی بسیاری از بهاصطلاح رهبران سیاسی ماست که هرگاه باید تصمیمات مهم بگیرند، همواره این شانس را داشتهاند که خود را پشت آنچه اکثریت مینامند، پنهان کنند.» آنچه هیتلر بهعنوان دموکراسی اروپای غربی در رفتار نمایندگان پارلمان اتریش مشاهده میکند، در مولفههایی چون دورهگردی، چانهزنی، تضاد آشکار بین استعدادودانش و شیوه انتخابات (که تنها میزان اندکی از خواستهها یا الزامات عمومی و مردم را تامین میکند) خلاصه میشود. ۴-۱ مقایسه دموکراسی غربی و دموکراسی آلمانی نسخهای که هیتلر برای فهم انحراف پارلمان وین و مدل دموکراسی اروپای غربی میپیچد، مقایسه آن را با «دموکراسی اصیل آلمانی» است. خلاصه آنکه هیتلر مدل دموکراسی غربی را با اتکا به انتخابات مردود میداند و از کنایه مسیح (ع) در زمینه عبور شتر از سوراخ سوزن برای انتخاب یک مرد عالی و برجسته از اینطریق استفاده میکند. او همچنین ضمن بیان افسون و اندوهش از کمبود مردان عالی و برجسته در عرصه سیاست، به این مساله اشاره میکند که هیچکس شجاعت اعتراف به اشتباهاتش را ندارد چون در غیراینصورت، صداقت صریحش توسط دیگران درک نخواهد شد و کودن و احمقی شریف پنداشته میشود که نباید به او اجازه بدهند بازی را خراب کند. او ضمن بیفایده بودن مجلس پارلمانی، سردمدار حقیقی را در تاریکی و پس پرده میداند و بعید نیست چنین عقایدی باعث شده باشند سران غرب و آمریکا خواسته باشند صدای او را خاموش کنند چون مواضعش کاملا در تقابل با مدل دموکراسی و حکومتِ در پرده آنها بوده است. در همینزمینه او در فرازی از کتاب «نبرد من» میگوید: «با اینشیوه بهتنهایی امکان دارد سردمداری که کنترل حقیقی را اعمال میکند، در تاریکی بماند، بنابراین هیچگاه بهطور انفرادی برای اعمالش مورد بازخواست قرار نمیگیرد/عملا هیچ مسئولیت واقعی باقی نمیماند. زیرا مسئولیت از وظیفه شخصی برمیخیزد نه از پارلمانی که نمایندگان آن مهملبافانی بیش نیستند.» اما دموکراسی اصیل آلمانی که هیتلر پیشنهادش میکند، ساختاری دارد که در آن رهبر آزادانه انتخاب میشود و ملزم است مسئولیت کامل همه اعمال و قصورهایش را بپذیرد. در اینمدل، مشکلاتی که با آن روبرو هستند به رای اکثریت واگذار نمیشود؛ بلکه یک فرد درباره مسائل تصمیم میگیرد و بهعنوان ضمانت مسئولیت تمام اینتصمیمات، تمام آنچه در این دنیا دارد و حتی زندگیاش را وثیقه میگذارد.» این حکومت ایدهآل و موردنظر هیتلر از لیبرال دموکراسی است و از آن با عنوان «روح باطنی دموکراسی آلمانی» یاد میکند. هیتلر همانطور که کمی بعدتر میگوید، معتقد است در مواقعی باید تندروی کرد و خشونت نشان داد. همچنین واقعیت خشن بهتنهایی باید مسیر منتهی به هدف را نشان دهد.بخش دیگری از مطالب فصل سوم «نبرد من» تحلیلهای سیاسی هیتلر درباره حکومت هابسبورگها در اتریش است که نظام پارلمانی را یکی از دلایل کاهش قدرتشان میداند. همچنین معتقد است در اغلب مقاطع تاریخی اینحکومت، از مذهب برای اهداف صرفا سیاسی بهره گرفته شد. هیتلر، اتریش و حکومت هابسبورگها را نمونه قابل توجهی میداند که نشان میدهد استبداد چهطور خود را زیر پوشش مشروعیت پنهان و تحمیل میکند. همچنین در جملاتی که درباره ذات قدرت دارد، دو جمله مهم به چشم میخورند که بد نیست به آنها اشاره کنیم؛ اول اینکه «قدرت یک حکومت هرگز هدف و غایت به شمار نمیآید؛ زیرا اگر اینگونه بود هرگونه استبدادی میتوانست غیرقابل تخطی و مقدس باشد.» و «بالاترین هدف از وجود انسان بقای موقعیت یک دولت نیست، بلکه حفاظت از نوع بشر است.» با وجود چنین جملات مثبتی، هیتلر در ادامه، دوباره از جملاتی که دربردارنده فلسفه ماکیاولیستی هستند، استفاده میکند و میگوید: «با اینحال، غریزه صیانت از نفس در برابر ظلم همیشه استفاده از تمامی منابع ممکن را با شدیدترین وجه آن توجیه میکند.» مقصود او مبارزات و اعتراضاتی است که بهطور قانونی علیه هابسبورگها شکل گرفتند و قانونیبودنشان باعث شد تاثیری نداشته باشند. جنبش اتحاد آلمان یا پانژرمن، حزب مورد تائید هیتلر و حرکتی که در قبال حکومت هابسبورگها انجام داد، با تشویق او مواجه میشود. او خشونت تمامعیاری را که جنبش اتحاد آلمان با آن مقابل سلسله هابسبورگها ایستاد، ستایش و از لفظ «بهمن انسانی» برای آن استفاده میکند. در مجموع، هیتلر همانطور که کمی بعدتر میگوید، معتقد است در مواقعی باید تندروی کرد و خشونت نشان داد. همچنین واقعیت خشن بهتنهایی باید مسیر منتهی به هدف را نشان دهد. ۴-۲ محبوبیت سخن و تاثیرش نسبت به قلم نزد هیتلر نویسنده «نبرد من» در ادامه فصل سوم به دلایل و علل شکستهای دو حزب اتحاد آلمان و سوسیال مسیحی میپردازد و یکی از موارد جالب قلمش در اینفرازهای کتاب، تاکید بر استفاده از عامل احساس و عواطف در مبارزه سیاسی است. رهبر آلمان نازی در حالیکه معتقد است کلام سخنرانان، بسیار بُرّندهتر از قلم نویسندگان است، میگوید: «نویسندگان برای رهبری به دنیا نیامده یا انتخاب نشدهاند.» (صفحه ۱۰۷) اینبخش از نوشتههای هیتلر موید علاقه او به سخنرانی، اشارهگر به سخنان ابتداییاش در کتاب مبنی بر توانایی خدادادیاش برای سخنورزی و همچنین بیانگر چرایی تاثیرگذاری سخنرانیهای آتشین و پرحرارت اوست. چون او بر اینباور است که تودههای وسیع مردم بیش از هر نیرویی، مطیع جاذبه کلام هستند و همچنین، فوران پرسوز و گداز رمانتیک و ادبیات هنری و قهرمانان اتاقهای پذیرایی به هیچوجه جنبشهای عظیم را به حرکت درنیاوردهاند. هیتلر در حال سخنرانی تقابل دو فرقه کاتولیکها و پروتستانها در آلمان، عدم اتحاد آلمان و در عین حال اتحاد مردمان چک و یهودیان از جمله موارد افسوس و اندوه هیتلر است که در ادامه مطالب فصل سوم نبرد من، به آن پرداخته است. از جمله نکات مهمی که در اینصفحات کتاب به آنها پرداخته شده، میتوان به برشماری اشتباهات دو حزب مذکور اشاره کرد. درک اهمیت تودهها کمبودی است که یکی از دو حزب داشت و دیگری نداشت. همچنین یک نکته مهم دیگر که باید به آن توجه شود، اشاراتی به یهودیستیزی حزب سوسیال مسیحی است که بهخوبی رویکرد هیتلر را در اینزمینه یعنی یهودستیزیاش مشخص میکند. او میگوید: «یهودستیزی سوسیالمسیحیها براساس مذهب و دین بود نه اصول نژادی.» و میدانیم که هیتلر در اینبحث، رویکردی کاملا نژادی داشت نه مذهبی. از نظر او آنگونه یهودیستیزی که سوسیالمسیحیها داشتند، نتیجه مفیدی نداشت؛ «چندان یهودیان را ناامید نکرده بود، صرفا به ایندلیل که یهودیت بنیاد مذهبی خالصی داشت. اگر بدترین وضع ممکن پیش میآمد چند قطره آب تعمید مشکل را حل میکرد و به دنبال آن یهودی هنوز میتوانست با اطمینان به تجارت خود ادامه دهد و در عین حال هویت یهودی خود را حفظ کند.» خلاصه اینکه هیتلر شیوه تقابل سوسیالمسیحیها را با یهودیان، پرتعلل و بیاثر ارزیابی میکند چون «یهودی بیدرنگ خود را با اینشکل از یهودستیزی سازگار کرد و ادامه اینضدیت را بیش از توقفش برای خود سودمند یافت.» * ۴-۳ نظر هیتلر درباره دو عامل مذهب و مطبوعات از خلال مطالب مندرج در فصل سوم «نبرد من» میتوان نظریات هیتلر را درباره مفاهیمی چون مذهب و مطبوعات هم بررسی کرد. او معتقد است عرصه و قلمرو مذهب، شاخهشاخهشدن و فرقههای مذهبی عمدتا ناشی از آموختهها و تحصیلات است در حالی که شوق دینی آرامشبخش است. مطبوعات هم یک ابزار است؛ ابزار اصلی در فرایند روشنگری سیاسی. مطبوعات از نظر هیتلر، مدرسهای برای بزرگسالان است و نه امکانی در دست دولت که خودش در دست قدرتی است که تا حدی ویژگیهای رذیلانه دارد. او ضمن اشاره به تجربیاتش از حضور در وین، میگوید مطبوعات میتوانستند طی چند هفته با هنر جادویی خود، چهرههایی را از هیچکجا بیافرینند. بهطور خلاصه منظور هیتلر این است که مطبوعات میتوانند یکانسان را از فرش به عرش یا بهعکس برسانند. او در بیان نقش و تاثیرگذاری اجتماعی و سیاسی مطبوعات، پای یهودیان را به میان کشیده و با استفاده از لفظ «این دزدان شاهراهها» برای اینگروه، میگوید برای ارزیابی و تخمین دقیق تاثیرات واقعا مخرب مطبوعات، باید شیوه شرمآور یهودیان را که از طریق آن، مردم شریف با تهمت و افترای همهجانبه با ننگ و کثافت، بدنام شده و گویی توسط فرمولی جادویی کنترل شده بودند، مورد مطالعه قرار داد. اما با برگشت دوباره به بحث مذهب، هیتلر معتقد است «همیشه یک آدم رذل و بیوجدان وجود داشته است که در تنزل جایگاه مذهب تا نازلترین سطح آن برای بهرهگیریهای سیاسی تردید به خود راه ندهد. تقریبا همیشه چنین افرادی جز اندیشیدن دائمی به مذهب و سیاست، موضع دیگری در ذهن خود نداشتهاند. اما از طرف دیگر اینکه مذهب یا یک فرقه مذهبی را بهتنهایی مسئول تعدادی آدم رذل بدانیم که از کلیسا برای منافع پست خود بهره میجویند،همانطور که از هر نهاد یا سازمان دیگری که در آن سهمی دارند سوءاستفاده میکنند، دچار اشتباه شدهایم.» (صفحه ۱۱۳) او در جایی از صفحات ابتدایی کتاب که اشارهای گذرا به سوءاستفادههای سیاسی مارکسیستها دارد، مینویسد: کلیساها درباره روح صحبت میکنند، اما اجازه میدهند انسان بهعنوان تجسد روح به سطح پرولتاریا سقوط کند. هیتلر معتقد است نباید گناه برخی افراد فاسد یا کشیشهای جانی را به پای تمامیت کلیسا نوشت و در کل میگوید نمیتوان یکسره قلم نفی بر کلیسا کشید و آنگاه احساس آرامش داشت و خود را محق دانست. همچنین احزاب سیاسی هم حقی برای مداخله در امور مذهبی ندارند، مگر آنگاه که اینمسائل به امری مربوط شوند که رویاروی سعادت ملی قرار گیرد، یعنی برای تضعیف آداب و رسوم نژادی طراحی شده باشند. * ۴-۴ نگاهی اجمالی به فصل سوم «نبرد من» هیتلر در فصل سوم کتاب به شکلگیری بنیانهای فکریاش در شهر وین پرداخته است. خودش از لفظ بنیانهای روشنفکری و روشناندیشی استفاده کرده و میگوید در اینبرهه از زندگیاش بود که توانایی تحلیل مسائل سیاسی را بهطور خاص در خود گسترش داده است. او از ایندوره با لفظ «سالهای کارآموزی» یاد میکند. یکی از جمعبندیها و مواضع سیاسی مهمش هم در پایان اینفصل، این است که حکومت هابسبورگها علت راستین همه بدبختیهای مردم آلمان و سد راه عظمت واقعی اینکشور است. فصل سوم کتاب از نظر حجم مطالب، نسبت به دو فصل اول و دوم، جامعتر و بسیار مفصلتر است و پایانی امیدوارانه دارد: «گرچه بداقبالیهای سرزمین پدری ممکن است سبب شود هزاران هزار نفر به علل درونی دچار تحلیل رفتن اندیشه و سقوط فکر شوند، اما نمیتواند مانع از دستیابی به دانش تمام و کمال و بینش عمیق فردی (اشاره به خودش) شود که در نبردی سخت برای سالیان متمادی شرکت میکند تا بتواند ارباب سرنوشت خود باشد. * ۵ جملات قصار هیتلر در پایان اولینبخش از مقاله بلند نقد کتاب «نبرد من» به برخی از مواضع و جملات قصار هیتلر در ۳ فصل ابتدایی اینکتاب میپردازیم. تذکر ایننکته لازم است که جملات زیرین، از میان صفحات و جملات مختلف، استخراج شده و به شکل مستقل و مجزا در کتاب نیامدهاند. * موانع و دشواریها بر سر راه زندگی ما قرار نمیگیرند که از آنها وحشتزده شویم، بلکه باید بر آنها غلبه کنیم. (صفحه ۳۶. فصل دوم) در سیاست، اعمال فشار اقتصادی همیشه زمانی امکانپذیر است که یک طرف به اندازه کافی بیوجدان باشد و طرف دیگر به اندازه کافی تنبل و مطیع. تنها در این شرایط هر دو طرف راضیاند* بهطور کلی، انسانها در جوانی شالوده افکار خلاق را در هر جایی که این افکار وجود دارد، بنا میکنند. (صفحه ۳۷. فصل دوم) * انسان چیزی جز نتیجه اسفناک قوانین اسفبار نیست. (صفحه ۴۳. فصل دوم) * کسانی که هیچدرکی از جهان سیاسی اطراف خود ندارند، حق انتقاد یا شکایت ندارند. (صفحه ۴۷. فصل دوم) * روح و روان تودههای وسیع مردم تنها پذیرای رویکردی قوی و قاطع است. / تودههای مردم، آدمهای سرکوبگر را به آدم ملتمس ترجیح میدهند. (صفحات ۵۳ و ۵۴) * در سیاست، اعمال فشار اقتصادی همیشه زمانی امکانپذیر است که یک طرف به اندازه کافی بیوجدان باشد و طرف دیگر به اندازه کافی تنبل و مطیع. تنها در این شرایط هر دو طرف راضیاند. (صفحه ۵۹. فصل دوم) * هیچکس برای دفاع از آنچه باور و اعتقاد ندارد، جان نمیدهد (صفحه ۷۴. فصل سوم) * هرچه میزان ریاکاری رهبر بیشتر شود، مطالباتش از هواخواهان حزبش نامناسبتر و احمقانهتر میشود. (صفحه ۷۴. فصل سوم) * فردی که فقط و فقط برای بقا و هستی خود میجنگد، رهآورد چندانی برای خدمت به جامعه ندارد. (صفحه ۱۰۵. فصل سوم)- 4 پاسخ
-
- 13
-
گشتاپو یا پلیس مخفی آلمان نازی نقش گستردهای در سرکوب مخالفان هیتلر داشت. به گزارش گروه بینالملل گشتاپو نام اختصاری نیروی پلیس مخفی آلمان نازی بود. طی حکومت آلمان نازی، گشتاپو بازوی اجرایی آلمان در بحث امنیت داخلی و ضد جاسوسی بود که تحت فرمان اِس اِس به سرکوب مخالفین و مبارزه با جاسوسان میپرداخت. این سازمان در سال 1933 به دستور هیتلر و از میان فارغالتحصیلان و نیروهای امنیتی جمهوری وایمار تشکیل شد. بهتازگی تصاویری در روزنامه انگلیسی دیلی میل منتشر شده که لحظه اعدام مخالفان هیتلر را نشان میدهد. گشتاپو با اینکه سازمانی در ظاهر مخوف بود، ولی این تصویر ترسناک بیشتر به وسیله تبلیغات مطبوعات آلمان برای ایجاد ترس در دل مخالفان حکومت ایجاد شده بود. با شکست آلمان در جنگ، تبلیغات متفقین نیز به این جریان اضافه و در نتیجه در مورد سازمان بسیار اغراق میشود.
- 1 پاسخ
-
- 5
-
در پراگ فقط چند عمارت زیباتر از کاخ والنستاین (Wallenstein Palace) میتوان به چشم دید. این عمارت در قرن 17 میلادی و به سبک معماری باروک ساخته شد. هایدریش (راست) در کنار سران نازی: هانریش هیملر (وسط) و کارل وولف (چپ) – نورنبرگ، سال 1936 میلادی فرادید| "راینهارد هایدریش" از بالاترین مسئولان گردان حفاظتی آلمان نازی (SS) رئیس دفتر امنیت اصلی رایش و فرماندار رایش در "بوهم و موراویا” بود. هایدریش در عملیات آنتروپوید توسط سربازان چکسلواکی به قتل رسید. اما او چگونه به یک هیولا بدل شد؟ ماجرای زندگی هایدریش خواندنی است. از او به خاطر اقداماتش با القابی چون «قصاب پراگ، هیولای موطلایی، مرد اعدام، نابغه اهرمینی هیملر و الهه جوان مرگ» یاد میشود. به گزارش فرادید به نقل از دیلی میل، در پراگ فقط چند عمارت زیباتر از کاخ والنستاین (Wallenstein Palace) میتوان به چشم دید. این عمارت در قرن 17 میلادی و به سبک معماری باروک ساخته شد. این عمارت تاریخی و باشکوه که حالا میزبان مجلس سنای کشور چک شده، در طول تاریخ نیز همیشه "میزبان قدرت" بوده است. قدرت هیچگاه به اندازه یک روز خاص در این کاخ به اوج خود نرسیده است: روز 26 ماه مه 1942 میلادی. در آن روز، نازیها در سرسرای اصلی کاخ دور هم جمع شده بودند و بر ناحیهای حکمرانی میکردند که روزی چکسلواکی بود؛ اما آن ناحیه تا پیش از آن سال تحت لقای دو منطقه تحتالحمایه «بوهم و موراویا» تحت کنترل نازیها بود. چرا راینهارد؟ نازیهای برای شنیدن چند قطعه از یک کوارتت سازهاى زهى آلمانی آنجا گرد هم آمده بودند که چهار سال پیش از آن تاریخ از دنیا رفته بود. نام آن آهنگساز «برونو هایدریش» بود و قطعاتی که گوش میدادند نیز متعلق به اپرایی به نام «آمین» بود که او در سال 1895 نوشته بود. آن اُپرا در جنگلی در مناطق مرکزی آلمان اتفاق میافتاد. شخص اول نمایش قهرمانی دلیر بود که با یک رهبر رعیتی ظالم به نبرد میرفت. نام او «راینهارد» بود. آن اپرا در زمان خودش کاملا موفق بود. ماه مارس 1904 میلادی یعنی زمانی که فرزند اول برونو، کارگردان اپرا، و همسرش به دنیا آمد، آنها تصمیم گرفتند که نام قهرمان داستانشان را روی او بگذارند: «راینهارد.» راینهارد هایدریش 38 سال از آن ماجرا میگذرد و حالا پسرش میزبان مراسم کاخ والنستاین است. پستهای قصاب پراگ راینهارد هایدریش (Reinhard Heydrich) در اوج زندگی شخصی و کاریاش قرار دارد: او ژنرال گردان حفاظتی آلمان نازی (SS) بود؛ رئیس دفتر امنیت اصلی رایش که بر عملکرد گشتاپو و دیگر نیروهای امنیتی نازیها نظاره داشت؛ و از سپتامبر سال 1941 میلادی، فرماندار رایش در بوهم و موراویا شد. هایدریش با شخصیت اول اپرای پدرش همخوانی داشت. با ورود او و همسرش لینا به سرسرای اصلی، ماموران نازیها و همکاران چکیِ به افتخارشان سلام نازیها را اجرا کردند. هایدریش از همه لحاظ به پیشوای نازیها نزدیک شده بود. یونیفرم نظامی SS او پر از مدالها و افتخارات بود و دیگر جای خالی دیده نمیشد. هایدریش، هیتلری دیگر او در جایگاه یک موسیقیدان موفق از آن مجلس بزم لذت میبرد و احتمالا داشت به این مسئله فکر میکرد که چقدر خوب نیروهای چکی را به خط کرده بود. ترکیب اقدامات ظالمانه او، مانند صدها اعدام سریع و بدون محاکمه، و اقداماتی مهربانانهتر، مثل افزایش جیره غذایی، باعث نفوذ بیشتر او شده بود. هایدریش همچون هیتلر دارای احترام بین نیروها بود. او حتی احتمالا در مورد نقش کلیدیاش در کشتار یهودیها فکر کرده بود و اینکه سیاستهای نازیها تا چه میتوانست بهتر باشد. هایدریش احتمالا در همایش حومه برلین در ماه ژانویه که خودش ریاست آن را به عهده داشت، در مورد امکان نسلکشی نیز بحث کرده بود. پس از پایان مراسم، هایدریش با برگزاری یک ضیافت باشکوه در هتل بزرگ آوالون همه را شگفتزده کرد. فرماندار سرد رایش چندان به خوشرویی شهره نبود. یک شاهد عینی او را این چنین وصف میکند: «استاد آداب معاشرت، سرگرم کننده، مشتاق به آشنایی با دیگران و یک گفتگو کننده جذاب.» پس از ضیافت نیز او به همراه همسرش به خانه لوکس ییلاقیشان در 15 کیلومتری پراگ میروند. هایدریش از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید. یکی از مهمترین لحظات جنگ جهانی دوم خوشحالی بیوصف او تنها 10 ساعت طول کشید. فردای آن روز، او روی تخت بیمارستان خوابیده بود و داشت برای زنده ماندن دست و پا میزد؛ یکی از سربازان چک یک نارنجک را داخل خودروی او انداخته بود. یک هفته بعد نیز هایدریش درست شبیه قهرمان اپرای پدرش، از دنیا رفت. ترور هایدریش یکی از مهمترین لحظات جنگ جهانی دوم به شمار میرود. هیولای نازیها – هایدریش در سال 1940 میلادی درست است که آن ترور باعث شد نازیها یکی از موثرترین ستارههایشان را از دست دهند، اما اقدامات تلافیجویانه بسیاری نیز علیهشان صورت گرفت: کشته شدن 1700 مرد، زن و کودک و همچنین افزایش اعزام هزاران یهودی به اردوگاههای مرگ. مستندی برای هایدریش در آخر هفته جاری، مستندی در مورد "کشتار هایدریش" عرضه خواهد شد که «جیمی دورنان» در آن نقشآفرینی کرده است. نام مستند برگرفته از عملیات ترور هایدریش "آنتروپوید" است. نام عملیات در حقیقت اسم رمزی بود که سرویس مخفی بریتانیا به آن داده بود، زیرا خودشان ترور هایدریش را برنامهریزی کرده بودند. مستند علاوه بر بازآفرینی کشتار، به این مسئله میپردازد که آیا اساسا ترور هایدریش به نفع چکیهای محاصره بود یا خیر. هیملر (چپ) یکی از دست راستیهای هیتلر بود - وی به همراه هایدریش در حال ترک هتلی در وین است شخصیت هایدریش یا ماشین ترور نازیها گرچه پیشتر به معماهای پیرامون ترور هایدریش مفصلا پرداخته شده اما مسئله شخصیت پیچیده او آنطور که باید باز نشده است. سوال اینجاست که چگونه محصول یک خانواده پیچیده و شاد به مردی تبدیل شد که میلیونها نفر را کشت؟ به همین منظور در ابتدا باید دوران کودکی او را بررسی کرد. او در شهر هاله در 150 کیلومتری جنوب غربی برلین به دنیا آمد. او پسری لاغراندام و ضعیف بود که به خاطر یک بیماری زمینگیر شده بود. او اما مصمم بود که آن بیماری مانع پیشرفتهایش نشود و بتواند ورزشهایی چون قایقرانی و فوتبال را ادامه دهد. نباید در مورد تک بعدی بودنِ هایدریش زیاد مطالعه کرد، زیرا اعتماد به نفس مثالزدنیِ او حاصل پرورش خانوادگیاش در محیطی امن بود و نه به خاطر مسئلهای دیگر. گنجینه هنری پدرش بسیار موفقیتآمیز بود. خانواده هایدریش در خانهای بزرگ و مجلل زندگی میکردند. مادرش «الیزابت» از خانوادهای ثروتمند بود و برای تربیت راینهارد و برادر و خواهرش پرستار استخدام کرده بود. راینهارد جوان در مدرسه و به ویژه در درس علوم چندان عملکرد خوبی نداشت، زیرا او قصد داشت شیمیدان شود. علاوه بر آن، او شیفته رمانهای کارآگاهی و جاسوسی بود. او بعدها بخش جاسوسی SS را به نام SD راه انداخت. راینهارد هایدریش (راست) در قلعه پراگ به پرچم نازیها سلام میدهد – سال 1941 میلادی نابغه موسیقی او از پدرش موسیقی را فرا گرفت و تا پیش از سن 6 سالگی ویالون و پیانو مینواخت. تا آن زمان، هایدریش جوان هیچ نشانهی غیرعادی از یک "هیولا" را نداشت. او پسری بااستعداد، فرهنگی و باانگیزه بود. جنگ آغاز شد و او نیز مانند هر جوان میهنپرست دیگری دوست داشت از کشورش دفاع کند. گرچه او هرگز سنگرهای جنگ را از نزدیک ندید، اما شاهد خشونتهای فجیعی در شهر محل زندگیاش بود. شهر هاله همچون دیگر شهرهای آلمان بین سالها 1919 و 1920 شاهد نزاعهای سیاسی شدیدی بود که در آن واحدهای ناسیونالیست فرایکورپس با کمونیستها درگیر بودند و نیروهای دولتی نیز سعی در برقراری نظم داشتند. مرد اعدام هیتلر هایدریش جوان به کمونیسم اهمیتی نمیداد – که با توجه به گرایشهای وقت رویکردی عجیب بود. او در عوض به عضویت "نیروی دفاعیِ" واحد فرایکورپس درآمد. رابرت گروارث، نویسنده کتاب زندگینامه هایدریش به نام "مرد اعدام هیتلر" میگوید که هیچ مدرکی دال بر جنگیدن هایدریش با فرایکورپسها نیست. پروفسور گروارث مینویسد: «بزرگترین انگیزه او از فعالیتهای شبه نظامی این بود که کلاه فلزی بزرگش را به رخ دوستان نوجوانش بکشد.» علاوه بر این مسئله، چنین به نظر میرسد که هایدریش از نظر سیاسی انگیزه نداشت. گرچه او بعدها مدعی شد که عضو نهادهای راستیِ طرفدار نازی است، اما شواهد کافی برای اثبات ادعاهایش وجود ندارد. هایدریش (چپ) در کنار هیملر و آدولف هیتلر – پراگ، 1939 میلادی آیا او یهودی بود؟ عضویت هایدریش در نیروهای فرایکورپس به او فهماند که خشونت بخش مشروع فعالیت سیاسی است. راینهارد در سال 1922 به عضویت نیروی دریایی درآمد و همانجا بود که شخصیت و انگیزههای ظالمانه او مشخص شد. حتی شایعه شده بود که راینهارد هایدریش تا حدودی "یهودی" بود و همین دلیل مانع از عزیز شدنِ او نزد کادر افسران ضد یهودی شده بود. گرچه آن شایعات هیچ اساسی نداشت، اما همیشه در مورد وی مطرح میشد و او را اذیت میکرد. از این رو، میل او به کشتار یهودیها را میتوان به نوعی روش هایدریش برای متقاعد کردن همکارانش دانست که به آنها بفهماند «لکهای از خون یهودیها» در وجودش نیست. یکی دیگر از شایعات پشت سرش، منزوی بودن است. شاید اینطور باشد، اما او کاملا باانگیزه زندگی میکرد و در فعالیت سیاسی ماهرانه عمل میکرد. او همیشه دوست داشت به بهترین شکل ظاهر شود و زمانی که در یک پست منصوب میشد، از او انتظار میرفت تا پا را فراتر بگذارد. با این وجود، انگیزه او به سرعت به "غرور" تبدیل میشد. هایدریش (دومین نفر از سمت چپ) در یک جلسه با سران گشتاپو: آرتور نبه، فرانتس یوزف هوبر، هانریش هیملر و هاینریش مولر – برلین همسر مرموز هایدریش ماجرا اما از آنجایی آغاز میشود که هایدریش با زنی جوان به اسم "لینا فون اوستن" در دسامبر 1930 میلادی آشنا شد. آن دو به سرعت جذب یکدیگر شده و تا پیش از کریسمس با هم نامزد کردند. اما زن جوان دیگری در برلین – که هویت او هیچگاه مشخص نشد – ادعا میکرد که زن هایدریش است و این مسئله را به افسران مافوق او گفته بود. یک دادگاه نظامی برای حل مسئله برپا شد. هایدریش در دادگاه چنان مغرورانه با آن زن برخورد کرد که دادگاه او را به خاطر "عدم صداقت" از نیروی دریایی اخراج کرد. اخراج او از نیروی دریایی برای هایدریش خیلی گران تمام شد اما همسرش لینا در تمام مدت کنارش ماند. مشکل بدتر این بود که ثروت خانوادهاش به خاطر بحران اقتصادی (ناشی از تورم کاذب پس از جنگ جهانی اول) در آلمان کم و کمتر شده بود. به همین دلیل، هایدریش نمیتوانست از پدرش کمک مالی دریافت کند. ورود به سرویس اطلاعاتی هایدریش دوست نداشت در شغلهایی که پایینتر از خودش میدید، مشغول به کار شود و از طرفی هم همچنان تمایل داشت لباس نظامی را به تن کند. به همین دلیل او در سال 1931 میلادی از طریق یکی از دوستان خانوادگیشان به مردی معرفی شد که میخواست برای حزب سیاسیاش یک دستگاه اطلاعاتی راهاندازی کند. آن شخص کسی نبود جز هاینریش هیملر و آن حزب هم چیزی نبود جز حزب نازی. گرچه هایدریش در کار اطلاعاتی چندان تجربهای نداشت و تمام اطلاعاتش محدود به رمانهای کارآگاهی و جاسوسی میشد، اما او توانست مسئول SS را متقاعد کند که شخص درستی را انتخاب کرده است. وی در ماه ژوئن پیشنهاد را دریافت و به عضویت حزب نازی آلمان درآمد. تا پیش از آن موقع، هایدریش چندان آدم سیاسی نبود. برخلاف او، لینا و خانوادهاش از طرفداران سرسخت نازیها بودند. به همین دلیل، لینا از شغل جدیدش بسیار استقبال کرد و ملاقات شوهرش با هیملر را اینگونه وصف کرد: «بهترین لحظه زندگی من و زندگی ما.» آن قرار ملاقات البته در سالهای بعد عواقب بسیار سنگینی برای زندگی میلیونها نفر داشت. توسعه مخوفترین نهادهای سرکوبگرایانه هایدریش سرویس اطلاعاتی SD را توسعه داد - که گشتاپو نیز بخشی از آن بود – و آن را به یکی از مخوفترین نهادهای سرکوبگرایانه دولتی تبدیل کرد که جهان تاکنون به خود دیده است. هایدریش بود که پشت برنامه تیراندازی به صدها هزار یهودی و دیگران بود. او بود که کنفرانس وانسی را مدیریت کرد تا پاسخی برای "آخرین راهحل پرسش یهودیان" پیدا شود. او بود که اینگونه مورد ستایش هیتلر قرار گرفت: «یکی از بهترین سوسیالیستهای ناسیونال؛ یکی از مدافعین وفادار به مفهوم رایش آلمان؛ یکی از بزرگترین مخالفان تمام دشمنان رایش.» بنابراین چه پیش آمد که این جوان پولدار و تربیتشده در یک خانواده اهل موسیقی، به چنین شخصیت منفوری بدل شد؟ چهره شیطان: راینهارد هایدریش – وی در سال 1942 از دنیا رفت علت دگردیسیِ هایدریش دگردیسیِ هایدریش از آنجا نشات میگیرد که او تمایل داشت اهداف مافوقهایش را ارضا کند. در واقع سیاستهای جنبش نازی نبود که برای او اهمیتی داشت، بلکه فرصتهایی بود که او در پی آن به قدرت و مقام میرسید. اما همینکه او جای پایش را در سیستم نازیها محکم کرد، دوست داشت تا نشان دهد که حتی به نسبت افراد قدیمیتر بیشتر طرفدار نازیها است. البته یک عامل دیگر را نیز باید در نظر گرفت: نفوذ همسرش و خانواده او. لینا به "حقانیت" هیتلر شک نداشت و تا زمان مرگش در سال 1985 میلادی طرفدار آن باقی ماند. با تقویت باور هایدریش به نازیها، او ایمان آورده بود که اقداماتشان اخلاقی است. او عمیقا باور داشت که یهودیها تهدیدی مهلک برای جامعه هستند و نابودی آنها به نفع بشریت تمام خواهد شد. او در مورد شدت سختی در جنگ با دشمنان گفته بود: «شرایط برای همه کاملا دشوار است، اما باید بمانند سنگ گرانیت سخت باشم؛ در غیر این صورت تمام زحمات پیشوا به هدر میرود. بعدها مردم به خاطر کارهایمان با نیکی از ما یاد خواهند کرد.» هیملر در مراسم تدفین هایدریش گفته بود: «در مورد هایدریش میدانم که او برخلاف قلب مهربانش چقدر هزینه داد تا چنین مستحکم و استوار باشد.» در تصور هایدریش، روشهای دموکراتیک ضعیف عمل میکند و نمیتواند برای مواجهه با یهودیها و کمونیستها جواب دهد. سبعیت در مبارزه با دشمنان رایش ضروری است و نباید به سخنرانی خوب و مصالحه تکیه کرد. هایدریش در نهایت به این خاطر دست به آن اقدامات زد که باور داشت کارهایی درستی هستند. او یک هیولا به دنیا نیامده بود و حتی در طول زندگی هیچگاه چنین چیزی را در مورد خودش فرض نکرد. دختر هایدریش "سیلکه" در سال 1971 میلادی اظهار داشت که پدرش ذاتا آدم بدی نبوده است. پایان اپرا در پایان اپرای پدر هایدریش به نام "آمین،" قهرمان داستان کشته میشود. او پس از آنکه بر روی صحنه کشته میشود، فریاد میکشد: «خداوند به ما رحم کند.» اما مطمئنا، آن شخصی که وامدار نام قهرمان آن اپرا بود، چه در زندگی و چه در هنگام مرگ سزاوار رحم خداوند نبود. درست است که افرادی مانند او تا سالها مورد لعن و کفر دیگران قرار میگیرند، اما باید بدانیم که افرادی مانند او میتوانند تغییر منفی کنند – اینکه اگر کسی توانایی نواختن ویالون را داشته باشد و همچنین کاملا فرهنگی و شهری و باهوش هم باشد، باز هم هیچ تضمینی نیست که او به یک "هیولای واقعی" تبدیل نشود.
-
تغییر سرنوشت ۶ میلیون نفر با یک نامه تاریخ ایرانی: آن نامه تقریباً کوتاه است و به عبارت بهتر از سه جمله و دقیقاً ۸۸ واژه تشکیل شده است. اما همین سند که به صورتی نه چندان خوب، بر روی یک ورق کاغذ فاقد سربرگ تایپ شده، در واقع یک سند کلیدی و بسیار مهم مربوط به قرن بیستم محسوب میشود. زیرا هرمان گورینگ یا همان نفر دوم رایش سوم در این نامه به راینهارد هایدریش، رئیس تشکیلات سرکوب و امنیت رژیم مأموریت میدهد که «همه آمادگیهای لازم اعم از مادی و موضوعی و سازمانی برای حل کامل مساله یهودیان مقیم در مناطق نفوذ آلمان در اروپا را مورد بررسی» قرار دهد. افزون بر آن هایدریش طی همین فرمان موظف شده که «در اسرع وقت یک طرح جامع در مورد اقدامی سازماندهیشده و عینی و موضوعی در جهت حل نهایی و مطلوب مساله یهودیان» ارائه کند. تاریخ نامه به صورت دستنویس درج شده اما در حاشیه سمت راست بالای صفحه این عبارت ماشین شده را نیز میبینیم: «جولای ۱۹۴۱، برلین.» این نامه پس از چندین دهه از چند هفته پیش منتشر و در زمره اسناد غیرطبقهبندی شده قرار داده شده است. با این حال هایدریش تا آخرین روز ماه جولای موفق به ملاقات با گورینگ نمیشود. این افسر اساس بالاخره روز پنجشنبه ۳۱ جولای ۱۹۴۱ و دقیقاً رأس ساعت ۱۸:۱۵ دقیقه عصر وارد دفتر آن کارگزار بسیطالاختیار رایش در برلین میشود، همان مردی که همزمان بیش از دو دوجین از مناصب بسیار مهم رایش را در اختیار خود داشت. هیچ کس نمیداند که آن دو مرد دقیقاً در چه رابطهای و در چه موردی بحث و گفتوگو کردند و البته در مورد اصل موضوع هیچ بحث و اختلافی وجود نداشت. با این حال هایدریش به افراد حاضر در سازمان امنیتی متبوع خود دستور داده بود که مدارکی را آماده و گزارشهایی را تهیه کنند. آدولف آیشمن یکی از کارشناسان «امور یهودیان» که تحت امر هایدریش بود و بعدها به شهرتی جهانی رسید گفته است: «آن نامه را هم خود ما تهیه کرده بودیم و گورینگ امضای خود را زیر آن گذاشت.» از قرار معلوم آن مارشال رایش بدون هر گونه اما و اگری، تنها با یک حرکت سریع نامه را امضا میکند و از همین شکل امضا و فضای خالی زیادی که بین امضا و نوشته اصلی باقی مانده است میتوان نتیجه گرفت که هیچ مخالفتی با موضوع نامه نداشته و فقط به این صورت رسماً مشارکت و مسئولیت خود را پذیرفته است. گورینگ طی بازجوییهایش در دادگاه جنایات جنگی نورنبرگ نیز تأیید کرد که خودش آن سند را امضا کرده است. او البته به ترجمه انگلیسی این نامه که توسط شاکیان آمریکایی ارائه شده بود اعتراض کرد و به این ترتیب نامه مذکور به زبان اصلی در صحن دادگاه قرائت شد. اما این سند چه اهمیت و معنایی دارد؟ آیا در واقع این سند در حکم ماموریتی از سوی سران نازی به سازمان اساس برای آغاز هولوکاست و قلع و قلع و ریشهکنی حتیالامکان کامل یهودیان از اروپا به شمار میآید؟ آیا هیتلر حاضر به امضای چنین فرمانی نبوده و این کار را به گورینگ واگذار کرده است؟ کارشناسان امور نازیسم و افرادی مانند هرمان گرامل و ریچارد برایتمن از چند دهه پیش سرگرم ارائه تفسیری از این نامه مورخ ۳۱ جولای ۱۹۴۱ بوده و هستند. موضوع این نامه به همین صورت و تا به امروز در بسیاری از کتابهای درسی نیز آمده و بیش از همه اشارات موجود در آن است که ارائه تعبیر و تحلیلی قاطع و روشن را برای برخی از تحلیلگران مشکل میکند. اگرچه در این نامه از واژه «کشتن» اثری نیست اما مفاهیمی چون «حل کامل مساله یهودیان» یا «حل نهایی مساله یهودیان» به چشم میخورد. طبق شواهد و اسناد روشن در دوران رایش سوم، معمولاً در مکاتبات داخلی برای قتلعام و امثالهم از واژههای مبهمی چون «عملیات ویژه» استفاده شده است. اما پیتر لانگریچ و کریستوفر براونینگ در تحقیقات تازه خود روایت دیگری از معانی واژههای موجود در آن نامه ارائه میدهند. به باور این دو کارشناس موضوع و انگیزه نگارش آن نامه فقط و فقط در راستا و با هدف «بررسی امکان انجام قتلعام و کشتار جمعی» بوده است. پیش از آن نیز حکومت نازی برای از میان برداشتن یهودیان تدابیر مختلفی را اندیشیده و به اجرا گذاشته بود. برای اثبات این مساله میتوان به چهار موضوع و مورد مهم و مشخص اشاره کرد. اولین مورد کشتار مردان و زنان و کودکان یهودی در مناطق اشغال شده اتحاد جماهیر شوروی در اوایل جولای همان سال بود. این افراد همگی به یک شکل کشته شده بودند. دومین مورد به ۱۶ جولای سال ۱۹۴۱ بازمیگردد. در آن روز یکی از افسران اساس به نام رولف - هاینتز هوپنر با ارسال تذکاریهای به آدولف آیشمن در برلین از کشتار جمعی یهودیان لهستانی به عنوان «انسانیترین راهحل» یاد کرد. مساله مهم این که هر دو مورد یاد شده پیش از آن دستور کتبی و رسمی گورینگ به هایدریش اتفاق افتاده بود. مورد سوم به پیشنهاد یا تصمیم شخصی هاینریش هیملر، رئیس اساس در سپتامبر ۱۹۴۱ بازمیگردد. هیملر از کوچ اجباری میلیونها یهودی به مناطق استپی و غالباً لمیزرع روسیه دفاع میکرد. اگرچه نیت از این اقدام نیز در نهایت همان کشتار جمعی یهودیان بود اما در آن زمان هنوز از کشتار جمعی راندهشدگان در به اصطلاح کارخانهها و اردوگاههای مرگ حرفی علنی در میان نبود. البته این نوع کشتار بعدها به صورت امری روزمره درآمد. موضوع چهارم و آخر این که هایدریش به مدت چهار ماه از هیچ یک از اختیاراتی که گورینگ به وی داده بود استفاده نکرد و مأموریتهای محوله را به اجرا نگذاشت و تازه روز ۲۹ نوامبر ۱۹۴۱ بود که کپیهایی از آن نامه کذایی را همراه با دعوتنامههایی برای شرکت در مذاکراتی در سطح معاونین مهمترین وزارتخانهها به برلین ارسال کرد. موضوع این دعوتنامهها شرکت در مذاکراتی در رابطه با مساله یهودیان بود که در ویلای ویژه اساس در وانزه برگزار میشد. در همان زمان بود که کارهای ساختمانی نخستین اردوگاههای مرگ آغاز شد و اولین کشتار جمعی در منطقه خلمنو به وقوع پیوست. این جنایت روز ۸ دسامبر ۱۹۴۱ و در اولین اتاق گاز نصب شده در بلزک صورت گرفت. بدین ترتیب دلیل اصلی اهمیت آن سند صریح و آشکاری که توسط راینهارد هایدریش در ۳۱ جولای ۱۹۴۱ ارائه و به امضای هرمان گورینگ رسید کدام است؟ پاسخ این که این نامهنگاری در سیستم حکومت نازی امری عجیب و در عین حال معمول به شمار میرفت، بدین ترتیب که در گام نخست ماموریتی برای بررسی امکانات اجرای یک کشتار جمعی ابلاغ میشود و سپس این مساله روز به روز بیشتر رادیکالیزه شده و صدور احکام قتل و جنایت را به امری عادی بدل میکند. این روش در دوران رایش سوم نه تنها در رابطه با سیاستهای مربوط به یهودیان بلکه در موارد دیگر نیز به کار گرفته میشد و حتی شخص هیتلر و گورینگ غالباً برای اشاره و یا حتی تشریح برنامههای خود از واژههای مبهم استفاده میکردند تا به این صورت ابعاد واقعی فاجعه را پنهان کنند. با نگاهی موشکافانهتر به این روش میتوان گفت که هایدریش از ماموریتی که از سوی گورینگ به وی محول شده به عنوان چراغ سبزی از سوی رئیس خود استفاده میکند. از قرار معلوم گورینگ به این افسر اساس این اختیار را میدهد که برای تأمین منافع تشکیلات خود علیه دیگر نهادهای حکومت از جمله وزارت خارجه و وزارت رایش در امور سرزمینهای اشغالی شرقی وارد عمل شود. آن نامه که امضای گورینگ را در پای خود دارد در واقع از انتقاد و اعتراض دیگر وزارتخانهها مصون بوده و هیچ نهادی در داخل حکومت جرات آن را نداشت که آن را زیر سؤال ببرد. بیتردید همه این واقعیتها هم نمیتواند بار اصلی مسئولیت قتل شش میلیون یهودی را از شانههای هیتلر بردارد. اما این نامه مشخص میکند که فجایعی مانند هولوکاست لزوماً با دستور مستقیم «پیشوا» یا گورینگ صورت نگرفته است. در بسیاری از موارد از جمله در رابطه با کشتارها و قتلعامهایی که در مناطق اشغالی لهستان و یوگسلاوی و شوروی صورت گرفت، این مسئولان میانی و گاه رده پایین برلین بودند که تصمیم اول و آخر را میگرفتند. آنها میدانستند که در هر صورت اوامر و خواستهای رهبری رژیم را پیش میبرند و به همین خاطر برای ارتقای جایگاه خود دست به ابتکارهای شخصی میزدند؛ ابتکارهایی که در برخی موارد به قیمت جان صدها هزار انسان تمام شد.
- 1 پاسخ
-
- 2
-
گور یکی از رهبران آلمان نازی در برلين نبش قبر شد
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در متفرقه
قبر راینهارد هایدریش، یکی از معماران اصلی نسلکشی یهودیان در برلین پلیس آلمان روز دوشنبه ۲۵ آذر خبر داد که قبر راینهارد هایدریش، یکی از معماران اصلی نسلکشی یهودیان در دوران حکومت آلمان نازی، نبش قبر شده است. یک سخنگوی پلیس به خبرگزاری فرانسه گفت قبر او «بین روزهای چهارشنبه و پنجشنبه» حفاری و باز شده و تحقیقات در مورد جرم تخریب محل خاکسپاری آغاز شده است. بر اساس گزارش رسانههای آلمان، ظاهرا به استخوانهای هایدریش دستبرد زده نشده است. راینهارد هایدریش، رئیس پر قدرت نهادهای امنیتی آلمان نازی بود و گشتاپو نیز زیر نظر او فعالیت میکرد. او که از طراحان اصلی هولوکاست بود در سالهای جنگ جهانی دوم توسط پارتیزانهایی که در بریتانیا آموزش دیده بودند در شهر پراگ، پایتخت چکسلواکی، ترور شد. بیرحمی راینهارد هایدریش حتی در میان نخبگان حاکم در حکومت رایش سوم زبانزد همه بود. بیرحمی او حتی در میان نخبگان حاکم در حکومت رایش سوم زبانزد همه بود. بر اساس کتاب زندگینامه او با عنوان «هایدریش: چهره اهریمن» به قلم ماریو ددریش، آدولف هیتلر به زبانی تحسینآمیز او را «مردی با قلب آهنین» خطاب میکرد. در دوران اشغال چکسلواکی توسط نیروهای آلمان نازی او به «قصاب» پراگ شهرت پیدا کرد. راینهارد هایدریش رئیس نشست «وانزه» در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۲ بود که در آن نحوه اجرای طرح نسلکشی و نابودی یهودیان در مناطق اشغال شده اروپا تعیین شد. در ۲۷ مه ۱۹۴۲ پارتیزانهای اهل چکسلواکی که توسط اداره عملیاتهای ویژه بریتانیا آموزش دیده بودند در مسیر حرکت خودروی او یک مین ضدتانک کار گذاشتند. هایدریش در این انفجار به شدت زخمی شد و چند روز بعد درگذشت. جسد او به برلین منتقل و در یک قبرستان نظامی دفن شد. در دوران جنگ سرد این قبرستان که در کنار دیوار برلین قرار داشت یک منطقه ممنوعه بود و سنگ قبر او همچون قبرهای تعداد دیگری از رهبران آلمان نازی برچیده شد. ولی جسد راينهارد هايدريش هيچگاه به نقطه ديگری منتقل نشد و محل قبر او را همه میدانستند. به گزارش روزنامه «تاگِس اشپيگل»، يک گروه ضد فاشيستی در سال ۲۰۰۰ اعلام کرد که قبر يکی از فرماندهان گروههای ضربت نازیها به نام هورست وسل را در برلين شکافته و جمجمه او را در رودخانه «اشپری» انداختهاند. اما پليس در آن زمان اعلام کرد که هيچ قسمتی از باقيمانده جسد ربوده نشده است. -
دانلود آهنگ مهران رجبی شکست از همراهیتان سپاسگزاریم و آهنگ جدید مهران رجبی با نام شکست را فراهم کرده ایم تا با متن کامل مازندرانی و لینک دانلود مستقیم، مشاهده و دریافت کنید. Mehran Rajabi – “Shekast” »/ Download With Text And Online player In آهنگ هر شو فقط به یاد ته خسمه و وومه ویشار مهران رجبی دومه اسا خانی بوری بور عزیز خدا نگهدار ♪⋆ امه دیدار به قیا مت دیگه نکشمه انتظار ♫ من همونیمه که بیمه تو اسا بوی غریبه ♯ فکر نکن مر حالی نیه کی دره ته قلب دله ♪⋆ ساعت ساعت انتظار مه دل هسه ته بی قرار ♫ لحظه شماری کمه برسه لحظیه دیدار ♯ سر همون پل چوبی بیه منو تنه قرار ♪⋆ هر شو فقط به یاد ته خسمه و وومه ویشار ♫ دل گینه بی ته مه دلبر ویشارمه شو تا صحر ♯ نخ به نخ سیگار کمی دی پیکه المه شنه ور ♯ هر شو سلامتی شومه فقط به عشق دلبر ♪⋆ شنه دله سر خال زمه به عشق نامرد دتر ♫ ساعت ساعت انتظار مه دل هسه ته بی قرار ♯ لحظه شماری کمه برسه لحظیه دیدار ♯ سر همون پل چوبی بیه منو تنه قرار ♫ هر شو فقط به یاد ته خسمه و وومه ویشار ♪⋆ هر چی فکر کمه تسه کم نشتمه تو رفاقت ♯ شه همیشه بیمه کچیک گد گردمه تر همیه ور ♫ پا اشتمه شنه غرور تا ته نبوشی ناراحت ♯ اسا نمه چتی بوه با غریبه کنی صحبت ♯ ساعت ساعت انتظار مه دل هسه ته بی قرار ♪⋆ لحظه شماری کمه برسه لحظیه دیدار ♫ سر همون پل چوبی بیه منو تنه قرار ♯ هر شو فقط به یاد ته خسمه و وومه ویشار ♪⋆ دانلود آهنگ با کیفیت 320
- 4 پاسخ
-
- 9
-
دانلود آهنگ مهران رجبی درد شنونده آهنگ مازندرانی زیبای درد با صدای مهران رجبی در سایت سویل موزیک هستید و میتوانید با لینک دانلود مستقیم دریافت کنید، همراه با متن کامل شعر Mehran Rajabi – “Dard” »/ Download With Text And Online player In متن آهنگ درد مهران رجبی زندگی هاکردن تک و تنهایی ◦◦ تو این شهره شلوغ ته ناری جایی ♬ اینتا درده اینتا دره ♪ چه شو هایی برمه چش تا صوایی ♯ خو نشیه چش خونسمه لالایی ♯ اینتا درده اینتا درده ◦◦ تو گتی من بمیرم ♬ شخده زود کشنی ♪ اینه دومه بعده من ♯ مه عکساره اشنی ♬ لعنت به اون شبایی ◦◦ که غم گینه گلی ره ♪ نتونی گب بزنی ♯ دل از همه جا سیره ♬ همه چی اولش خیلی قشنگ وه ◦◦ یه روز بی من دنیبی ته دل تنگ وه ♯ اینتا درده اینتا درده ♬ الان کجه دری تنه سر گرمه ♪ تو خنده کنی و من غصه خرمه ◦◦ اینتا درده اینتا دره ◦◦ تو گتی من بمیرم ♬ شخده زود کشنی ♯ اینه دومه بعده من ♪ مه عکساره اشنی ◦◦ لعنت به اون شبایی ♯ که غم گینه گلی ره ♬ نتونی گب بزنی ♪ دل از همه جا سیره ◦◦ مه تن لرزنه کله نکنه کار ♯ شه دله باد هدامه تو روزگار ♬ اینتا درده اینتا درده ♪ به بمردن مره هاکردی وادار ♯ همه روز میرمه زنده ۲ بومه یار ◦◦ اینتا درده اینتا درده ♪ تو گتی من بمیرم ♬ شخده زود کشنی ♯ اینه دومه بعده من ◦◦ مه عکساره اشنی ♪ لعنت به اون شبایی ♬ که غم گینه گلی ره ◦◦ نتونی گب بزنی ♪ دل از همه جا سیره ♬ مهران رجبی درد دانلود آهنگ با کیفیت 320
- 2 پاسخ
-
- 5
-
دانلود آهنگ کامران خلیلی و مهران رجبی هم قسم
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آهنگ جدید
دانلود آهنگ کامران خلیلی و مهران رجبی هم قسم هم اکنون دانلود آهنگ هم قسم از کامران خلیلی قطعه ای با بالاترین و بهترین کیفیت به همراه تکست موزیک Download Best Song: Kamran Khalili Ft Mehran Rajabi๑ ♪ Ham Ghasam ♪ In The ๑ متن آهنگ هم قسم کامران خلیلی سفارش هاکردمه وقت یاری ♩♩ میسه بسازه برنو جنگی ♩♩ برنو تی قربون، تی چمری قربون ♩♩ هم قسم بووشیم نکفیم زندون ♩♩ ها برو ها نشو می دل سر اوشته ♩♩ وقتی یاری برنو تن ره بروشته ♩♩ هنان ره تره گمه، آزا بکوشه ♩♩ کامران خلیلی هم قسم دانلود آهنگ با کیفیت 320- 1 پاسخ
-
- 7
-
دانلود آهنگ جدید سینا پارسیان به نام انتها Download New Music Sina Parsian – Enteha متن آهنگ انتها سینا پارسیان آسمون داره میوفته نردبون داره میوفته کف فنجون ته فالم رد خون داره میوفته من بدون تو همینم لاشه ی ابر رو زمینم بعد تو روزی یه نقطه از یه نون داره میوفته نون من بریده بی تو به لبم رسیده بی تو هیچ خیابونی تو این شهر دیگه خط نمیده بی تو خیلی از دلم نمونده خاکی از گلم نمونده نوک نردبون بغضم به گلوم رسیده بی تو انتهای آخرین کوچه ی قلب من هنوزم خونه داری من که خاکی شده ابرم تو ببار اگه دل دیوونه داری انتهای آخرین کوچه ی قلب من هنوزم خونه داری من که خاکی شده ابرم تو ببار اگه دل دیوونه داری دیگه چی هست ته این فنجون خون به دل شده شهر بعد سیلی که عروس آب و گل شده تو توی شلوغی دردای من غیبت زد طفلکی خودم که دستام تو شلوغی ول شده انتهای آخرین کوچه ی قلب من هنوزم خونه داری من که خاکی شده ابرم تو ببار اگه دل دیوونه داری انتهای آخرین کوچه ی قلب من هنوزم خونه داری من که خاکی شده ابرم تو ببار اگه دل دیوونه داری دانلود آهنگ با کیفیت 320دانلود آهنگ با کیفیت 128
- 2 پاسخ
-
- 3
-
دانلود آهنگ تو بیخیالی ولی من عاشقتم هنوز شدیدا
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آهنگ قدیمی
دانلود آهنگ تو بیخیالی ولی من عاشقتم هنوز شدیدا هم اکنون دانلود کنید و لذت ببرید از آهنگ تو بیخیالی با صدای دلنشین مهدی جهانی Exclusive Song: Mehdi Jahani | To Bikhiali With Text And Direct Links In Mihan Forum ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── فک میکردم اون یه ذره آدمه♬♫ رفت و تنها شد دلم یه عالمه البته تا اونجایی که یادمه♬♫ هرچی خوردم از این دل ساده مه من خسته شدم از آدما و طعنه هاشون♬♫ خسته شدم از اومدن و رفتناشون♬♫ خستم از خیابون و پیاده رو هاش ازت که خواسته بودم مراقبم باش♬♫ چقدر تنهام تنهام تنهام چقدر سرده بی تو دستام♬♫ تو رو میخوام میخوام میخوام ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── آهنگ تو بیخیالی ولی من عاشقتم هنوز شدیدا دانلود با کیفیت320دانلود با کیفیت128- 3 پاسخ
-
- 7
-
دانلود آهنگ جدید 25 باند به نام عشق بدون حاشیه
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آهنگ جدید
دانلود آهنگ جدید 25 باند به نام عشق بدون حاشیه Download New Music 25 Band Eshghe Bedoone Hashie 25 باند عشق بدون حاشیه متن موزیک من همه جونم به تو بنده وقتی لبهای تو میخنده وقتی بی هوا میای پیشم من از اول عاشقت میشم وقتی زول میزنی توو چشمام وقتی با تو روشنه دنیام میگی با منی در گوشم عطر تو میگیره تنپوشم عطر تو میپیچه توو خونه تَب عشقت شروع میشه میشه تو که میخندی تموم خاک قلبم زیرو رو میشه میشه خوب بلد بودی بیای و گل کنی توو قلب دیوونم هیشکی غیر از تو نمی شد منو عاشق کنه می دونم تو چشات نقاشیه عشقت بدون حاشیه من تمام دلخوشیم اینکه کنارم باشیه میشه بارون شی بباری رو تن مجنون من میشه قلبم بشه خونت تو بشی مهمون من عطر تو میپیچه توو خونه تَب عشقت شروع میشه میشه تو که میخندی تموم خاک قلبم زیرو رو میشه میشه خوب بلد بودی بیای و گل کنی توو قلب دیوونم هیشکی غیر از تو نمیشد منو عاشق کنه می دونم تو چشات نقاشیه عشقت بدون حاشیه من تمام دلخوشیم اینکه کنارم باشیه میشه بارون شی بباری رو تن مجنون من میشه قلبم بشه خونت تو بشی مهمون من دانلود آهنگ با کیفیت 320 kbps دانلود آهنگ با کیفیت 128 kbps- 2 پاسخ
-
- 10
-
حمید هیراد دلی آهنگ حمید هیراد دلی Hamid Hiraad _ Deli نهایتا تو هم یه شب مثل همه جا میزنی نهایتا میشکنه بغضت حرفمو هر جا بزنی نهایتا یه شب دو شب دلم برات تنگ میشه نهایتا یه روز دو روز نباشی دل سنگ میشه دله دیگه تنگ میشه نباشی از سنگ میشه دور کسی بگرد که دور کسی نگرده واسه کسی بخند که با دیگرون نخنده عشق کسی نشو که عشقو دوره کرده دور کسی بگرد که دور کسی نگرده واسه کسی بخند که با دیگرون نخنده عشق کسی نشو که عشقو دوره کرده حمید هیراد دلی دانلود آهنگ با کیفیت 320دانلود آهنگ با کیفیت 128
- 3 پاسخ
-
- 11
-
دانلود آهنگ ماهان بهرام خان ستاره دنباله دار
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آهنگ جدید
دانلود آهنگ ماهان بهرام خان ستاره دنباله دار ترانه و آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی ستاره دنباله دار از ماهان بهرام خان با دو کیفیت 128 و 320 و لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش آنلاین از سایت میهن فروم آهنگساز و تنظیم کننده و خواننده: ماهان بهرام خان | نوازنده ساکسیفون: محمدباقر قبادی | نوازنده گیتار: فرزاد رضایی | طراح لباس: کمیل محمدی | ترانه سرا: علی یزدانی | عکس: بهروز ساسانی متن آهنگ ستاره دنباله دار ماهان بهرام خان همه میدونن میدونن به تو دل دادم چه روزایی بود روزای اول مگه میره از یادم همه عالم و آدم دیدن که تویی جفتم تو که رفتی ولی من پشت تو خوبیتو میگفتم دلم دیگه کسی رو نمیخواد چشای تو بهم انگیزه میداد نه تو دلم دیگه کسی جات نمیاد نمیاد مثل تو صد سال یه بارم نه دیگه تو نرو تنهام نذارم تو شدی ستاره ی دنباله دارم نمیاد مثل تو صد سال یه بارم نه دیگه تو نرو تنهام نذارم تو شدی ستاره ی دنباله دارم دانلود آهنگ ماهان بهرام خان ستاره دنباله دار تو که باشی دنیا بهم نمیرسه زورش هر چشمی بدخواهت باشه میکنم دورش بیا آروم جونم شو بیا دلتنگم سر تو پاش بیفته با همه ی دنیا میجنگم دلم دیگه کسی رو نمیخواد چشای تو بهم انگیزه میداد نه تو دلم دیگه کسی جات نمیاد نمیاد مثل تو صد سال یه بارم نه دیگه تو نرو تنهام نذارم تو شدی ستاره ی دنباله دارم نمیاد مثل تو صد سال یه بارم نه دیگه تو نرو تنهام نذارم تو شدی ستاره ی دنباله دارم ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫ ♫. همه میدونن میدونن به تو دل دادم دانلود آهنگ با کیفیت 320دانلود آهنگ با کیفیت 128 -
دانلود آهنگ ابی عالی دلشکسته به ما بپیوندید در سایت میهن فروم و دانلود کنید این آهنگ زیبا را با صدای ابی عالی با عنوان دلشکسته دو کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ و تکست در کمترین زمان ممکن و با بالاترین کیفیت موجود ترانه سرا: آقای مجتبی محمدی، تنظیم کننده: آقای محمدرضا حدادی، نوازنده گیتار: آقای میلاد شیخی Ebi Aali – “Delshekasteh” »/ Download With Text And Online player In ~ Mihan Forum متن آهنگ دلشکسته ابی عالی ـــــــــــــــ|Mihan Forum|ـــــــــــــــ من از زمونه گله دارمه رفق، اتا صدای خسته دارمه رفق ☃ از هر کس و ناکس ضربه بخردمه ☃ اتا دل شکسته دارمه رفق ☃ باد هدامه تو قمار عاشقی ☃ بخردمه چوب شنی سادگی ☃ از شی بخت و اقبال هستمه شاکی ☃ می خراک بوه تل سیگاری دی ☃ لعنت به رسم زمونه ☃ می دل چه بیته بهونه ☃ دانلود آهنگ با کیفیت 128 دانلود آهنگ با کیفیت 320
-
از حیله و نیرنگ به قلبم که نشستند با نامِ رفاقت کمرِ توطئه بستند گفتند بزن سنگ به نابودی شیطان شیطان صفتان قلبِ مرا زود شکستند من سنگ به بودش زده بودم همه ی عمر زین روست شیاطین همگی سنگ به دستند بر کوهِ تنم زخم زیادست ز یاران حالی به تنم نیست بگویم که چه پستند من عقربِ در دایره ی آتشم ای مرگ مردان همه زین روست که از معرکه خستند عمریست تعصب کشِ هر بی سروپایم من نیست شدم تا که بفهمم که چه هستند گفتند خداحافظ و گفتم به سلامت عشاق ز تنهایی خویش است که مستند بادا هم دم مستیِ من بادِ دمِ صبح در بادیه ی عشق همه باده پرستند...
-
دانلود آهنگ ابی عالی دلبر منه جانه
彡Mr AlirezA彡 پاسخی برای 彡Mr AlirezA彡 ارسال کرد در موضوع : آهنگ جدید
اون اهنگ که واقعا لایک داره البته ابی همه اهنگاش لایک داره -
تمامی خواص و فواید هلو برای درمان، زیبایی و تناسب اندام
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در سبک زندگی
هلو یک میوه بسیار خوش طعم و محبوب است که دارای فواید و خواص فوقالعاده ای برای سلامت هر یک از ما است که می توانید از آن بدون هر مشکلی استفاده کنید. خواص هلو و مزایای شگفت انگیز هلو و استفاده از آن هلو یک میوه فوقالعاده و مفید برای سلامت و زیبایی پوست است و می تواند یک لاغر کننده باشد. روده ها و دستگاه گوارش هم با مصرف هلو به نوعی پاکسازی می شوند. باورها بر این است که هلو ابتدا در چین کشف شده است و همچنین بزرگترین تولید کننده هلو است و پس از آن، ایتالیا در رتبه دوم قرار دارد. ظاهر این میوه شبیه به یک سیب کوچک است و به طور کلی بیضی شکل است و 7 تا 10 سانتیمتر قطر و 130 گرم وزن دارد. سطح بیرونی هلو پرز مانند است و گوشت داخلی آن تقریباً 87 درصد آب دارد. طعم آن ترش و شیرین است و عطر دلپذیری دارد. انواع مختلف هلو در سراسر جهان رشد می کند و دارای رنگ های مختلفی هستند و این میوه بین ماه اردیبهشت تا آبان در دسترس است. هلو را می توان به روش های مختلف مصرف کرد، اما باید قبل از خوردن، آن را پوست بکنید. می توانید آن را به سالاد، دسر، مربا و ژله ها اضافه کنید؛ کمپوت هلو نیز در تمام طول سال در دسترس و موجود است. ارزش غذایی هلو کالری: هلو کالری بسیار پایینی دارد، 6 عدد هلوی بزرگ تنها 70 کالری دارد. کربوهیدرات، چربی و پروتئین ها: اکثر کالری های موجود در هلو توسط 17 گرم کربوهیدرات در یک هلو بزرگ شامل می شود. همچنین حاوی 1/5 گرم پروتئین و 0/4 گرم چربی ناچیز است. فیبر غذایی هلو: یک عدد هلوی بزرگ حاوی حدود 2 گرم فیبر است که بیشتر در پوست آن متمرکز است. ویتامین های هلو: 1 عدد هلوی بزرگ 570 واحد ویتامین A را فراهم می کند که 10 درصد بیشتر از میزان توصیه شده روزانه این ویتامین است. همچنین در بخش سلامت نمناک می خوانید که هلو حاوی 1/4 میلی گرم نیاسین یا ویتامین B3 می باشد. هلو حاوی ویتامین های پیچیده B و E در مقادیر کم و ناچیز است. مواد معدنی هلو: هلو حاوی سدیم نیست، اما به طور خاص غنی از پتاسیم است. همچنین 10 میلی گرم کلسیم، 30 میلی گرم پتاسیم، 16 میلی گرم منیزیم، 0/3 میلی گرم روی و 0/4 میلی گرم آهن است. ویتامین های و ارزش غذایی هلو یک فنجان هلو با وزن 154 گرم حاوی: 60 کالری 1/4 گرم پروتئین 0/4 گرم چربی صفر گرم کلسترول و سدیم 16/7 گرم کربوهیدرات 13 گرم شکر 2/3 گرم فیبر 9 میلی گرم کلسیم 0/4 میلی گرم آهن 0/4 میلی گرم منیزیم 31 میلی گرم فسفر 293 میلی گرم پتاسیم است. همچنین منبع خوبی از ویتامین های A، E، K، C در میان سایر مواد مغذی است. خواص و فواید خوردن میوه هلو برای سلامت اعضای بدن و درمان بیماری ها هلو با داشتن ویتامین ها، مواد معدنی، آنتی اکسیدان و سایر مواد مؤثر، مزایای سلامتی آن را بخش سلامت نمناک به شما ارائه می دهد: هلو برای سلامت قلب و عروق: هلو با داشتن آهن و ویتامین K به حفظ سلامت قلب کمک می کند. ویتامین K مانع از لخته شدن خون می شود، بنابراین در برابر چندین بیماری قلبی محافظت می شود. آهن برای تشکیل گلبول های قرمز خون ضروری است. هلو خون شما را سالم نگه می دارد و از کم خونی ناشی از کمبود آهن جلوگیری می کند. لیکوپن و لوتئین موجود در هلو نیز خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهند. همچنین حاوی پتاسیم و الکترولیت هستند که فشار خون را تنظیم می کنند. ضربان قلب را کنترل می کند و بدن را در برابر سکته مقاوم می کند. هلو ضد سرطان است: هلو دارای آنتی اکسیدان هایی است به ویژه اسید کلروژنیک که در پوست و گوشت آنها متمرکز می شوند و خواص ضد سرطانی دارند. همچنین منبع خوبی از ویتامین A هستند که در برابر سرطان های ریه و دهان محافظت می کنند. هلو برای سلامت چشم: هلو منبع خوبی از بتاکاروتن است که در بدن به ویتامین A تبدیل می شود. ویتامین A برای سلامتی چشم نقش مهمی ایفا می کند و کمبود آن، باعث ضعیف شدن بینایی می شود. بنابراین، مصرف هلو یک راه حل عالی برای حفظ سطح کاروتن برای سلامت چشم ها است. همچنین از شب کوری و بیماری ماکولار با افزایش سن جلوگیری می کند. کاروتنوئیدهای لوتئین و زآگزانتین موجود در هلو در ارتباط با کم شدن شیوع آب مروارید اثرات مثبتی دارند. سم زدایی بدن با هلو : مقدار بالای پتاسیم و فیبر هلو، خطر زخم معده، التهاب و بیماری های مرتبط با بیماری های کلیوی را کاهش می دهند. همچنین در درمان مشکلات گوارشی مانند گاستریت و کولیت مفید است. دمنوش هلو نیز به عنوان یک درمان طبیعی برای سم زدایی کلیه مصرف می شود. هلو برای سم زدایی بدن هلو برای درمان و کاهش استرس: هلو برای بازگرداندن آرامش ذهن و درمان بی قراری مفید است. هلو حاوی آنتی اکسیدان: پوست و گوشت هلو خواص آنتی اکسیدانی فراوانی دارند و آنتی اکسیدان هایی مانند لوتئین، زآگزانتین و بتا کریپتوکسانتین در این میوه رادیکال های آزاد مشتق شده از اکسیژن را مهار می کنند و از بدن در برابر بیماری ها مراقبت می کنند. وجود اسید کلروژنیک در هلو نیز در اثرات محافظتی این میوه نقش دارد. جلوگیری از بروز هیپوکالمی با هلو: هلو حاوی پتاسیم است که نقشی حیاتی برای سیگنال دهی مناسب اعصاب و عملکرد سلولی بدن دارد. پتاسیم موجود در هلو به سوخت و ساز بدن، استفاده از کربوهیدرات ها، حفظ تعادل الکترولیت، و تنظیم بافت عضلانی کمک می کند. کمبود پتاسیم در بدن به هیپوکالمی منجر می شود که این اختلال باعث نامنظم شدن ضربان قلب و کاهش قدرت عضلانی می شود. تاثیر بر سیستم عصبی: وجود منیزیم در هلو از بروز استرس و اضطراب در بدن جلوگیری می کند و سبب حفظ آرامش سیستم عصبی می شود. پیش از این هم در بخش سلامت نمناک گفته شد کمبود منیزیم، در عملکرد سیستم عصبی مرکزی تاثیر دارد و سبب فعالیت بیش از حد عضلات و افزایش فعالیت سیگنال های عصبی می شود. مصرف غذاهای غنی از منیزیم همراه با ویتامین B6 در درمان تحریک بیش از اندازه ی سیستم عصبی مرکزی در کودکان اثرات مطلوبی دارد. هلو برای تقویت سیستم ایمنی بدن: هلو سرشار از ویتامین C است که به عملکرد طبیعی بدن و حفظ یک سیستم ایمنی سالم کمک می کند. روی و ویتامین C به مبارزه با عفونت و کاهش شیوع بیماری هایی مانند سرماخوردگی، مالاریا، ذات الریه و اسهال کمک می کنند. هلو برای کاهش سطح کلسترول بد: ترکیبات فنولی موجود در پوست و گوشت هلو سبب کاهش کلسترول بد LDL و تحریک کلسترول خوب HDL می شوند. همچنین این ترکیبات ابتلا به بیماری های مربوط به قلب را کاهش داده و سبب حفظ سلامت مطلوب قلب و عروق می شود. کاهش سطح کلسترول بد با هلو درمان استاز خون: هسته درونی هلو، اختلال استاز خون که در آن خون غیرفعال می شود را درمان می کند. استاز خون بر اثر کمبود طولانی مدت خون به وجود می آید و به آب زدودگی خون منجر می شود. این اختلال در اثر زایمان، آسیب دیدن شکم، یا جراحی اتفاق می افتد. هلو برای سلامت دهان و دندان: هلو شامل فلوراید و مقادیر کمی از کلسیم که برای استخوان ها و دندان ها مفید است، می باشد. مواد معدنی مانند آهن و فلوراید، از ایجاد حفره ها و سایر مشکلات دندانپزشکی جلوگیری می کنند. همراه با کلسیم، ویتامین C موجود در هلو نیز نقش مهمی در تقویت استخوان فک و لثه دارد. هلو برای سلامت استخوان: این میوه در پیشگیری از بیماری های مختلف استخوان مانند کم شدن مواد آهکی استخوان، که می تواند منجر به پوکی استخوان به خصوص در زنان یائسه شود، تاثیر مثبت دارد. مصرف غذاهای غنی از فسفر مانند هلو معدنی شدن دوباره ی استخوان را ترویج و استحکام آنها را حفظ می کند. بهبود سلامت یاخته ای: هلو سرشار از آهن است و برای به وجود آمدن هموگلوبین در گلبول های قرمز خون حیاتی است. مصرف مواد غذاییِ مانند هلو در طول تمام مراحل زندگی از جمله کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و مراحلی مانند قاعدگی و بارداری پر اهمیت است. هلو مانع از اختلالات عصبی: عصاره هلو بر روی سیستم کولینرژیک مرکزی که یک سیستم انتقال دهنده ی عصبی است و پشتیبان اصلی حافظه و یادگیری می باشد، اثرات مفیدی دارد. سیستم کولینرژیک مواد موجود در هلو سبب جلوگیری از انحطاط سیستم کولینرژیک و مانع از ابتلا به اختلالات مانند بیماری آلزایمر می شوند. هلو برای کاهش التهاب: هلو یک ضد التهاب و ضد میکروب است، بنابراین توصیه می شود افراد مبتلا به نقرس یا روماتیسم به صورت منظم هلو مصرف کنند. هلو دارای اثرات دیورتیک و ملین است که در کاهش درد ناشی از روماتیسم و نقرس کمک می کند. کاهش التهاب با مصرف هلو مزایای دیگر هلو: آنها رشد تومور را از طریق فعالیت ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی مهار می کنند. فنول های موجود در هلو می توانند با دیابت مرتبط با چاقی مبارزه کنند. دمنوش هلو در درمان برونشیت مزمن، سرفه و گاستریت مؤثر است. هلو می تواند به حذف کرم ها از روده کمک کند. اثر ادرار آور بودن هلو کمک می کند که کلیه ها و مثانه تان پاک شود. هلو فعالیت ضد میکروبی و آنتی اکسیدانی بسیار عالی دارد. چای هلو به عنوان پاک کننده ی کلیه در چین استفاده می شود. خواص هلو برای کاهش وزن کاهش وزن: هلو دارای کالری و چربی کم است، که برای کاهش وزن مناسب می باشد. همچنین حاوی قندهای طبیعی هستند که سطح قند خون و انسولین را افزایش نمی دهند. بنابراین گنجاندن این میوه در وعده های غذایی می تواند به سوزاندن رسوبات چربی های اضافی شما کمک کند. شما می توانید هلو را به عنوان بخشی از سالاد میوه با میوه های سالم دیگر مخلوط کنید یا اسموتی هلو درست کنید. خواص ضد چاقی هلو: هلو حاوی ترکیبات زیست فعال است که اثرات مفیدی در مبارزه با اختلالات مرتبط با چاقی دارد. ترکیبات فنولی موجود در هلو دارای خواص ضد التهابی و ضد چاقی هستند که تاثیر مثبت در مبارزه با سندرم متابولیک (نشانگان سوخت و ساز) دارند؛ عدم مقابله با این سندروم، سبب بروز مشکلات جدی در بدن می شود. هلو برای بهبود هضم: هلو قلیایی و دارای فیبر است و برای حفظ سلامت دستگاه گوارش مفید است. فیبر غذایی موجود در هلو آب را جذب می کند و از اختلالات معده مانند یبوست، بواسیر، زخم معده، ورم معده و حرکات نامنظم روده جلوگیری می کند. این میوه تاثیر زیادی در پاکسازی و از بین بردن مواد زائد سمی موجود در روده ها دارد و سبب جلوگیری از سرطان معده می شود. هلو ملین است و از یبوست جلوگیری می کند. مزایای هلو برای پوست هلو سرشار از مواد مغذی و آنتی اکسیدان ها است که نقش مهمی در مراقبت از پوست دارند: حذف سلولهای مرده پوست: هلو حاوی مقدار زیادی ویتامین C است که برای پوست مناسب می باشد. روزانه یک تکه هلو را روی پوست خود به عنوان ماسک صورت ماساژ دهید تا سلول های مرده را از بین ببرد و آنزیم های موجود را تغذیه کند و تازگی و شادابی به پوست ببخشد. حذف سلول های مرده پوست با هلو مزایای ضد پیری هلو: ویتامین C موجود در هلو،یک آنتی اکسیدان قوی است که روند پیری را آهسته می کند. بنابراین چین و چروک ها، خطوط ریز و لکه های تیره پوستی را کاهش می دهد. هلو اغلب به عنوان یک عنصر در ماسک های ضد پیری استفاده می شود. با بستن منافذ پوست باعث جوانسازی می شود. هلو مرطوبکنندگی عالی: هلو یک مرطوبکننده عالی برای پوست خشک، به علت وجود ویتامین A و C است. اگر پوست بسیار خشکی دارید، و چنانچه در بخش سلامت نمناک می خوانید می توانید هلو و ماست را با یکدیگر ترکیب کنید و روی صورت خود بگذارید و بعد از مدتی با آب بشویید. نه تنها پوست شما را مرطوب نگه می دارد بلکه آن را نرم نیز خواهد کرد. ویتامین A و C به بازسازی بافت پوست نیز کمک می کنند. هلو برای محافظت در برابر آسیب های UV: از آنجا که هلو غنی از ویتامین A،C،K، بتاکاروتن، پتاسیم، منیزیم و سلنیوم است، می تواند پوست را در برابر آسیب های UV محافظت کند. برای درمان آفتاب سوختگی می توانید این میوه را بجوشانید و روی پوست خود اعمال کنید. هلو برای رفع اختلالات پوستی: پروتئین های موجود در هلو باعث ترمیم بافت پوست می شود. مصرف منظم این میوه سیستم ایمنی را بهبود می بخشد و بنابراین عفونت های پوستی را از بین می برد. هلو از پوست مراقبت می کند: هلو به علت داشتن مقدار زیادی ویتامین C از بدن در برابر رادیکال های آزاد مضر و عفونت ها محافظت می کند و سبب حفظ سلامت پوست می شود. این میوه اثر حفاظتی روی پوست در برابر اشعه ی فرابنفش دارد. از هلو برای تولید کرم های پوست و بسته های زیبایی در صنعت لوازم آرایشی و بهداشتی استفاده می شود. فلاونوئیدها و ویتامین ها و مواد معدنی ضروری موجود در هلو سبب از بین رفتن سلول های مرده ی پوست و مرطوب شدن و احیاء پوست می شود. آنتی اکسیدان های موجود در هلو نیز مشکلات پوستی مانند لکه ها و نقایص را بهبود می بخشند. هلو از بروز سرطان پوست جلوگیری می کند: هلو حاوی مقداری سلنیوم است که برای مبارزه با رادیکال های آزاد در بدن فوقالعاده فایده دارد. این تاثیر، به نوبه خود از سرطان پوست جلوگیری می کند و علاوه بر آن، در کاهش ریسک بروز دیگر انواع سرطان نیز تاثیرگذار است. هلو برای کمک به جلوگیری از بروز سرطان پوست مزایای استفاده از هلو برای مو: سلامت مو نیز بستگی به رسیدن مواد مغذی حیاتی به فولیکول ها دارد. هلو به علت داشتن چنین مواد مغذی برای موها مفید است. هلو برای جلوگیری از ریزش مو: هلو با داشتن مواد مغذی، ویتامین ها و آنتی اکسیدان ها، موهای شما را سالم و ابریشمی و از ریزش مو جلوگیری می کنند. هلو یک پاک کننده پوست سر: این میوه اغلب در ماسک موها برای درمان مشکلات پوست سر استفاده می شود. پوست سر کثیف می تواند منجر به ریزش مو شود. استفاده موضعی از هلو در فرم ماسک مو، پوست سر را پاک می کند و باعث می شود که موهای شما نرم و براق شود. استفاده از هلو در دوران بارداری آیا استفاده از هلو در دوران بارداری مفید و ایمن است؟ هلو، یک منبع تغذیه ای است و یک راه عالی برای مراقبت از نیازهای مغذی شما و کودکتان محسوب می شود. در دوران بارداری، هورمون ها حرکت روده را آهسته می کنند و منجر به یبوست می شود، هلو غنی از فیبر است و می تواند به این مشکل کمک کند. همچنین غنی از اسید فولیک است، که برای رشد یک کودک سالم ضروری می باشد و باعث جلوگیری از نقایص لوله ی عصبی مانند اسپینا بیفیدا (مهره شکاف) می شود. همچنین هلو به علت داشتن طیف گسترده ای از ویتامین ها و مواد معدنی ضروری، به ویژه ویتامین C در رشد سالم استخوان ها، دندان ها، پوست، عضلات و رگ های خونی کودک تاثیر مثبت دارد. این ویتامین به جذب آهن در دوران بارداری کمک می کند. فولات و پتاسیم موجود در هلو به جلوگیری از گرفتگی عضلانی و خستگی عمومی شایع در بارداری کمک می کنند. چگونگی انتخاب و نگهداری هلو: قبل از انتخاب هلو، آن را ببویید. زیرا باید عطر خوشایند شیرینی داشته باشد. به دنبال هلو های زرد رنگ باشید. هلو های قرمز به معنای رسیده بودن نیست، بلکه نشان می دهد که از نوع دیگری است. برای جلوگیری از تیره شدن هلو، مقداری آب لیمو به آن اضافه کنید، که باعث می شود برای مدت زمان طولانی سالم بماند. نحوه انتخاب و نگهداری هلو سوالات متداول درباره هلو آیا می توان پوست هلو را خورد؟ بله. پوست حاوی مقدار زیادی آنتی اکسیدان است که برای بدن بسیار ضروری و مفید می باشد. آیا کمپوت هلو برای من خوب است؟ برخی مطالعات می گویند که از لحاظ محتوای تغذیه می توانند بهتر هم باشند. با این حال مطمئن باشید که شکر اضافه ندارد. هلو سفید چیست؟ هلویی است که پوست سفید- صورتی دارد. آنها دارای محتوای اسید و طعم شیرین تر هستند. مزایای چای هلو چیست؟ چای هلو از برگ های تازه یا خشک شده گیاه هلو به دست می آید. دارای چندین ویژگی درمانی است. کمک می کند تا سیستم ایمنی بدن تقویت شود. به سم زدایی بدن کمک می کند. سلامت قلب را تسریع می کند و استرس را کاهش می دهد. -
دانلود آهنگ ابی عالی دلبر منه جانه بدون محدودیت دانلود کنید و لذت ببرید از آهنگ جدید و بسیار زیبا و متفاوت دلبر منه جانه از ابی عالی با برترین کیفیت ( 320 ) Download Music “Ebi Awli” In The Name Of “Delbar Meni Jane” In 320 And 128 Quality On Mihan Forum متن آهنگ دلبر منه جانه ابی عالی کبوتر سفیده پر هِدامه دلبر مِنه جانه نامه از کوه بسمت شهر هدامه دلبر منه جانه نامه هِدامه من تو حال مستی دلبر منه جانه اَسی و راستی گمه عشق تو هستی دلبر منه جانه دلبر جان جواب هاده مه نامه دلبر منه جانه من از دنیا فقط ته دلِ خامه دلبر منه جانه دلبر جواب هاده مه نامه دلبر منه جانه دانلود آهنگ با کیفیت 320 دانلود آهنگ با کیفیت 128
-
بهترین DNS های پرسرعت و رایگان برای ایران/ بهترین DNS برای بازی کدام است؟
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در شبکه
در این مقاله قصد داریم به معرفی بهترین DNS های پرسرعت و رایگان برای استفاده در ایران بپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید. DNS چیست؟ برای درک بهتر این سوال، ابتدا به تعریف DNS که مخفف Domain Name System یا سیستم نام دامنه می پردازیم. DNS در واقع یک استاندارد تعریف شده برای مدیریت نام وب سایتها و دامنه های موجود در اینترنت و تحت وب است. به زبان ساده، DNS مانند دفترچه تلفنی آنلاینی است که شما را به مخاطب مورد نظرتان متصل می کند. در واقع DNS آدرس IP هر سایت را ذخیره می کند و به این ترتیب پس از وارد کردن نام دامنه در نوار مرورگر، DNS آن را با IP درست مطابقت می دهد و شما به سایتی که مدنظرتان است، هدایت می شوید. ما در مقاله در دانشنامه کیمیاهاست به طور مفصل درباره DNS ها و شیوه کار و مزایای آنها صحبت کردیم که می توانید از لینک زیر آن را مشاهده کنید. تاثیر DNS در سرعت اینترنت همان طور که در متن بالا به آن اشاره شد دی ان اس سرور یک واسطه بین شما و سرویس دهنده می باشد و انتخاب یک DNS خوب و سریع میتواند سرعت اینترنت شما را بالا ببرد و فرق قابل توجهی با حالتی که از آن استفاده نمی کنید داشته باشد. پس باید بهترین DNS سرور را در سیستم یا مودم خود استفاده کنید. ما در این مطلب شما را با 6 سرور DNS مطرح و رایگان که سرعت پاسخگویی بیشتری دارد و از حریم خصوصی افراد محافظت می کند و از بارگذاری لینک های مخرب جلوگیری می کند، آشنا می کنیم. بهترین DNS های رایگان و پرسرعت OpenDNS DNS سرور اولیه: 208.67.222.222 DNS سرور ثانویه: 208.67.220.220 اپراتوری باتجربه فیلتر اختیاری وب مسدود شدن سایت های فیشینگ به طور پیش فرض OpenDNS یکی از بهترین و کاربردی ترین DNS سرور های عمومی و رایگان می باشد. این سرویس در سال 2005 تأسیس شد و در حال حاضر متعلق به شرکت بزرگ و قدرتمند سیسکو می باشد. خدمات رایگان و مزایای این سرویس عبارتند از : سرعت بالا، آپ تایم 100٪ ، مسدود شدن سایت های فیشینگ به طور پیش فرض، فیلتر وب تحت کنترل اختیاری برای مسدود کردن وب سایت ها توسط والدین بر اساس نوع محتوا و همراه با پشتیبانی رایگان ایمیل در صورت رخ دادن اشتباه. Cloudflare DNS سرور اولیه: 1.1.1.1 DNS سرور ثانویه: 1.0.0.1 عملکرد چشمگیر امنیت بالا انجمن پرسش و پاسخ امروزه اکثر طراحان وب و وب مسترها، Cloudflare را به عنوان یکی از بهترین CDN یا همان شبکه توزیع محتوا می شناسند و آزمایشات نشان داده است که Cloudflare سریعترین و بهترین سرویس عمومی DNS است. عملکرد چشمگیر، سرعت فوق العاده، سطح امنیت و حریم خصوصی بسیار بالا از جمله قابلیت هایی است که آن را به عنوان رقیبی سرسخت برای گوگل در این عرصه تبدیل کرده است. یکی دیگر از مزیت های این شبکه داشتن انجمن خصوصی جهت پرسش و پاسخ و پشتیبانی از کاربران می باشد. همچنین رند بودن آدرس IP آن موجب شده است تا کاربران به دلیل سهولت در به خاطر سپردن ادرس آی پی، از کلودفلر استفاده کنند. Google Public DNS DNS سرور اولیه: 8.8.8.8 DNS سرور ثانویه: 8.8.4.4 حفظ حریم خصوصی شفافیت قابل ستایش با توجه به اینکه گوگل خدمات بسیاری را در بستر وب و اینترنت برای کاربران فراهم کرده است، از این رو به جرآت می توان گفت یکی از بهترین DNS های عمومی و رایگان است، که همواره خدماتش نسبت به دیگر سرویس ها جایگاه قابل قبول تری داشته است. Google Public DNS به همراه Cloudfare دو تا از بهترین DNS ها برای گیمیرها و بازی کردن با سرعت بالا و بدون مزاحم است. حفظ حریم خصوصی کاربران، مهم ترین مزیت DNS گوگل است البته ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که سایت های نقد و بررسی DNS اعتقاد دارند، سطح امنیت Cloudflare بالاتر است. Comodo Secure DNS DNS سرور اولیه: 8.26.56.26 DNS سرور ثانویه: 8.20.247.20 تمرکز روی امنیت اداره هوشمند دامنه های پارک شده گروه Comodo یکی از بهترین ارائه دهندگان خدمات هاستینگ است، که به واسطه آن سرویس DNS هم ارائه می دهد. مهم ترین مزیت Comodo Secure DNS تاکید بسیار آن روی موضوع امنیت است. البته این DNS به خودی خود سایت های فیشینگ را مسدود نمیکند، اما اگر شما حتی نزدیک سایت های فیشینگ و مخرب و دارای بدافزارهای جاسوسی بروید، بلافاصله به شما اطلاع می دهد. البته اگر امکانات بیشتری بخواهید Dome Shield service جایگزین مناسبی از همین مجموعه است که جزو خدمات پولی قرار می گیرد. OpenNIC DNS سرور اولیه: 46.151.208.154 DNS سرور ثانویه: 128.199.248.105 OpenNIC یک سازمان غیرانتفاعی است. مانند اکثر DNS سرور ها، گزینه خوبی برای DNS سرور پیش فرض شماست. این به حفظ حریم خصوصی کمک می کند و از سیستم شما در برابر دولت محافظت می کند. به طور کلی اگر نگران سانسور هستید، یک گزینه خوب است. Quad9 DNS اولیه: 9.9.9.9 DNS ثانویه: 49.112.112.112 سرور Quad9 از جدیدتری سرویس های DNS رایگان و پرسرعت است که خدماتش را با سریع ترین و آسان ترین حالت ممکن، در اختیار شما قرار می دهد. مهم ترین ویژگی این DNS، مسدود کردن دامنه های آلوده است. این DNS از لحاظ کیفی در جایگاه بالایی قرار دارد. به طوریکه در رتبه بندی های جهانی نمره 7 از 10 را گرفته و پس از Cloudflare و OpenDNS و البته در جایگاهی بالاتر نسبت به Comodo قرار دارد.- 1 پاسخ
-
- 5
-
دانلود آهنگ زنده یاد مرتضی پاشایی به نام اسمش عشقه
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آهنگ قدیمی
دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی به نام اسمش عشقه Download New Music Morteza Pashaei – Esmesh Eshghe متن آهنگ اسمش عشقه مرتضی پاشایی این یه حس جدیده یکی دوباره از راه رسیده مث اون چشمم ندیده انگاری اونو خدا واسه من آفریده یکی که صاف و ساده آروم قدم زد تو امتداد شب تنهایی جاده دست خودم نیست دلم میلرزه بی اراده میریزه دل دیوونه اسمش عشقه کسی نمیدونه اسمش عشقه همیشه میمونه اسمش عشقه اگه من اونو دوس دارم اسمش عشقه تنهاش نمیذارم اسمش عشقه میاد کنارم آخه اسمش عشقه شبیه بغض و بارون اشکام میریزه توی خیابون حال و روزم مثل مجنون یخ کرده دستام مثل زمستون زلاله مثل آبه شکی ندارم این انتخاب آخره مثل یه خوابه اما میترسم شاید دوباره این سرابه غم تو دل دیوونه اسمش عشقه کسی نمیدونه اسمش عشقه میره نمیمونه اسمش عشقه همه جا جلو چشمامه اسمش عشقه نمیدونه که دنیامه اسمش عشقه دلیل اشکامه اسمش عشقه دانلود آهنگ با کیفیت 320دانلود آهنگ با کیفیت 128 -
دانلود آهنگ از وقتی رفتی شدم اسیر زندون مرتضی جعفرزاده
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آهنگ قدیمی
دانلود آهنگ از وقتی رفتی شدم اسیر زندون ♫ دانلود اهنگ ای چرخ گردون دلم رو کردی خون داداشی من پر زده تو آسمون به نام داداشی 2 با صدای مرتضی جعفرزاده به همراه تکست و بهترین کیفیت ♫ شعر و ملودی : مرتضی جعفرزاده | تنظیم قطعه : مهدی حیدرزاده دانلود اهنگ دردت به جونم دلم تنگ شده واست Download Old Music BY : Morteza Jafarzade | Dadashi 2 With Text And 2 Quality 320 And 128 On Mihan Forum متن آهنگ داداشی 2 مرتضی جعفرزاده ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── امشب دوباره، بارون غم میباره از حال این دل کسی خبر نداره… یه قاب کسی روی دیواره تموم هستیم؛ همین یه یادگاره! ای چرخ گرودن، دلم را کرده ای خون داداشی من پر زده تو آسمون… مبارکش باد منزل نامهربون! شعر و ملودی : مرتضی جعفرزاده بهارش عمرش چه کوتاه بود خدا جون… از وقتی رفتی؛ شدم اسیر زندون صدای دردم میره تا هفت آسمون! جونم رسیده به لب، آی خدا جون… که هر کلاغی شده؛ عقابِ ایرون ای چرخ گردون؛ دلم رو کرده ای خون داداشی من پر زده تو آسمون… مبارکش باد منزل نامهربون بهار عمرش چه کوتاه بود، خدا جون دردت به جونم دلم تنگ شده واست آروم جونم دلم نداره طاقت کابوس بی تو شده برام به عادت دیگه ندارم خدا یه خواب راحت تنظیم قطعه : مهدی حیدرزاده میترسه این دل بدون تو یه ساعت بهونه ی تو شده برام یه عادت ساقی کجایی؟ جونم به لب رسیده دشمن نامرد رفیقمو دردیده امشب خرابم بریز لبریز دردم گلچین روزگار عجب گلی رو چیده! ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── دانلود آهنگ با کیفیت 32 دانلود آهنگ با کیفیت 128 منبع : میهن فروم- 3 پاسخ
-
- 7
-
دانلود آهنگ باور کن دیوونه نباشی زندونه همینک ترانه زیبای مرتضی جعفرزاده به نام دیوونه را دانلود کنید و گوش دهید Exclusive Song: Morteza Jafarzade | Divoone With Text And Direct Links In Mihan Forum ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── تو مثل بارونی من خود مردابم ♩♬♫ واسه چشمای تو چقدره بیتابم دستمو میگیری سایشم دنبالت ♩♬♫ منو عاشق کرده عطر بوی شالت باور کن دیوونه نباشی زندونه ♩♬♫ دنیای تو خونه همیشه بی روحه میگیره نفسم بی تو تو قفسم ♩♬♫ الهی برگردی دور تو بگردم با تو آروم میشه نبض این احساسم ♩♬♫ هرجا میرم با تو خودمو میشناسم تو چشمات میبینم همه ی دنیامو ♩♬♫ کسی توی قلبت نمیگیره جامو باور کن دیوونه نباشی زندونه ♩♬♫ دنیای تو خونه همیشه بی روحه میگیره نفسم بی تو تو قفسم ♩♬♫ داغونه قلب من بارونه چشم من رو اون گونه های خیسم ♩♬♫ دستاتو سایه کن به چشام نگاه کن میمیرم بی تو عزیزم ♩♬♫ دارم عاشق میشم جرم من سنگینه عشق تو بی وقفه به دلم میشینه ♩♬♫ امونم از دست عشق منو کرد بیچاره دست منو تو نیست دست روزگاره ♩♬♫ ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── باور کن دیوونه نباشی زندونه دانلود با کیفیت320دانلود با کیفیت128
-
دانلود آهنگ بخند که محوت بشم خنده هاتو قربون
彡Mr AlirezA彡 پاسخی ارسال کرد برای یک موضوع در آهنگ جدید
دانلود آهنگ بخند که محوت بشم خنده هاتو قربون آرون افشار ترانه ای بنام خنده هاتو قربون Exclusive Song: Aron Afshar | Khandehato Ghorboon With Text And Direct Links In Mihan Forum ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── عشق هر دقیقه یه حرف تازه داره بارونیه که تو تابستون میباره ♬♫♪ قشنگیارو یه جا به یاد دل میاره … من آرزوم بود سر و سامون بگیرم تو اومدی تا باهلات آروم بگیرم ♬♫♪ جگر گوشم تویی تو تو که واست میمیرم … بخند که محوت بشم خنده هاتو قریون دلم هزار پاره شد مثل دل مجنون ♬♫♪ خدا نوشته اسمتو پای آرزوهام تو باشی عاشق ترین آدم دنیام ♬♫♪ کجای دنیا به من رسیدی شدی امیدم تو نا امیدی… قلبم نمیزد یه بی صدا بود نگاهت اما دلم رو لرزوند ♬♫♪ بخند که محوت بشم خنده هاتو قریون دلم هزار پاره شد مثل دل مجنون… خدا نوشته اسمتو پای آرزوهام تو باشی عاشق ترین آدم دنیام ♬♫♪ ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── بخند که محوت بشم خنده هاتو قربون دانلود با کیفیت320دانلود با کیفیت128- 1 پاسخ
-
- 1