رفتن به مطلب

Elnaz

کاربر قدیمی
  • تعداد ارسال ها

    4058
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    10

تمامی مطالب نوشته شده توسط Elnaz

  1. Elnaz

    تو خود رویایی

    ❤❤❤
  2. Elnaz

    شعر زیبا❤❤❤

    سپاس زیباجان ❤❤❤
  3. Elnaz

    خداحافظ برای همیشه

    عزیزم این ماله یکسال پیشه...!
  4. Elnaz

    شعر زیبا❤❤❤

    ما به غیر از یار اول کس نمی گیریم یار اختیار اولین نیک است کردیم اختیار تن یکی داریم و در یک تن نمی باشد دو سر دل یکی داریم و در یک دل نمی گنجد دو یار #شاه_نعمت_الله_ولی
  5. Elnaz

    با کتاب...

    کتاب با کتاب می شه کوبید تو سر این و اون؛ با کتاب می شه آتیش خاموش کرد؛ با کتاب می شه مگس و رو هوا له کرد؛ با کتاب می شه مخ زد؛ با کتاب می شه قد چهار پایه رو بلند تر کرد و به بالای کابینت رسید؛ با کتاب می شه رفت جلسه و پز داد؛ با کتاب می شه جوجه رو بهتر کباب کرد؛ با کتاب می شه کمرو خاروند؛ با کتاب می شه از شر خریدن کادوی گرون خلاص شد؛ اما با این به قولی آچار فرانسه یه کار دیگه هم می شه کرد، پرواز... "با کتاب میشه پرواز کرد"
  6. Elnaz

    جالب بود برام 🙂👌

    ای بابا... بیماری دیگه با یه بوس حل میشد که نشد ...
  7. Elnaz

    جالب بود برام 🙂👌

    @Secret چرا خندیدی؟؟؟
  8. Elnaz

    در اوج عصبانیت بشناس!

    تو که عشقی عزیزم❤❤❤
  9. Elnaz

    دلنوشتع ۵🖤🖤

    ❤❤❤
  10. Elnaz

    امین حبیبی...♡

    واای مرسی،،خطره انگیز بود❤❤❤
  11. Elnaz

    حکایت داریم چه حکایتی..!!

    ﭘﺪﺭﯼ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﮒ به فرزندش گفت : ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻡ. امیدوارم ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ! 1) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻣﻠﮑﯽ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﮑﺶ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺵ! 2) اﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﺑﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﯽ! 3) ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﯾﺎ ﺍﻓﯿﻮﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻦ! ﻣﺪﺗﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﺪﺭ، ﭘﺴﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪر ، ﺁﻥ ﻣﻠﮏ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻭ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﺪ...ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﭘﺲ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﺪ! ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻨﺪ ؛ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺮﺱ ﻭ ﺟﻮﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺯ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ. ﺩﯾﺪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﻋﻠﺘش را ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ: "ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍﯾﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻤﺎﺭ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ!" ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﻖ ﻧﺼﺎﯾﺢ ﭘﺪﺭﺵ ﭘﯽ ﺑﺮﺩ... و میخواست ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩ ﺩﻭﺩ ﺭﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﻣﻮﺕ ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﻮﺍﺩ ﻣﺨﺪﺭ ﺑﻮﺩ! ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺪﺭ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪ... "ﮐﺎﺵ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻗﻄﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﻄﺮﯼ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺭفتنی...!"
  12. Elnaz

    سعدی..❤❤

    صبح می بوسم تو را ، شب توبه میگیرد مرا ! صبح مشتاقم ولی ؛شب حال استغفار نیست... #سعدی
  13. Elnaz

    در اوج عصبانیت بشناس!

    بعضی آدمها انگار چوب اند … تا عصبانی می‌شوند، آتش می‌گیرند، و همه جا را دودآلود می‌کنند ، همه جا را تیره و تار می‌کنند ، اشک آدم را جاری می کنند ... ولی بعضی‌ها این طور نیستند ؛ مثل عود اند ... وقتی یک حرف میزنی که ناراحت می‌شوند، آتش می‌گیرند، ولي بوی جوانــمردی و انصاف می‌دهند ، و هرگز نامردی نمی‌کنند ... این است که می گویند : «هر کس را میخواهی بشناسی، در وقت عصبانیت، در وقت خشم بشناس.»
  14. Elnaz

    زیباترین عکس جهان

    آخییش
  15. Elnaz

    چتر و گلدان

    ❤❤❤
  16. Elnaz

    سبزه کشمیر😍

    زیبا بود عزیزم❤❤❤
  17. Elnaz

    کاشت گل در بشکه

    چه خوشجل
  18. Elnaz

    جالب بود برام 🙂👌

    متاسفانه من هم دچارش شدم،چرا کسی زیرگلو منو نبوسید
  19. Elnaz

    به روز رسانی کنید...

    ممنونم دوستان گلم❤❤❤❤
×
×
  • اضافه کردن...