رفتن به مطلب

AHOM

کاربر عضو
  • تعداد ارسال ها

    1129
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط AHOM

  1. 18 ساعت قبل، الناز۳۳ گفته است:

     

    مطالب جالب و سرگرم کننده خرداد ماه (عکس)

    خاطره اي از پزشک اميرناصر کاتوزیان؛ پدر علم حقوق ایران:

    چندی قبل کـه مهمان یکی از آشنایان بودم بـه او گفتم: خروسی داشتید کـه صبح ها همه ی را از خواب بیدار می کرد چه کارش کردید؟!
    گفت: سرش را بریدیم! همسایه ها همه ی شاکی بودند و می گفتند خروس شـما ما را صبح از خواب بیدار می کند …!

    آنجا بود کـه فهمیدم هرکه مردم را از خواب بیدار کند، سرش باید بریده شود

    لایک

    • Thanks 1
  2. 18 ساعت قبل، الناز۳۳ گفته است:

     

    مطالب جالب و سرگرم کننده تیر ماه 98 (عکس)

    واقعا چرا غرق در لذت شدن انقدر ساده بود؟! کافی بود بابابزرگم اشاره کنه کـه بریم و پشتشو لگد کنیم…
    همین خودش یعنی یه تایم طلایی و پر از خنده و هیجان. چه کارا کـه نمیکردیم، روی پشت بابابزرگ… می‌رقصیدیم، ادا درمیاوردیم، همدیگه رو هول میدادیم و چقدر کـه زمین می‌خوردیم

    لایک

    • Thanks 1
  3. در ۱۴۰۱/۹/۲۱ در 01:38، Secret گفته است:

    https___ts2.tarafdari.com_contents_user194415_content-sound_mehdi-soltani-dar-in-donya.jpg.217c9df165517dab1e0b215005ac4029.jpg

    در این دنیا تک و تنها شدم من
    گیاهی در دل صحرا شدم من

    چو مجنونی که از مردم گریزد
    شتابان در پی لیلا شدم من

    چه بی اثر می خندم
    چه بی ثمر می گریم

    به ناکامی چرا رسوا شدم من
    چرا عاشق چرا شیدا شدم من

    من آن دیرآشنا را می شناسم
    من آن شیرین ادا را می شناسم

    محبت بین ما کار خدا بود
    از این جا من خدا را می شناسم

    خوشا روزی که این دنیا سرآید
    قیامت با قیامِ محشر آید

    بگیرم دامن عدل الهی
    بپرسم کام عاشق کی برآید

    چه بی اثر می خندم
    چه بی ثمر می گریم

    به ناکامی چرا رسوا شدم من
    چرا عاشق چرا شیدا شدم من

    به ناکامی چرا رسوا شدم من
    چرا عاشق چرا شیدا شدم من

    عالی

    • Like 1
  4. در ۱۴۰۱/۹/۲۱ در 02:24، Secret گفته است:

    با وی پی ان ببینید

    خیلی چیزا بهم یاد دادی

    نمیتونم واست بمیرم!

    چیزای زیادی داشتیم که دربارش حرف بزنیم

    من همیشه معتقد بودم که مرگ تقدیری بهتر از زندگیه تا به عزیزای از دست رفته ملحق بشی

    دیگه نمیتونم ببینمت دوست من 🙂

    الان باید چکار کنم؟هوم؟

    ازت متنفرم چون رهام کردی !

    من از دوریت زجر میکشم 

    چیزی نیست که الان منو آروم کنه

    من تغییر کردم,مثل خودت 

    سریال وایکینگ ها - رگنار لاتبروک

    چشم

    • Like 1
  5. گوش کن، دور ترین مرغ جهان می‌خواند.
    شب سلیس است، و یکدست، و باز.
    شمعدانی‌ها
    و صدادارترین شاخه فصل،‌ماه را می‌شنوند.پلکان جلو ساختمان،
    در فانوس به دست
    و در اسراف نسیم،گوش کن، جاده صدا می‌زند از دور قدم‌های ترا.
    چشم تو زینت تاریکی نیست.
    پلک‌ها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا.
    و یا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
    و زمان روی کلوخی بنشنید با تو
    و مزامیر شب اندام ترا، مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:
    بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.

    • Like 3
    • Thanks 1
  6. نیست رنگی که بگوید با من

    اندکی صبر ، سحر نزدیک است

    هر دم این بانگ برآرم از دل

    وای، این شب چقدر تاریک است!

    خنده ای کو که به دل انگیزم؟

    قطره ای کو که به دریا ریزم؟

    صخره ای کو که بدان آویزم؟

    • Like 1
  7. من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
    من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین
    رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ
    هر کجا برگی هست شور من می شکفد
    مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن

    • Like 1
  8. دنگ دنگ
    ساعت گیج زمان در شب عمر
    می زند پی در پی زنگ
    زهر این فکر که این دم گذر است
    می شود نقش به دیوار رگ هستی من
    لحظه ها می گذرد
    آنچه بگذشت، نمی آید باز
    قصه ای هست که هرگز دیگر
    نتواند شد آغاز

    • Like 1
  9. زندگی نیست بجز نم نم باران بهار

    زندگی نیست بجز دیدن یار

    زندگی نیست بجز عشق

    بجز حرف محبت به کسی

    ورنه هر خار و خسی

    زندگی کرده بسی

    زندگی تجربه‌ی تلخ فراوان دارد

    دو سه تا کوچه و پس کوچه

    و اندازه‌ی یک عمر بیابان دارد

    ما چه کردیم و چه خواهیم کرد

    در این فرصت کم!؟

×
×
  • اضافه کردن...