Secret ارسال شده در 24 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، 2022 من ندانستم از اول که تو بي مهر و وفايي عهد نابستن از آن به که ببندي و نپايي دوستان عيب کنندم که چرا دل به تو دادم بايد اول به تو گفتن که چنين خوب چرايي اي که گفتي مرو اندر پي خوبان زمانه ما کجاييم در اين بحر تفکر تو کجايي حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقيبان اين توانم که بيايم به محلت به گدايي عشق و درويشي و انگشت نمايي و ملامت همه سهلست تحمل نکنم بار جدايي روز صحرا و سماعست و لب جوي و تماشا "در همه شهر دلي نيست که ديگر بربايي" گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم چه بگويم که غم از دل برود چون تو بيايي سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹ 6 1 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Royaye shab ارسال شده در 24 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، 2022 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Armin_music ارسال شده در 24 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، 2022 اشتباهات دروازه ی ورود به جهان اکتشافات هستند نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Secret ارسال شده در 24 مهر، 2022 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، 2022 19 ساعت قبل، Royay shab گفته است: نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Secret ارسال شده در 24 مهر، 2022 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، 2022 4 ساعت قبل، Armin_music گفته است: اشتباهات دروازه ی ورود به جهان اکتشافات هستند الله اکبر 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Deli ارسال شده در 24 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، 2022 عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی ☹ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .