Aftaabgardaan ارسال شده در 23 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، 2022 میتوانی بروی قصه و رویا بشوی راهیِ دورترین نقطهی دنیا بشوی ساده نگذشتم از این عشق، خودت میدانی من زمینگیر شدم تا تو، مبادا بشوی آی! مثل خوره این فکر عذابم میداد؛ چوب ما را بخوری، ورد زبانها بشوی من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم من که مرداب شدم، کاش تو دریا بشوی دانهی برفی و آنقدر ظریفی که فقط باید از این طرف شیشه تماشا بشوی گرهِ عشق تو را هیچ کسی باز نکرد تو خودت خواسته بودی که معما بشوی در جهانی که پر از وامق و مجنون شده است میتوانی عذرا باشی، لیلا بشوی میتوانی فقط از زاویه ی یک لبخند در دل سنگترین آدمها جا بشوی بعد از این، مرگ نفسهای مرا میشمرد فقط از این نگرانم که تو تنها بشوی #مهدی فرجی نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .