بعضیهای دیگر...

[Niloofar]

آدمها فکر می کنند که هر کسی از شادمانی می نویسد انسان سرخوشیست و کسی که از دلتنگی می نویسد، غمگین است.
آدمها عادت دارند که از واژه هایی که انتخاب می کنیم، از لبخند روی صورتمان و طنین صدایمان در مورد حالمان نتیجه بگیرند.
این روزها هیچ کسی به خودش زحمت نمی دهد که دیگری را کشف کند.
می خواهند همه ی وجودت و عواطفت را شفاف برایشان توضیح بدهی و هیچ کسی حال و حوصله ی آدمهای پیچیده را ندارد.
تقصیری هم ندارند زندگی آنقدر گیج کننده شده است که آدمها دیگر دلشان درگیر شدن در شناخت دیگران را نمی خواهد.
آدمها در یک روز عاشق می شوند.
در روز دیگر دل می بندند.
و روز دیگری هم دل می کنند.

آدمها در عین پیچیدگی مسیر مشخصی را در روابطشان طی می کنند.
آنها..!
دل می بندند..
دلبسته می کنند..
و دلزده می شوند..

این وسط اما بعضی های دیگر هستند.!
که پای دلی که داده اند و دلی که بدست آورده اند تا پای جان می ایستند.
و این ها همان داستان های عاشقانه ای را برایمان خلق می کنند
که با هر بار شنیدن و یا دیدنش دلمان می خواهد با تمام سختی های عشق، 
باز هم عاشق شویم.
باز هم دل بسپاریم
و دلی را به چنگ آوریم
انسانم‌ آرزوست...