ШHłTΞ ШФŁŦ ارسال شده در 18 آذر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، 2022 داستان بی ادبی فرزند بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ به یك بزرگی گفتند بچه ی شما بی ادب است. گفت: چه كرده است؟ گفتند: سقایی مشك آبی روی دوشش بود و می رفت، بچه ی شما یك سوزن به مشك آب فرو كرد و این آب هایش خالی شد. آن بزرگ : خیلی ناراحت شد، رفت به همسرش گفت، همسر شروع كرد به منقلب شدن و گفت: باید اینطور باشد، گفت: چرا؟ گفت: من وقتی حامله بودم، از كنار درخت اناری گذشتم، انار مردم بود. دهنم پر آب شد، یك سوزن در انار فرو كردم و از این سوراخ آب انار را خوردم. آن آب انار خلافی كه خوردم، باید. . . من سوزن به انار زدم، باید بچه ام به مشك سوزن بزند نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .