رفتن به مطلب

شاهکار


ارسال های توصیه شده

 

داستان های شیرین و عبرت انگیز کوتاه و مفهومی

ماجرای پرواز و ابوسعید ابوالخیر

ابوسعید ابوالخیر را گفتند:

فلانی قادر اسـت پرواز کند،
گفت: این‌که مهم نیست، مگس هم میپرد.

گفتند:
فلانی را چه می گویی؟
روی آب راه می رود!
گفت:
اهمیتی ندارد، تکه اي چوب نیز همین کار را می‌کند.

گفتند:
پس از نظر تو شاهکار چیست؟

گفت:
این‌که در بین مردم زندگی کنی ولی هیچگاه بـه کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی.
این شاهکار اسـت..

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...