Elnaz ارسال شده در 11 آذر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، 2022 خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید خار رنجید ولی هیچ نگفت ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود دست بی رحمی نزدیک امد گل سراسیمه ز وحشت افسرد لیک ان خار در ان دست خزید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید خار با شبنمی از خواب پرید گل صمیمانه به او گفت سلام گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود زندگی عشق اسارت قهر و اشتی همه بی معنا بود 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .