رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

عکس یادگاری

آرام از صخره ها بالا رفت و وقتی به نوک صخره رسید سرش را به سمت آسمان بلند کرد
و فریاد زد:

- خدایا!!! می شنوی صدایم رو؟ من رو می بینی؟

آسمان پر از ابر، برقی زد و غرید!

- چرا می گی نه؟ مگه تو خدا نیستی؟ مگه همیشه نمی گی با بنده هاتی و ما رو
می بینی؟ حالا که ازت می پرسم می گی نه؟؟؟

ناامید، خسته و از همه جا بریده، خود را از آن بالا پرت کرد پایین، تا زندگی ای را که خدا
به او هدیه کرده بود از بین ببرد!

آن طرف تر، در فاصله ای نه چندان دور، فردی دیگر از صخره های کوه سر به فلک کشیده
بالا رفت و وقتی به نوک صخره ها رسید، سرش را به سمت آسمان بلند کرد و فریاد زد:

- خدایا!!! می شنوی صدایم رو؟ من رو می بینی؟

آسمان پر از ابر برقی زد و غرید! چشم های مرد از خنده و شادی برقی زد و گفت:

- می دونستم که به یادمی! این عکس رو هم واسه همین گرفتی، مگه نه؟
می خوای همیشه به یادم باشی؟!!

و خوشحال از بالای کوه پایین آمد تا زندگی ای را که
خدا به او هدیه داده بود، ادامه دهد.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...