Aftaabgardaan ارسال شده در 17 مهر، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، 2022 لباسها حرف میزنند. گاهی بيشتر از لبها، بيشتر از چشمها، و حتی شايد بيشتر از دستها! مثلا تو هميشه میدانی اگر آن شال بنفش را كه با هم خريدیم سرم باشد، بهترين اتفاقهای دنيا قرار است بيفتد، و من آن لحظه خوشحالترين آدم دنيايیم، يا اگر كفشهای ورنیام پايم باشد، گاهی عصبیترين اتفاق میشوم و بايد آرام آرام انگشتهايم را از هم جدا كنی، و بيشتر از هميشه نگاهم كنی. مانتوهای بلندم را وقتی میخواهم غصههايم را نشانت بدهم تنم میكنم، درست مثل يك اعلاميه كه بلند بلند در گوشت بخوانم. پيراهن سفيد گلدارم را كه تنم میبينی یعنی دارم اضطرابهايم را پنهان میکنم، و تو بايد ازم بيشتر حرف بكشی . با دامن بلند چيندار آبی ام، غمهايم را دور میزنم، وتو فقط سكوت میکنی و میخندی. لباسها آدمهایشان را لو میدهند. خودم هم اينها را هميشه و شايد هم هيچوقت نفهمم، یا ندانم. فقط تو بايد باشی و حواست را جمع كنی، تا مرا بشنوی، مرا ببینی، و در آن لحظهها کنارم باشی … نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .