رفتن به مطلب

بازگشت سایه به مادر


ارسال های توصیه شده

بازگشت به مادر

سایه می‌گفت در جوانی جوانی کردم و از رشت به تهران آمدم. مادرم موافق نبود. جانش به جان من بسته بود. وقتی از تهران به رشت برمی‌گشتم و وارد حیاط خانه می‌شدم انگار پرواز می‌کرد تا به من برسد. نفس‌نفس می‌زد، مرا می‌بویید و می‌بوسید و ناله‌وار «امیرجان امیرجان» می‌گفت. 
از اینکه حرف مادرش را نشنیده بود و از رشت رفته بود، احساس تلخی داشت و خودش را نبخشیده بود. «ای وای مادرم» شهریار که آن‌طور زیروزبرش می‌کرد، به‌واقع حدیث نفس و نقد حال او بود. 
 
 یک بار به رشت رفتیم و در گورستان رشت به دنبال مزار مادرش گشتیم.  در تغییرات قبرستان گور مادرش گم شده بود. شبی گفت و در میان گریه می‌خندید که ارزشمندترین هدیه‌ای که کسی می‌تواند به من بدهد، تکه‌ای از کاشی قبر مادرم است. 

در شعری که چاپ نکرد، چون تلخ بود و او نمی‌خواست تلخی و یأس بپراکند، گفته که پیرانه‌سر در جستجوی دو مأمن است: دامن مهربان مادر و دامن مهربان مرگ. 
می‌گفت هروقت دلم می‌گیرد با مادرم درد دل می‌کنم. این بیت را در خطاب به مادرش گفته است: 
در این جهان غریبم از آن رها کردی
که با هزار غم و درد آشنام کنی

سایه اگر به خدایی باور داشت آن خدای مادرش بود. اگر ته دلش کششی به زیبایی‌های عرفان ایرانی داشت به این دلیل بود که خدای عارفان مزهٔ خدای مادرش را داشت. در مهر سایه به «انسان»، رنگ مهربانی و مردمی مادرش بود. 
 
اینکه پیرمرد می‌خواست به رشت برگردد نوعی بازگشت به دامان مهربان مادرش بود. مطمئن بود که مادرش تا ابدالآباد منتظر اوست. با همان طراوت و التهاب بی‌غش معهود. با همان آغوش گشوده و «امیرجان امیرجان» زخمی. 
 
مرگ، سایه را به دامان مهربان  مادر رسانید. باطل‌السحر تنهایی‌اش شد. خاتمتی بر غم غریبی و غربت ترسناک او. 

لب تو نقطهٔ پایان ماجرای من است
بیا که این غزل کهنه را تمام کنی… 

میلاد عظیمی

ویرایش شده توسط تهمینه
اضافه کردن برچسب
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...