Mariam ارسال شده در 9 فروردین ارسال شده در 9 فروردین پیریام را در تخت خواباندهام تا مرگ از او مراقبت کند این زمستان گیر کرده در ساعت را چه کسی به دیوار خانه کوبیده؟ عقربههای یخ زده به بهار نخواهند رسید خانه از تنهایی میترسد و پنجره را تا انتهای غروب باز گذاشتهام پای باران را به باغچه کشاندهام اما گلدان، سلولِ انفرادی گلها بود ماه دارد شب را به آن طرف دنیا میبرد و ستارهها زیباییشان تمام میشود فراموش نکردن انتقامیست که از خودمان میگیریم میخواهم کنار پیریام بخوابم مرگ ادامهی نقشم را بازی کند #محمد_بهرادنیا 2 2 نقل قول
Miss nedaa ارسال شده در 9 فروردین ارسال شده در 9 فروردین 2 ساعت قبل، Mariam گفته است: پیریام را در تخت خواباندهام تا مرگ از او مراقبت کند این زمستان گیر کرده در ساعت را چه کسی به دیوار خانه کوبیده؟ عقربههای یخ زده به بهار نخواهند رسید خانه از تنهایی میترسد و پنجره را تا انتهای غروب باز گذاشتهام پای باران را به باغچه کشاندهام اما گلدان، سلولِ انفرادی گلها بود ماه دارد شب را به آن طرف دنیا میبرد و ستارهها زیباییشان تمام میشود فراموش نکردن انتقامیست که از خودمان میگیریم میخواهم کنار پیریام بخوابم مرگ ادامهی نقشم را بازی کند #محمد_بهرادنیا 1 1 نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .