رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

اون روزی که از درد ضربه ای که به قلب وارد کرده بودی داشتم دیوونه میشدم و اورژانس اومدم. دکتر اورژانس چندبار ازم پرسید چه اتفاقی افتاده. نشسته بودی با ترس نگاه میکردی. گفتم هیچی فقط کمی قبیم درد میکنه.     دوباره یواشکی بدون اینکه تو بفهمی بهم گفت چی شده. و من سکوت کردم و هزاران لعنت به من که سکوت کردم و گذشتم. و این تازه شروعش بود و من شاید همون روز میتونستم استاپش کنم ولی نتونستم نکردم. ترسیده بودم. تو اون روز منو تبدیل کردی به یه موجود افسرده، دلشکسته و بدبخت که حتی نتونست از حقش دفاع کنه. و هنوزم داری میری دروغ میگی پشت سرم که همون حقمم از بین ببری
هنوز نمیدونم میتونم به ادم قبل اون اتفاقا برگردم یا نه. ولی اینو میدونم تا ابد ازت متنفرم و هیچوقت نمیبخشمت به خاطر دردایی که بهم دادی

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...