رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

از زمزمه دلتنگیم       از همهمه بیزاریم

نه طاقت خاموشی  نه تاب سخن داریم

 آوار پریشانی‌ست       رو سوی چه بگریزیم؟

هنگامه‌ی حیرانی‌ست  خود را به که بسپاریم؟

 تشویش هزار «آیا»   وسواس هزار «اما»

کوریم و نمی‌بینیم    ورنه همه بیماریم

 دوران شکوه باغ          از خاطرمان رفته‌ست

امروز که صف در صف  خشکیده و بی‌باریم

 دردا که هدر دادیم     آن ذات گرامی را

تیغیم و نمی‌بریم         ابریم و نمی‌باریم

 ما خویش ندانستیم     بیداری‌مان از خواب

گفتند که بیدارید         گفتیم که بیداریم

 من راه تو را بسته            تو راه مرا بسته

امید رهایی نیست       وقتی همه دیواریم

 ...

ارسال شده در

 

دل من! باز مثل سابق باش

با همان شور و حال عاشق باش

مهر می ورز و دم غنیمت دان
عشق می باز و با دقایق باش

بشکند تا که کاسه ات را عشق
از میان همه تو لایق باش

خواستی عقل هم اگر باشی
عقل سرخ گل شقایق باش

شور گرداب و کشتی سنگین؟
نه اگر تخته پاره قایق باش

بار پارو و لنگر و سکان
بفکن و دور از این علایق باش

هیچ باد مخالف اینجا نیست
با همه بادها موافق باش

...

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...