Black white ارسال شده در 20 دی ارسال شده در 20 دی از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم نه طاقت خاموشی نه تاب سخن داریم آوار پریشانیست رو سوی چه بگریزیم؟ هنگامهی حیرانیست خود را به که بسپاریم؟ تشویش هزار «آیا» وسواس هزار «اما» کوریم و نمیبینیم ورنه همه بیماریم دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهست امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را تیغیم و نمیبریم ابریم و نمیباریم ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم من راه تو را بسته تو راه مرا بسته امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم ... 3 نقل قول
Black white ارسال شده در 26 دی مالک ارسال شده در 26 دی دل من! باز مثل سابق باش با همان شور و حال عاشق باش مهر می ورز و دم غنیمت دان عشق می باز و با دقایق باش بشکند تا که کاسه ات را عشق از میان همه تو لایق باش خواستی عقل هم اگر باشی عقل سرخ گل شقایق باش شور گرداب و کشتی سنگین؟ نه اگر تخته پاره قایق باش بار پارو و لنگر و سکان بفکن و دور از این علایق باش هیچ باد مخالف اینجا نیست با همه بادها موافق باش ... 1 نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .