Black_wolf ارسال شده در 2 دی ارسال شده در 2 دی گفتم ببین! هرچیز که باید، اتفاق میافتد و هر چیز که نباید، نمیافتد، تو آرام باش و به افتادهها و نیفتادهها فکر نکن. گفت: خب من هم به قدر توانم دست و پایی بزنم. گفتم ببین! گاهی دست و پا زدن، بیشتر از ثابت ماندن، غرقت میکند. گفت: خب بدون واکنش بمانم، مردم هرچه دلشان خواست میگویند و هرجور دلشان خواست میبرند و هرجور دلشان خواست میدوزند. گفتم ببین! مردم اول و آخر، حرفشان را میزنند، قبایشان را میبرند و طبق میلشان میدوزند و آخر کار، این قبا به پیکر خودشان است که زار میزند، تو را چه باک؟ زندگیات را بکن و کاری به کار حرفهایشان نداشته باش. گفت: خب، حرفهایشان آزارم میدهد. گفتم ببین! اگر تو هم بخواهی دنبال این بحثهای بیاساس را بگیری، شبیه همین مردم میشوی عزیز، اگر تو هم به مسائل بیهدف اهمیت بدهی، میشوی یکی از همانهایی که قبا به دست گرفته و به میل خودش بریده و دوخته و آخر کار، بلاتکلیف مانده... با آرامشی نداشته، عمری به باد رفته و ذهنی بههم ریخته! آرام باش و زندگیات را بکن و کاری به کار دست به قباها نداشته باش، آنها از یک جایی به بعد عادت کردند، تو عادت نکن 1 1 نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .