حسین138 ارسال شده در 2 دی ارسال شده در 2 دی اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد ور نداری درد، گرد مذهب رندان مگرد ناشده بیعقل و جان و دل درین ره کی شوی محرم درگاه عشقی با بت و زنار گرد هر که شد مشتاق او یکبارگی آواره شد هر که شد جویای او در جان و دل منزل نکرد مرد باید پاکباز و درد باید مرد سوز کان نگارین روی عاشق مینخواهد کرد مرد خاک پای خادمان درگه معشوق شو بوسه را بر خاک ده چون عاشقان از بهر درد هر کهرا سودای وصل آن صنم در سر فتاد اندرین ره سر هم آخر در سر این کار کرد ای سنایی رنگ و بویی اندرین ره بیش نیست اندرین ره رو همی چون رنگ و بو خواهند کرد سنایی 2 نقل قول
Topaz ارسال شده در 3 دی ارسال شده در 3 دی 12 ساعت قبل، حسین138 گفته است: اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد ور نداری درد، گرد مذهب رندان مگرد ناشده بیعقل و جان و دل درین ره کی شوی محرم درگاه عشقی با بت و زنار گرد هر که شد مشتاق او یکبارگی آواره شد هر که شد جویای او در جان و دل منزل نکرد مرد باید پاکباز و درد باید مرد سوز کان نگارین روی عاشق مینخواهد کرد مرد خاک پای خادمان درگه معشوق شو بوسه را بر خاک ده چون عاشقان از بهر درد هر کهرا سودای وصل آن صنم در سر فتاد اندرین ره سر هم آخر در سر این کار کرد ای سنایی رنگ و بویی اندرین ره بیش نیست اندرین ره رو همی چون رنگ و بو خواهند کرد سنایی 1 نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .