Black_wolf ارسال شده در 28 آبان ارسال شده در 28 آبان آن سو تویی و خرمنِ گیسوی کمندت این سو منم و این دلِ افتاده به بندت همـواره شبیخون زده بر مُلکِ وجودم چشـمانِ تـو در مَعیتِ مـژگانِ بلندت بی نقـش و نگاری و دل آرایی و ساده مانندِ همـان دامن و تنپـوشِ پَرندت شیرینیِ دنیا، همه زهر است و هَلاهل در محضرِ لب های عسل باره ی قندت کام از تـو طلب کردم و صبرم طلبیدی دردا که اثر نیست دراین چاره و پندت سخت است که تیمار کنی باغچه ها را خواهنـده ی گُل باشی و امّا، ندهندت گفتی کـه چو دیوانه شوی دل بسپارم ای من به فدای دلدیوانه پسندت 2 نقل قول
Black_wolf ارسال شده در 28 آبان مالک ارسال شده در 28 آبان دلبری دارم خیالی که دلم را میخرد پا به پای من مرا بر شهر دلها میبرد بال پروازم شده تا پر کشم بر آسمان در کنارم هر کجا باشم کنارم میپرد زندگی مثل یه رویا گاه شیرین گاه تلخ گاه سوی خنده و گاهی به گریه میرود پس بگویم: عشقم غم مخور آزاده باش روز ز شب ٬ شب ز روز٬ سبقت گرفته میدود 1 نقل قول
Black_wolf ارسال شده در 28 آبان مالک ارسال شده در 28 آبان لاله دیدم روی زیبا توام آمد بیاد شعله دیدم سرکشی های توام آمد بیاد سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند روی و موی مجلس آرای توام آمد بیاد بود لرزان شعله شمعی در آغوش نسیم لرزش زلف سمنسای توام آمد بیاد در چمن پروانه ای آمد ولی ننشسته رفت با حریفان قهر بیجای تو ام آمد بیاد از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید اجتناب رغبت افزای توام آمد بیاد پای سروی جویباری زاری از حد برده بود هایهای گریه در پای توام آمد بیاد شهر پرهنگامه از دیوانه ای دیدم رهی از تو و دیوانگی های توام آمد بیاد 1 نقل قول
Black_wolf ارسال شده در 28 آبان مالک ارسال شده در 28 آبان دنیای من از پنجره ی چشم تو گلباران است می خندی و خندیدن تو ، رقص لب و دندان است ... هر لحظه دلم تنگ نگاه تو شود ، می دانی !!! رویای قشنگم ، دل من پیش تو سرگردان است. 1 نقل قول
Black_wolf ارسال شده در 28 آبان مالک ارسال شده در 28 آبان توی آغوش تو هر ثانیه جا می خواهم مثل یک آدم بی عقل تو را می خواهم عشق من را تو بپوشی به تنت می آید حال من خوب به عاشق شدنت می آید زندگی چرخه پرگار تو باشد کم نیست درد من حسرت دیدار تو باشد کم نیست پیش تو قافیه ام راه غلط خواهد رفت آبروی غزلم روی لبت خواهد رفت مثل پیراهن شب باش تو را می پوشم زندگی لذت خوبی است تو در آغوشم... با تو هر لحظه قرار است خطا سر بزند حرف دیدار بیفتد دل من پر پر بزند عطر آغوش تو کافی ست که نزدیک شود سایه ات روی تنم باشد و تاریک شود زندگی توی همین ثانیه محدود شود بین آغوش تو این حسرت من دود شود مرد راهم تو اگر مقصد راهم بشوی با تو مومن شده ام کاش گناهم بشوی نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .