رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

من ظرفیتم یهو پر می‌شه. بدون اینکه اطرافیانم چیزی بفهمن. یه روز صبح بلند میشم از خواب و می‌بینم دیگه نمی‌تونم تحمل کنم. به اندازه کافی بخشیدم، فداکاری کردم، کوتاه اومدم. یهو اون فرد سقوط می‌کنه و جلوی چشمم می‌شکنه و خرد می‌شه. دقیقا مثل اون جملات معروف، به خودم میام می‌بینم از دستش عصبانی نیستم، ناامید نیستم، ناراحت نیستم، هیچی نیستم.
فکر کنم خیلی‌هامون این‌طوری هستیم که اگه رسیدیم اینجا دیگه راه برگشتی نیست. آدمِ سنگی این ته خط خیلی بیشتر از اون یکی که حالا سقوط کرده و دیگه کوپنش جا برای فرصت دوباره نداره قربانیه. ما قربانی‌های بخشیدن‌های مکرریم.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...