رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

من اونجایی فهمیدم که گذشتن از تو کار من نیست که به خودم اومدم دیدم ساعت ۳ صبح دارم عکساتو نگاه میکنم و چشمام قفل چشای خوشگلت شده،
اونجایی فهمیدم که از فاصله ی ۵۰۰ متری به مدت ۱۰ ثانیه دیدمت و همون ۱۰ ثانیه رو به اندازه ی ۱۰ روز زندگی کردم.
اونجایی مطمعن شدم که اگه از دستت بدم، خودمم باهات از دستم میرم که تا ۶ صبح به تک تک نفسات گوش دادم و از شوق شنیدن صدات یه لحظه هم پلکام روی هم نرفت.

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...