رفتن به مطلب

خیلی چیزها هست که نمیدونی و با چیزای اندکی که میدونی نمیتونی..


Aftaabgardaan

ارسال های توصیه شده

یه جای خوندم یه سری سوگیری‌های فکری هست که همچین احوال و خُلقت رو له و لورده میکنه..
یکیش اسمش "تفکر همه یا هیچ"ه: مثلا یه پروژه ای داری. سخت گیرانه فکر میکنی که من همه‌ی مراحل اون رو باید به بهترین شکل انجام بدم. که اگه ندم، به فنا میره همه چی. اما واقعیتی که هست اینه که سر یه سری کارها احتیاج نیست برای تمام مراحل سختگیرانه پیش رفت و وسواس خرج کرد و جان کند. خیلی وقتا با صرف انرژی کمتر میشه اون دستاورد نهایی که از اون مرحله توقع داریم رو داشته باشیم و الکی کشش ندیم.. این واقعا کاش یاد منم بمونه که اوکی.. تیکه های مهم رو سخت بگیر! پررنگ کن! اما.. از تیکه های معمول و نه چندان مهم که هدف اصلی هم نیست صرفا تا حد رسیدن به مرحله‌ی قابل قبول تلاش کن.. خودت رو برای اون قسمت‌ها نکش..
یکی دیگه‌ش اسمش "سوگیری عاطفی"هست..: یعنی مثلا یه احساسی بهت دست میده و با اون احساس برای خودت حکم صادر میکنی.. چمیدونم یه بار پشت چراغ قرمز میمونی و ماشینت خاموش میشه و تا راه بیوفتی ماشین های پشت سری حسابی بوق میزنن و اذیت میشی و با خودت میگی تا آخر عمر از من راننده در نمیاد. یا مثلا چون حواست نبوده و خواهر کوچیکترت دستش رو بریده حکم میدی که داغون ترین خواهر جهانی که حواست نیست.. در حالی که به خاطر یکبار یا حتی ده بار و بیشتر تجربه‌ی همچین حسی نمیتونه اینطور درباره‌ی خودت تصمیم بگیری و نا امید شی!
یکی دیگه‌ش اسمش "تعمیم افراطی"ه: مثلا اگر من کنکور قبول نشم آینده‌م به فنا میره و آینده‌م رو از دست میدم. در حالی که همه میدونیم اصلا اینطوری نیست و هزار تا راه هست برای هر آدم..
یکی دیگه هم"ذهن خوانی"ه: نگاه می‌کنی طرف باهات همکلام نمیشه با خودت حدس میزنی لابد از ریخت من خوشش نمیاد و از من حالش بهم میخوره! در حالی که شاید طرف گرفتاره.. حرفی نداره.. فکر مشغوله.. خجالتیه.. و از این حرف ها خلاصه..

بعد میگه اگه با این "سوگیری های فکری" آشنا شیم. بشناسیمش. روزمره بنویسم و توصیف کنیم احساس و افکار رو و بعد بیایم لیبل بزنیم که این فکر یا احساس چه نوع سوگیری‌ای هست، اون وقت در برابر مسائل و برداشت هایی که داریم به این نتیجه میرسیم که این لزوما واقعیت نیست و تصور ما حجت موجه و درستی نیست و دیگه برچسب نمیزنیم که این برداشت ما واقعیته! و اینطور صداش میکنیم که این فلان سوگیری فکری میتونه باشه.. نه یه حجت موجه و خلاصه که اینطور..

البته اینا یکم سخته بنظرم:) فکر میکنم در خلاصه ترین و سلیس ترین حالت بخوام بگم.. میشه اینکه آقا.. وقتی اخلاق و اعصاب و روح و روانت داره به فنا میره و از انسانی یا چیزی ناراحتی، به این فکر کن که برداشتت لزوما درست نیست.. میشه چیز دیگه ای در جریان باشه که از اون بی خبری.. یه همچین چیزی.. شایدم اشتباه میکنم..

ویرایش شده توسط Aftaabgardaan
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...