رفتن به مطلب

کاربرد قوز بالای قوز


ارسال های توصیه شده

درایام قدیم دوبرادر بودند که هردو قوز بزرگ و بدشکلی برروی شانه ها داشتند .

به همین خاطر اغلب اوقات خیلی از این بابت ناراحت بودند اما باوجود این قوزها یکی از این دو برادر آدم خیلی خوب و مهربانی بود وهمه او را آدم خوب و با اخلاقی ومهربانی معرفی می کردند وهیچ کسی به خودش اجازه نمی داد که قوز های اورا مسخره کند .

اما برادر دیگر تند خو و بداخلاق و مردم آزار بود بچه های کوچک را کتک میزد و کسبه و دیگران از او بدشان می آمد وتا از دور اورا می دیدند قوز هایش را مسخره می کردند .

تا این که قوزی خوش اخلاق که سحر حمام می رود یک صبح زود هنگامی که هوا نیمه روشن است .قوزی خوش اخلاق بقچه اش را بست وبه سمت حمام راه افتاد . در آن روزگار حمام ها به شکل عمومی بود و در هر محله یک حمام عمومی وجود داشت .مردهای محله به خاطر مسائل امنیتی بیشتر در تاریکی شب و صبح های زود به حمام می رفتند تا زنها بتونند در روز روشن با خیال راحت این کار را انجام دهند .

وقتی قوزی خوش اخلاق وارد حمام شد هیچ کسی در حمام نبود همه خودشان را شسته بودند و رفته بودند به محض اینکه قوزی رفت داخل خزانه حمام تا خودش را بشوید صداهای عجیب و غریبی شنید به همین خاطر با ترس و تعجب صدا را دنبال کرد ودید جن ها عروسی دارند و مشغول پایکوبی و بزن و بکوب هستند .قوزی خوش اخلاق با خودش گفت الان چیکار کنم بهتر است وبا خودش زمزمه کرد وگفت بهتر است من هم در جشن آنها شرکت کنم و با آنها به شادمانی و پایکوبی بپردازم به همین خاطر بلافاصله خود را قاطی جشن آنها کرد و رقصید وشادی کرد بزن و بکوب که تمام شد جن ها پیش قوزی خوش اخلاق رفتن و ازاو تشکر و قدردانی کردند و رئیس جن ها رو به قوزی خوش اخلاق کرد و گفت حالا که تو اینقدر خوب و مهربانی واین لطف بزرگ را درحق پسرم کردی ورقصیدی من هم لطف در حق تو می کنم و قوزت را از پشتت بر می دارم .قور قوزی رفع شد . قوز رفع شد !

قوزی خوشحال و مسرور بعد از حمام با شادمانی هر چه تمام تر به خانه برگشت و خنده کنان به اهل خانه سلام کرد و مادر قوزی با دیدن پسرش گفت به به گل بودی به سبزه نیز آراسته شدی چیشدی که اینقدر خوشحالی پسرم قوزت کو . قوزی تمام ماجرا را شرح داد و خوشحال آن روز گذشت  قوزی دوم و برادر ناراحت با خودش گفت چرا من نتوانم چنین کنم منم می روم و از جن ها درخواست می کنم و مشکل منم حل می‌شود. روزی دیگر قوزی ناراحت بقچه اش را می بندد و راهی حمام می‌شود با وارد شدنش متوجه جن ها می‌شود صدای آنها بلند بود و قوزی با آنها سلام و احوال پرسی کرد و بلافاصله شروع به خندیدن و پایکوبی کرد نگو جن ها عزیزی را از دست داده بودن و از این ماجرا محزون بودن قوزی بی خبر از همه جا می رقصید و شاد باش می گفت تا اینکه رئیس اجنه با ناراحتی و خشم رو به قوزی می گوید مردک چه می کنی مگر نمی بینی ما غمگین و محزون هستیم الان به تو درسی می دهم تا دیگر چنین نکنی و دستور می دهد قوز را بیاورند و آن را بر پشت قوزی می گذارد و می گوید تا تو باشی که چنین نکنی .....

کاربرد قوز بالای قوز  

وقتی آدم درد مندی ،گرفتاری و مشکل دیگری هم پیدا می کند می گویند بیچاره وضعش قوز بالای قوز شده ..

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...