رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

‌به چشمهایم زل زد و گفت: "با هم درستش می‌کنیم "...
چه لذتی داشت این با هم!
حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی‌شد، حتی اگر تمام سرمایه‌ام بر باد می‌رفت ...
حسی که به واژه‌ی " با هم " داشتم را با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی‌کردم.
تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد، می‌تواند حس من را در آن لحظات درک کند.،،،

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...