رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

میداند که جانم به جانش بند است.
میداند بعد از او دیگر عاشق نمیشوم و تنهایی‌ ام را آنقدر محکم بغل می‌گیرم تا تمام فضای خالی زندگی‌ ام پر شود.
اینها را میداند.
خیلی چیزهای دیگر را هم میداند، مثلا همین که خیلی‌ وقت‌ها برایش ناز می‌آورم و قهرم واقعا قهر نیست و دلم توجهی خاص میخواهد.
دلم فقط توجهی خاص میخواهد و محبتی از جنس همانی که خودم به او دادم.
ولی من بلد نیستم چطور اینها را به او حالی کنم.
دلم رفتاری از او میخواهد که معلوم کند دلتنگم میشود، دوستم دارد و روی حباب خاطره نمی‌سازم.
او اینها را میداند و در عوض این من هستم که خیلی چیزها را نمیدانم. من نمیدانم که نباید گدایی عشق کنم. نباید به روی خودم بیاورم که جانم به جانش بند است.
او میداند قرار است حواسش به دلش باشد و من نمیدانم کِی دلم را باختم!!!

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...