رفتن به مطلب

تو مرا آزردی....


حسین138

ارسال های توصیه شده

تو مرا آزردی…
که خودم کوچ کنم از شهرت،
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی!
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی
بر نمی گردم، نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد…
عشق زیباست و حرمت دارد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

14 دقیقه قبل، حسین138 گفته است:

تو مرا آزردی…
که خودم کوچ کنم از شهرت،
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی!
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی
بر نمی گردم، نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد…
عشق زیباست و حرمت دارد

البته اگه بشه به قلب فهموند 🤦‍♀️🤦‍♀️

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

2 ساعت قبل، حسین138 گفته است:

تو مرا آزردی…
که خودم کوچ کنم از شهرت،
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی!
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی
بر نمی گردم، نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد…
عشق زیباست و حرمت دارد

ساکت و تسلیم تماشا می‌کنی چگونه از یاد می‌روی.

ای صبورِ کلافه؛

ای انسان...
 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هم اکنون، ReLIFE گفته است:

ساکت و تسلیم تماشا می‌کنی چگونه از یاد می‌روی.

ای صبورِ کلافه؛

ای انسان...
 

جوابت بشنو حالا 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1 دقیقه قبل، ReLIFE گفته است:

ساکت و تسلیم تماشا می‌کنی چگونه از یاد می‌روی.

ای صبورِ کلافه؛

ای انسان...
 

خدایا! ناگهان نزدیک کن ان سال نوری را 

گه قلب تیره ما وا شناسد روز دوری را

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

2 دقیقه قبل، حسین138 گفته است:

خدایا! ناگهان نزدیک کن ان سال نوری را 

گه قلب تیره ما وا شناسد روز دوری را

خیلی هم خوب ، مچکرم 🌹

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1 دقیقه قبل، ReLIFE گفته است:

خیلی هم خوب ، مچکرم 🌹

خواهش میکنم، ببخشید که گفتم جوابت مردما ی وقت ناراحت نشید، 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1 دقیقه قبل، حسین138 گفته است:

میشه، شمو دیگه چرا 

من  جرعه ای نوشیده و مستم

در جوانی رنج کشیده از الستم

گفت عقل هزارن بار و زد حیلت

قلب نشنید و موی سپیدم بر دستم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1 دقیقه قبل، Topaz گفته است:

من  جرعه ای نوشیده و مستم

در جوانی رنج کشیده از الستم

گفت عقل هزارن بار و زد حیلت

قلب نشنید و موی سپیدم بر دستم

حالا جواب

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هم اکنون، حسین138 گفته است:

حالا جواب

ای غمت زندگانی دل من

جان بمیراد اگر شوم بی غم

تو بیا، ورنه مرگ را بفرست

که مرا کشت زندگی به الم

یا لقا تو،یا لیاقت مرگ

بی وجود تو چاره چیست

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

8 دقیقه قبل، Topaz گفته است:

من  جرعه ای نوشیده و مستم

در جوانی رنج کشیده از الستم

گفت عقل هزارن بار و زد حیلت

قلب نشنید و موی سپیدم بر دستم

حاصل انتظار شد موی سپید بر سرم
آینه  شرم  می کند  از  ته  دل مکدرم

پنجره خسته شد ولی همدم چشم میشود
اسب  سپید  آرزو  می بردم  به  هر  درم

برکه  خبر  ندارد  از  ماه  ولی  ستاره ها
می شمرند  اشک  را  باز  ز گونه ی  ترم

چشم به راه مانده ام در هوسی که بگذرد
باز  در  آسمان  دل  خاطره ی  کبوترم

بید به باد می دهد فرصت دل سپردنش
رقص قشنگ  رنگها  شد  غزلی  به دفترم

قصه ی تلخ می شود بوسه ی قهوه بر لبم
طعم   شکر  نمی دهد   یاد  تو  در  برابرم

ای غم نا تمام من... غصه ی بی حساب من
رنگ خزان گرفته دل نیست به جز تو درسرم

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

2 دقیقه قبل، ReLIFE گفته است:

حاصل انتظار شد موی سپید بر سرم
آینه  شرم  می کند  از  ته  دل مکدرم

پنجره خسته شد ولی همدم چشم میشود
اسب  سپید  آرزو  می بردم  به  هر  درم

برکه  خبر  ندارد  از  ماه  ولی  ستاره ها
می شمرند  اشک  را  باز  ز گونه ی  ترم

چشم به راه مانده ام در هوسی که بگذرد
باز  در  آسمان  دل  خاطره ی  کبوترم

بید به باد می دهد فرصت دل سپردنش
رقص قشنگ  رنگها  شد  غزلی  به دفترم

قصه ی تلخ می شود بوسه ی قهوه بر لبم
طعم   شکر  نمی دهد   یاد  تو  در  برابرم

ای غم نا تمام من... غصه ی بی حساب من
رنگ خزان گرفته دل نیست به جز تو درسرم

 

لذت بردم،، حالامن

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

3 دقیقه قبل، ReLIFE گفته است:

حاصل انتظار شد موی سپید بر سرم
آینه  شرم  می کند  از  ته  دل مکدرم

پنجره خسته شد ولی همدم چشم میشود
اسب  سپید  آرزو  می بردم  به  هر  درم

برکه  خبر  ندارد  از  ماه  ولی  ستاره ها
می شمرند  اشک  را  باز  ز گونه ی  ترم

چشم به راه مانده ام در هوسی که بگذرد
باز  در  آسمان  دل  خاطره ی  کبوترم

بید به باد می دهد فرصت دل سپردنش
رقص قشنگ  رنگها  شد  غزلی  به دفترم

قصه ی تلخ می شود بوسه ی قهوه بر لبم
طعم   شکر  نمی دهد   یاد  تو  در  برابرم

ای غم نا تمام من... غصه ی بی حساب من
رنگ خزان گرفته دل نیست به جز تو درسرم

 

پنهان بسوز و گرم کن این آه سرد را

پنهان کن از زمانه ی بی درد، درد را

رحمی در این جماعت هفتاد رنگ نیست

سیلی بزن که سرخ کنی روی زرد را

با روزگار بر سر جنگم بی سلاح

مردی کجاست تا ببرد این نبرد را

اقبال او بلند که افکندمان ب خاک

غلتید تاس ما،دیگری برد نرد را

چندین خلیل بت شکن ایا کفایت است

شهری پر از مجسمه ی دوره گرد را

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

3 دقیقه قبل، Narges23 گفته است:

این شعر های ک مینویسین رو حفظین یا از گوگل میگیرین🤨

نه از کتاب می نویسیم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

2 دقیقه قبل، حسین138 گفته است:

پنهان بسوز و گرم کن این آه سرد را

پنهان کن از زمانه ی بی درد، درد را

رحمی در این جماعت هفتاد رنگ نیست

سیلی بزن که سرخ کنی روی زرد را

با روزگار بر سر جنگم بی سلاح

مردی کجاست تا ببرد این نبرد را

اقبال او بلند که افکندمان ب خاک

غلتید تاس ما،دیگری برد نرد را

چندین خلیل بت شکن ایا کفایت است

شهری پر از مجسمه ی دوره گرد را

درود بر شما ،، افرین 🌹

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

11 دقیقه قبل، حسین138 گفته است:

ای غمت زندگانی دل من

جان بمیراد اگر شوم بی غم

تو بیا، ورنه مرگ را بفرست

که مرا کشت زندگی به الم

یا لقا تو،یا لیاقت مرگ

بی وجود تو چاره چیست

 

 مسرورم و شادم از این دیدار

دوستی و هم نشینم همی غم خوار

مرگ حق رفتن به وجود جود و دور از یار

سلامت تن و  بهترین عاقبت و همیشه پایدار

 

 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هم اکنون، Topaz گفته است:

 مسرورم و شادم از این دیدار

دوستی و هم نشینم همی غم خوار

مرگ حق رفتن به وجود جود و دور از یار

سلامت تن و  بهترین عاقبت و همیشه پایدار

 

 

 

جواب

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...