Topaz ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2023 تیمور لنگ چنین میگوید که: شگفت زده شدم از پدری با دَه پسرش که لقمه های آنچنان بزرگ میگرفتند، پرسیدم اهل کجایید؟ گفت زابل. گفتم آیا رستم از میان شما بوده؟ گفت بله این دَه پسر من نیز رستم هستند. من که مردی بلند قد هستم پیش آنها کوتاه قد بودم... از آنجا قصد کردم سپاهی از زابل به لشکرم بیفزایم. هنگامی که به زابل رسیدم هزاران رستم دیدم، از سالار زابلستان خواستم تا چند تن از این مردان را برای سپاهم ببرم، اما گفت این مردان از دوره رستم تا امروز عادت دارند در قشون ایران باشند و هرگز سرباز اجنبی نمیشوند... او یک دست لباس رزم به من داد که بسیار برایم بزرگ بود. (بر طبق برخی روایات تاریخی تیمور لنگ جنایتکار در سیستان توسط یکی از پهلوانان این دیار به ضرب گرز لنگ شد) به نقل از کتاب منم تیمور جهان گشا ترجمه ذبیح الله منصوری 2 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
بمب انرژی ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، 2023 57 دقیقه قبل، Topaz گفته است: تیمور لنگ چنین میگوید که: شگفت زده شدم از پدری با دَه پسرش که لقمه های آنچنان بزرگ میگرفتند، پرسیدم اهل کجایید؟ گفت زابل. گفتم آیا رستم از میان شما بوده؟ گفت بله این دَه پسر من نیز رستم هستند. من که مردی بلند قد هستم پیش آنها کوتاه قد بودم... از آنجا قصد کردم سپاهی از زابل به لشکرم بیفزایم. هنگامی که به زابل رسیدم هزاران رستم دیدم، از سالار زابلستان خواستم تا چند تن از این مردان را برای سپاهم ببرم، اما گفت این مردان از دوره رستم تا امروز عادت دارند در قشون ایران باشند و هرگز سرباز اجنبی نمیشوند... او یک دست لباس رزم به من داد که بسیار برایم بزرگ بود. (بر طبق برخی روایات تاریخی تیمور لنگ جنایتکار در سیستان توسط یکی از پهلوانان این دیار به ضرب گرز لنگ شد) به نقل از کتاب منم تیمور جهان گشا ترجمه ذبیح الله منصوری اگه واقعا حرفای خودش باشه ببین چی دیده که به جای فر خوردن رسما لیزر کرده خخخخ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
حسین138 ارسال شده در 8 اردیبهشت، 2023 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، 2023 13 ساعت قبل، Topaz گفته است: تیمور لنگ چنین میگوید که: شگفت زده شدم از پدری با دَه پسرش که لقمه های آنچنان بزرگ میگرفتند، پرسیدم اهل کجایید؟ گفت زابل. گفتم آیا رستم از میان شما بوده؟ گفت بله این دَه پسر من نیز رستم هستند. من که مردی بلند قد هستم پیش آنها کوتاه قد بودم... از آنجا قصد کردم سپاهی از زابل به لشکرم بیفزایم. هنگامی که به زابل رسیدم هزاران رستم دیدم، از سالار زابلستان خواستم تا چند تن از این مردان را برای سپاهم ببرم، اما گفت این مردان از دوره رستم تا امروز عادت دارند در قشون ایران باشند و هرگز سرباز اجنبی نمیشوند... او یک دست لباس رزم به من داد که بسیار برایم بزرگ بود. (بر طبق برخی روایات تاریخی تیمور لنگ جنایتکار در سیستان توسط یکی از پهلوانان این دیار به ضرب گرز لنگ شد) به نقل از کتاب منم تیمور جهان گشا ترجمه ذبیح الله منصوری یعقوب لیس صفایی، نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .