رفتن به مطلب

سهراب عزیزم


Aftaabgardaan

ارسال های توصیه شده

 پُر از بدی است. و من شقایق تماشا می‌کنم. رویِ زمین، میلیون‌ها گرسنه است. کاش نبود. ولی وجودِ گرسنگی، شقایق را شدیدتر می‌کند. و تماشایِ من، ابعادِ تازه‌ای به خود می‌گیرد... وقتی پدرم مُرد، نوشتم: «پاسبان‌ها همه شاعر بودند». حضورِ فاجعه، آنی دنیا را تلطیف کرده بود. فاجعه، آن طرفِ سکّه بود. وگرنه من می‌دانستم و می‌دانم که پاسبان‌ها، شاعر نیستند. در تاریکی، آن قدر مانده‌ام که از روشنی حرف بزنم.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...