رفتن به مطلب

رمان اشک های من😍 با من همراه باشید


Royaye shab

ارسال های توصیه شده


😍 رمان زیبای [اشک های من ]
 

#اشکهای_من❤️‍ #قسمت_12

یه بوق..دوبوق..ده تا بوق شماره خونشونو گرفتم 
یه بوق..دوبوق..ده تا بوق 
ای بابا چرا جواب نمیدن نگران شدم و شماره نادیا رو گرفتم
یه بوق.. دو بوق..سومین بوق که خورد جواب داد. 
بدون اینکه مهلت بدم شروع کردم:  
الو بابا کجایین چرا جواب نمیدین؟ 
نادیا باز این داداشه مارو چیکارش کردی ؟ 
بله دیگه یا طبق معمول بردی جیبشو خالی کنی یا دستکش کردی دستش داره  
ظرف میشوره دستش بنده جواب نمیده...  
سکوت بودو سکوت!!! 
عه چرا حرف نمیزنه ؟ 
الو... نادیا؟ 
-الو ببخشید فکر کنم اشتباه گرفتید! 
سریع به گوشی نگاه کردم اوه اوه من چرا بجای نادیا ناشناسو گرفتم؟؟!!! 
ببخشیدی گفتم و قطع کردم. 
****
به عکسایی که کوثر ازم گرفته بود نگاه میکردم خدایی قشنگ شده بودن ،چند  
وقتی میشد مخ زنی نکرده بودم یه آن بفکرم رسیدمخ همین صداقشنگرو بزنم  
" پس شمارشو گرفتم. 
وصدای ارامش بخشی بود که تو گوشم پیچید: 
-الو 
الو سلام 
-سالم بفرمایید! 
ببخشید زنگ زدم عذر خواهی کنم ازتون 
-بابته؟ 
)ینی یادش نیست من یه ساعت پیش زنگ زدم؟( 
اوممم خب من یساعت پیش مثل 
اینکه اشتباه شماره شمارو گرفتم 
-اها بله یادم اومد اشکالی نداره 
راستش من میخواستم شماره زندا..... 
-بله گفتم که اشکالی نداره

😍

#اشکهای_من❤️‍ #قسمت_13

.اوممم خب من یساعت پیش مثل 
اینکه اشتباه شماره شمارو گرفتم 
-اها بله یادم اومد اشکالی نداره 
راستش من میخواستم شماره زندا..... 
-بله گفتم که اشکالی نداره
یکم من من کردم و گفتم: میشه بازم اشتباه زنگ بزنم بهتون؟ 
-یعنی چی؟واسه چی زنگ بزنید؟ 
چقدر خنگه میخوام حال معلماتونو بپرسمم خب معلومه دیگه میخوام مختو  
بزنم کوچولو
خب راستش نمیخوام مزاحمتون بشم فقط اگه امکانش هست گاهی وقتا... 
و صدای بوق ازاد که نشون میداد تماس قطع شده 
ای بابا قطع کرد که، داشتم واسه خودم حرف میزدم. 
زود رفتم تو تلگرام و با این که افلاین بود براش نوشتم: 
چرا قطع کردین خب من قصد مزاحمت نداشتم صداتون خیلی ارامش بخش  
بود من فقط چون کسی رو ندارم خواستم یکم درد و دل کنم فقط همین...
آخی  بمیرم برا خودم انقد کوه دردم آخه یکی نیست بگه بی غم تر از تو مگه هست 
گوشی رو گذاشتم و برای شام ازاتاق رفتم بیرون
بعدازشامم یکم با بابا فیلم دیدیم و برگشتم تو اتاق رفتم سمت گوشیم که دیدم  
بعععله جواب داده! 
جواب داده بود: 
-به خاطر صدام زنگ زدی؟ 
)پ ن پ عا شق چشم و ابروی ندیدت شدم اینم شانس میزدا و همین انگیزمو  
واسه مخزنی بیشتر کرد( حداقل یکم میخندیدم. 
زود جواب دادم: 
اره راستش خیلی دلم گرفته 
بود صدات ارامش بخش بود من هیچکس رو ندارم باهاش حرف بزنم گفتم  
شاید یه غریبه بتونه چند دقیقه تحملم کنه!!!! 
جواب داد: 
-خب آخه من که کاری نمیتونم انجام بدم براتون همینقدر که دلم سبک بشه  
خوبه 
-باشه زنگ بزن 
اخ جووون مخ رو زدم... خسیس حالا میمردی خودت زنگ بزنی؟

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...